@asheghanehaye_fatima
آخ، سیمین جان، نمی دانی چقدر دلم می خواهد الآن اینجا باشی. نه برای اینکه مثل همیشه بنشینیم و با هم گپ بزنیم. نه. برای این که بنشینی و من در این ناخوشی عجیب و ناراحت کننده چهار روزه ام که سردردش دیگر دارد سرم را می ترکاند، برای تو ناز کنم و ناله های بیمارانه بکشم و تو دست به روی پیشانی ام بگذاری و برای سردردم چاره ای بیندیشی.
.
.
.
و خلاصه، چیزی برای من بنویس. در این حال اگر چیزی از تو بخوانم می دانم حالم را خیلی به جا خواهد آورد.
و بنویس. چیزی برای من بنویس.
جلال تو
از کتاب #نامه_های_سیمین_دانشور_و_جلال_آل_احمد / کتاب دوم(بخش اول)
آخ، سیمین جان، نمی دانی چقدر دلم می خواهد الآن اینجا باشی. نه برای اینکه مثل همیشه بنشینیم و با هم گپ بزنیم. نه. برای این که بنشینی و من در این ناخوشی عجیب و ناراحت کننده چهار روزه ام که سردردش دیگر دارد سرم را می ترکاند، برای تو ناز کنم و ناله های بیمارانه بکشم و تو دست به روی پیشانی ام بگذاری و برای سردردم چاره ای بیندیشی.
.
.
.
و خلاصه، چیزی برای من بنویس. در این حال اگر چیزی از تو بخوانم می دانم حالم را خیلی به جا خواهد آورد.
و بنویس. چیزی برای من بنویس.
جلال تو
از کتاب #نامه_های_سیمین_دانشور_و_جلال_آل_احمد / کتاب دوم(بخش اول)