عاشقانه های فاطیما
806 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
خورشید خدا هم
شبها تنهایت میگذارد
ماه خدا هم
گاهی به شبهایت نمی آید
چه توقع عبثی !!
بخواهیم کسی که درشعرهایمان
ماه و خورشید لقب گرفت
همیشه بر آسمان قلبمان بتابد...
#مژگان_مهر

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



یه روزهایی هست
که یه جورایی خاصه
بوی خاک ِ بارون خورده میاد
اما بارون نیومده
تو لبخند میزنی
اما وقتی ازت میپرسن به چی فکر میکنی
میگی : هیچی
گرما رو حس میکنی
اما هنوز زمستونه
دوست داری یه آهنگ ِ جدید رو بشنوی
فرقی نمیکنه از کی
خاطره ای آزارت نمیده
اصلا گذشته رو فراموش میکنی
برات فرقی نمیکنه آدما خوب یا بد هستن
همه چیز رو زیبا میبینی
اما اتفاق جدیدی نیوفتاده
دچار یه بی فکری ِ خوب میشی
راه میری اما نمیدونی کجا میری
میخوای حرف بزنی اما نمیدونی چی بگی
یه روزایی هست
که امیدوارم واسه ی همه باشه
توی این روزها احساس امنیت میکنی
آخه
دلت گرم شده از یک حقیقت
ایمانت قویتر شده
میدونی چرا؟
چون یه نفر تمام دلواپسی هات رو گرفته
هرکسی میتونه باشه
یه آدم
یه فرشته
اما هرکی که هست حالت رو خوب کرده
یه روزایی هست
که امیدوارم هر روز شما باشه
چون
بوی خاک ِ بارون خورده میاد
اما بارون نیومده ....

#مژگان_مهر
@asheghanehaye_fatima



فردای
روزی که
رفتی
انقلاب شد
لمست را به خیال سپردم
بوسه ها را به باد
اسمت را قاب کردم
هر گوشه ی یاد
یک پنجره خریدم برای فریاد
دستم را سوزاندم که دست بکشد
از تمنای بی فایده ی همزاد
فرو ریختم در خود
خراب شد آرزو
نمی شود آباد
تظاهر میکنم تمام شدی
تظاهر میکنم شدم آزاد
ولی همچنان به تو زنجیرم
متصل به چشمهایی که
اشاره میکنند هرچه باداباد

#مژگان_مهر
Forwarded from اتچ بات
.

می ترسید از عطری
که جا می گذاشتم
روی پیراهنش
از جیبهایش
بوی هراس می آمد
وقتی رازهایش نفس می کشیدند
عکس هایش بی سایه نبود
و عکاس ها
سلیقه هایشان متفاوت
بخشی از من
پروانه وار به دورش می چرخید
و بخشی دیگر
از سرگیجه های مضطرب
روی قلبم بالا می آورد
دهانش بوی دروغ میداد
کاش
هیچ لباسی جیب نداشت
کاش
عکاس ها صد ساله بودند

#مژگان_مهر

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

حکایت من و تو
حکایت باد و دریاست
نسیم که می شوی
مواج می شوم تا ساحل عشق
تندی که می کنی، طوفانی می شوم
سر می کوبم برساحل سکوت...
برمی گردم تا پشیمانی...
حکایت من و تو
حکایت ابرست و خورشید
می درخشی
محو می شوم در آسمان تو
وآن گاه که برمن نمی تابی
هزار #بغض را باران می شوم
قطره قطره
#سقوط می کنم به انزوای سرد خود
حکایت من و تو
ماجرای عجیبی ست...عجیب...
همیشه تکرار شده ام با حضورت
و به پایان رسیده ام بی تو...

#مژگان_مهر