@asheghanehaye_fatima

آشنایی به مرز های تنم
حرفهایی که مانده در دهنم

با سر انگشت تو گره میخورد
تار و پود حریر سبزِ تنم

آدم برفی خیال توام
با دوتا دکمه روی پیرهنم

لحظه های عمیق تنهایی
زخمهایی شکفته بر بدنم

سند من به نامتان خورده
چند امضا...لباس من...کفنم

باب میل ات اگر نفس نکشم
باب میل ات اگر قدم نزنم

چنگ تو لای موی آشفته
با هجومت اگر چه می شکنم

عابر کوچه های غمگینم
جرمم اینست این فقط، که زنم

میرود زیر یک سوال بزرگ
سالها ادعای زیستنم



#میترا_ملک_محمدی

@asheghanehaye_fatima




یکی از همین روزها

صبح زود از خواب بیدار میشوی

چشمهایت را میگذاری پشت عینکت
لبخندت را
از زیر بالشت برمیداری
و پهن میکنی روی صورتت

آنروز میفهمی توی جیبهایت
دنبال رد عشق نگردی

پنجره دلت را باز میکنی
میگذاری آفتاب دوست داشتن
از قلب تو
روی خانه های غبارگرفته دنیا بتابد


#میترا_ملک_محمدی

@asheghanehaye_fatima




روزش خیلی مهم نیست

همه چیز به شب برمیگردد

عکسش را سنجاق میکنی به
ماه
همه ی رویاهایت را پهن میکنی
بعد با وسواس
یکی یکی میچینی روی ستاره ها
دستش را میگیری
از نردبان پاینش میآوری
توی مشتت قایمش میکنی
و
چشمهایت را
محکم
می بندی


#میترا_ملک_محمدی