ریشههای تاریخی ستمکشی بر زن
#مهدی_الهیاری
@asheghanehaye_fatima
موقعیت زنان و حدود ستم جنسی از بهترین نمودارها و گویاترین معیارها برای ارزیابی شرایط حاکم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. رسیدن به یک تحلیل فراگیر و واقعی و تبیین راهبردی انضمامی و عملی، لزوم واکاوی نظریات مختلف، بازگشت به ژرفای تاریخ و بررسی شرایط و مناسبات مستقر کنونی را میطلبد.
● انکشاف ستم جنسی:
نظریاتی که تاکنون در این باره ابراز شدهاند را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: 1ـ فراتاریخی؛ 2ـ تاریخی؛
یکـ نظریات فراتاریخی، تحت لوای زیستشناسی و مردمشناسی، طبیعت را به عنوان عامل فرودستیِ ابدی جنس مونث معرفی میکنند:
الف: نظریهی زهدان که به دلایل شگفتآور توجیه نشدهای فرض میکند که اعضای تولید مثل، سرنوشت سایر توانمندیهای هر دو جنس را تعیین میکند.
ب: نظریهی خانوادهی جاودانی که تقسیمکار بین زن و مرد را همیشه یکسان و کار زن را محدود به خانه و خانواده و شوهر را در بیرون از خانه دانسته است، غافل از اینکه این شکل خانواده از ابتدا موجود نبوده است.
ج: نظریهی شکار که بر مبنای تقسیمکار میان زن و مرد استوار است و بدینگونه تشریح میشود: مردها شکارچی و جنگجو بوده، در حالی که زنان جمعآورندگان غذا و مشغول خُردهکاری بودهاند. البته در این نظریه، شکار مهمترجلوه داده میشود.
و نظریاتی از این دست که میخواهند با تئوریهای عوامانه و سادهانگارانه و تبلیغات شبه علمی ثابت کنند: همیشه اینگونه بوده است و چنین خواهد ماند.
● نظریهی تاریخ، تبیین تاریخی ستم جنسی، ستمکشیدگی زنان را ماحصل نهادهای ساخته شده به دست انسان و ناشی از قوانین جامعهی پدرسالار تقسیمشده به طبقات میداند. پدرـ خانواده نهادی کاملا بشری است که خیلی دیر در تاریخ اجتماعی همزمان با رشد مالکیت خصوصی و تقسیمات طبقاتی پا به عرصهی وجود گذاشت.
نخستین تقسیمکار در میان زن و مرد آنگونه که امروزه متداول است نبوده و در جامعهی بدوی، زن و مرد هر دو در کار اجتماعی مشارکت میجستند. در حالیکه مردان مشغول جستوجو برای یافتن حیوانات برای تهیهی گوشت شکار بودند، زنان مشغول انواع کارهای گوناگون تولیدی نظیر سفالگری، صنایع دستی گوناگون، چرمسازی و پرورش نخستین اشکال علوم بودند. یکی از شاخههای کار زنان، شخم زمین با چوبدستی به کشاورزی انجامید و اهلیکردن حیوانات وحشی به دامداری منجر شد. این پیشرفتهای عمده نه تنها تمدن را پایهگذاری کرد، بلکه مردان را از شکار آزاد کرد تا بتوانند در این اشکال عالیتر تولیدی مشارکت و سرانجام آنها را تصاحب کنند.
همگام با پیدایش اقتصاد نوین مبتنی بر کشاورزی و دامپروری، تقسیمکارهای جدیدی پا به عرصهی وجود گذاشت و جایگزین تقسیمکار پیشینِ مبتنی بر جنسیت شدند. این امر به دلیل حاصلشدن انباشت اولیهای بود که اجازهی چنین امری را میداد و قبیله از خطر گرسنگی تا حدودی رهایی یافته بود. بنایی، کشتیسازی، نساجی، سفالگری، ریختهگری و سایر کارهای دستی به حرفههای تخصصی تبدیل شدند. نقش جنسیتها در این فرآیند به شکل برجستهای دگردیس شد. همگام با رشد و تکثیر انبوه این تقسیمکارها و زیرمجموعههای آنها، کارها به طور روزافزونی در دست مردها متمرکز شد و در نهایت در دست مردان قرار گرفت و زنان به درون خانه و زندگی خانوادگی رانده شدند. یعنی در داخل ساخت جامعهی مبتنی بر پیوندهای جنسی، هر چه بارآوری کار بیشتر و بیشتر تکامل یافت، همراه با آن مالکیت خصوصی، مبادله، اختلاف ثروت، امکان استفاده از نیروی کار دیگران و بنابراین پایهی تناقضهای طبقاتی رشد نمود که در طی قرنها به گذار از ساخت اجتماعی قدیم (کمونیسم مادرسالارانه) به شرایط جدید (جامعهی طبقاتی پدرسالارانه) منجر شد و در این پروسه به عنوان ماحصل انکشاف طبقات، زن به عنوان بردهی کار خانگی در خانه محبوس شد.
بازتاب این انقلاب در زمین را میشود در انقلاب در بهشت دید (این که خدایان زن جایشان را به خدایان مرد و سپس یک خدای مرد واحد دادند) و همراه با این خیزش مذهب و قدرت دولت (به عنوان نتیجهی جامعهی طبقاتی) به زنان آموزش داده شد که تمامی زندگیشان در چهاردیواریِ خانه محصور باشد و بهترین زنان کسانیاند که بدون هیچگونه شکایتی در خدمت همسر و خانوادهی خود باشند؛ خانوادهای که کاملا تحت تسلط نظام مالکیت واقع گشت و شکل خود را علیرغم تحولات پیاپی در بخش بزرگی از تاریخ جوامع طبقاتی حفظ کرد و تبدیل به نهاد غیر قابلتغییری شد که تحکیم مالکیت خصوصی را از طریق وراثت و نیز ستم اجتماعی در تمامی اشکال گوناگونش (از جمله شیوههای فکری که صرفا چیزی جز اطاعت کورکورانهی دستورات مافوق نیست) تضمین میکند.
● ادامهی متن را با فشردن گزینه INSTANT WIEW یا لینک درج شده، مطالعه کنید:
@adabyate_digar|#Women|https://telegra.ph/ریشه-های-تاریخی-ستمکشی-بر-زنمهدی-الهیار
#مهدی_الهیاری
@asheghanehaye_fatima
موقعیت زنان و حدود ستم جنسی از بهترین نمودارها و گویاترین معیارها برای ارزیابی شرایط حاکم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. رسیدن به یک تحلیل فراگیر و واقعی و تبیین راهبردی انضمامی و عملی، لزوم واکاوی نظریات مختلف، بازگشت به ژرفای تاریخ و بررسی شرایط و مناسبات مستقر کنونی را میطلبد.
● انکشاف ستم جنسی:
نظریاتی که تاکنون در این باره ابراز شدهاند را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: 1ـ فراتاریخی؛ 2ـ تاریخی؛
یکـ نظریات فراتاریخی، تحت لوای زیستشناسی و مردمشناسی، طبیعت را به عنوان عامل فرودستیِ ابدی جنس مونث معرفی میکنند:
الف: نظریهی زهدان که به دلایل شگفتآور توجیه نشدهای فرض میکند که اعضای تولید مثل، سرنوشت سایر توانمندیهای هر دو جنس را تعیین میکند.
ب: نظریهی خانوادهی جاودانی که تقسیمکار بین زن و مرد را همیشه یکسان و کار زن را محدود به خانه و خانواده و شوهر را در بیرون از خانه دانسته است، غافل از اینکه این شکل خانواده از ابتدا موجود نبوده است.
ج: نظریهی شکار که بر مبنای تقسیمکار میان زن و مرد استوار است و بدینگونه تشریح میشود: مردها شکارچی و جنگجو بوده، در حالی که زنان جمعآورندگان غذا و مشغول خُردهکاری بودهاند. البته در این نظریه، شکار مهمترجلوه داده میشود.
و نظریاتی از این دست که میخواهند با تئوریهای عوامانه و سادهانگارانه و تبلیغات شبه علمی ثابت کنند: همیشه اینگونه بوده است و چنین خواهد ماند.
● نظریهی تاریخ، تبیین تاریخی ستم جنسی، ستمکشیدگی زنان را ماحصل نهادهای ساخته شده به دست انسان و ناشی از قوانین جامعهی پدرسالار تقسیمشده به طبقات میداند. پدرـ خانواده نهادی کاملا بشری است که خیلی دیر در تاریخ اجتماعی همزمان با رشد مالکیت خصوصی و تقسیمات طبقاتی پا به عرصهی وجود گذاشت.
نخستین تقسیمکار در میان زن و مرد آنگونه که امروزه متداول است نبوده و در جامعهی بدوی، زن و مرد هر دو در کار اجتماعی مشارکت میجستند. در حالیکه مردان مشغول جستوجو برای یافتن حیوانات برای تهیهی گوشت شکار بودند، زنان مشغول انواع کارهای گوناگون تولیدی نظیر سفالگری، صنایع دستی گوناگون، چرمسازی و پرورش نخستین اشکال علوم بودند. یکی از شاخههای کار زنان، شخم زمین با چوبدستی به کشاورزی انجامید و اهلیکردن حیوانات وحشی به دامداری منجر شد. این پیشرفتهای عمده نه تنها تمدن را پایهگذاری کرد، بلکه مردان را از شکار آزاد کرد تا بتوانند در این اشکال عالیتر تولیدی مشارکت و سرانجام آنها را تصاحب کنند.
همگام با پیدایش اقتصاد نوین مبتنی بر کشاورزی و دامپروری، تقسیمکارهای جدیدی پا به عرصهی وجود گذاشت و جایگزین تقسیمکار پیشینِ مبتنی بر جنسیت شدند. این امر به دلیل حاصلشدن انباشت اولیهای بود که اجازهی چنین امری را میداد و قبیله از خطر گرسنگی تا حدودی رهایی یافته بود. بنایی، کشتیسازی، نساجی، سفالگری، ریختهگری و سایر کارهای دستی به حرفههای تخصصی تبدیل شدند. نقش جنسیتها در این فرآیند به شکل برجستهای دگردیس شد. همگام با رشد و تکثیر انبوه این تقسیمکارها و زیرمجموعههای آنها، کارها به طور روزافزونی در دست مردها متمرکز شد و در نهایت در دست مردان قرار گرفت و زنان به درون خانه و زندگی خانوادگی رانده شدند. یعنی در داخل ساخت جامعهی مبتنی بر پیوندهای جنسی، هر چه بارآوری کار بیشتر و بیشتر تکامل یافت، همراه با آن مالکیت خصوصی، مبادله، اختلاف ثروت، امکان استفاده از نیروی کار دیگران و بنابراین پایهی تناقضهای طبقاتی رشد نمود که در طی قرنها به گذار از ساخت اجتماعی قدیم (کمونیسم مادرسالارانه) به شرایط جدید (جامعهی طبقاتی پدرسالارانه) منجر شد و در این پروسه به عنوان ماحصل انکشاف طبقات، زن به عنوان بردهی کار خانگی در خانه محبوس شد.
بازتاب این انقلاب در زمین را میشود در انقلاب در بهشت دید (این که خدایان زن جایشان را به خدایان مرد و سپس یک خدای مرد واحد دادند) و همراه با این خیزش مذهب و قدرت دولت (به عنوان نتیجهی جامعهی طبقاتی) به زنان آموزش داده شد که تمامی زندگیشان در چهاردیواریِ خانه محصور باشد و بهترین زنان کسانیاند که بدون هیچگونه شکایتی در خدمت همسر و خانوادهی خود باشند؛ خانوادهای که کاملا تحت تسلط نظام مالکیت واقع گشت و شکل خود را علیرغم تحولات پیاپی در بخش بزرگی از تاریخ جوامع طبقاتی حفظ کرد و تبدیل به نهاد غیر قابلتغییری شد که تحکیم مالکیت خصوصی را از طریق وراثت و نیز ستم اجتماعی در تمامی اشکال گوناگونش (از جمله شیوههای فکری که صرفا چیزی جز اطاعت کورکورانهی دستورات مافوق نیست) تضمین میکند.
● ادامهی متن را با فشردن گزینه INSTANT WIEW یا لینک درج شده، مطالعه کنید:
@adabyate_digar|#Women|https://telegra.ph/ریشه-های-تاریخی-ستمکشی-بر-زنمهدی-الهیار