عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




شاید
یکی از ما تصور کند
دیگری را فراموش کرده است
اما ...
ما صدایی هستیم در پیغام گیر،
که فراموش نمی‌شویم
هنوز شب ها
در خواب هم قدم می زنیم
و با صدای هم از خواب می‌پَریم

تو هرگز نمی‌توانی دستی را که لمس کرده ای
از حافظه ات پاک کنی...



#نسرین_شفیعی
@asheghanehaye_fatima



بە دیدنم بیا
در ساعتهای بغض و سیگار
میان بی قراری دکمه و تن

بە دیدنم بیا
که ٱخرین دکمه
پر از نجوای دست توست...



#نسرین_شفیعی
@asheghanehaye_fatima





شاید
یکی از ما تصور کند
دیگری را فراموش کرده است
اما ...
ما صدایی هستیم در پیغام گیر،
که فراموش نمی‌شویم
هنوز شب ها
در خواب هم قدم می زنیم
و با صدای هم از خواب می‌پَریم

تو هرگز نمی‌توانی دستی را که لمس کرده ای
از حافظه ات پاک کنی...

#نسرین_شفیعی
@asheghanehaye_fatima



شاید
یکی از ما تصور کند
دیگری را فراموش کرده است
اما ...
ما صدایی هستیم در پیغام گیر،
که فراموش نمی‌شویم
هنوز شب ها
در خواب هم قدم می زنیم
و با صدای هم از خواب می‌پَریم

تو هرگز نمی‌توانی دستی را که لمس کرده ای
از حافظه ات پاک کنی...



#نسرین_شفیعی

@asheghanehaye_fatima

بگو کە نمردە‌ام...
و آن کە روی دست‌ها می‌رود
من نیستم!!!
بگو جواب بوسە‌ام را خواهی داد
و مرا برمی‌گردانی...
بە پیراهنم،
بە اتاق،
بە آینە،
بە زنی کە بە موهای کوتاهش می‌خندیدی...

#نسرین_شفیعی
🍀🍀
Forwarded from اتچ بات
.


اسلحه به دست نگرفته ام
با خودم اما
بسیار جنگیده ام
تلفات بسیاری هم داده ام
بوسه هایم
حرف هایم
ٱغوش هایم
و تو...

در شناسنامە ام
بە تاریخ هزار و سیصد و...
بدون لب
بدون دست
بدون خودم
در حال زیستنم!

#نسرین_شفیعی



@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




شاید
یکی از ما تصور کند
دیگری را فراموش کرده است
اما ...

هنوز شب ها
در خواب هم قدم می زنیم
و با صدای هم از خواب می‌پَریم

تو هرگز نمی‌توانی دستی را که لمس کرده ای
از حافظه ات پاک کنی...

#نسرین_شفیعی
دستهایت
شاخه‌هایی ستمگر،
که پاییز پوشیده‌اند
و من
گنجشکی کاغذی
که حوالی تو
در هراس بارانم...

#نسرین_شفیعی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



فرقی نمی‌کند
کدام لبه‌ی چاقو تیزتر است
یا کدام مایع مشتعل‌تر
زنی که نگاهش را
از سوختن کبریت برنمی‌دارد
سوخته است
زنی که روی چاقو مکث می‌کند
رگش را بریده است

و او که
با چمدانش خلوت می‌کند
رفته است...

#نسرین_شفیعی
@asheghanehaye_fatima





شاید
یکی از ما تصور کند
دیگری را فراموش کرده است
اما ...
ما صدایی هستیم در پیغام گیر،
که فراموش نمی‌شویم
هنوز شب ها
در خواب هم قدم می زنیم
و با صدای هم از خواب می‌پَریم

تو هرگز نمی‌توانی
دستی را که لمس کرده ای
از حافظه ات پاک کنی...




#نسرین_شفیعی
@asheghanehaye_fatima


شاید
یکی از ما تصور کند
دیگری را فراموش کرده است
اما ...
ما صدایی هستیم در پیغام گیر،
که فراموش نمی‌شویم
هنوز شب ها
در خواب هم قدم می زنیم
و با صدای هم از خواب می‌پَریم

تو هرگز نمی‌توانی
دستی را که لمس کرده ای
از حافظه ات پاک کنی...

#نسرین_شفیعی
@asheghanehaye_fatima



خواب دیدم
از بند بند تنم
صدای شکستن می آید
فردا
چه کسی قرار است گرم شود
که برای
سرو ترین درخت خانه ات
تبر شدی؟

#نسرین_شفیعی
@asheghanehaye_fatima

شاید
یکی از ما تصور کند
دیگری را فراموش کرده است
اما ...
ما صدایی هستیم در پیغام گیر،
که فراموش نمی‌شویم
هنوز شب ها
در خواب هم قدم می زنیم
و با صدای هم از خواب می‌پَریم

تو هرگز نمی‌توانی
دستی را که لمس کرده ای
از حافظه ات پاک کنی...

#نسرین_شفیعی