Forwarded from اتچ بات
.
پروفسور #مریم_میرزاخانی
ریاضیدان برجسته ایرانی و برنده جایزه فیلدز، به دلیل بیماری سرطان درگذشت.
#ملکه_ریاضی_ایران
#تسلیت
و تاسف
#مریم_میرزاخانی (۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶–۲۴ تیر ۱۳۹۶) ریاضیدان ایرانی-آمریکایی و استاد دانشگاه استنفورد بود. میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» برنده مدال فیلدز شد، که بالاترین جایزه در ریاضیات است. وی نخستین زن و نخستین ایرانی برنده مدال فیلدز بود.
زمینهٔ تحقیقاتی او مشتمل بر نظریه تایشمولر، هندسه هذلولوی، نظریه ارگودیک وهندسه همتافته است.
مریم میرزاخانی در دوران تحصیل دردبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سالهای ۱۹۹۴ (هنگکنگ) و ۱۹۹۵ (کانادا) شد و در این سال به عنوان نخستین دانشآموز ایرانی جایزه نمرهٔ کامل شد. وی نخستین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت؛ نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت؛ نخستین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و نخستین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی جهانی نمرهٔ کامل گرفت، سپس در سال ۱۹۹۹ کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکترای خود را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مکمولن از برندگان مدال فیلدز گرفت.
از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ده ذهنِ جوان برگزیدهٔ سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشتهٔ ریاضیات تجلیل شد. میرزاخانی برنده جوایزی چون جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳، جایزه کلی و مدال فیلدز در سال ۲۰۱۴ است. وی از یازدهم شهریور ماه ۱۳۸۷ (اول سپتامبر ۲۰۰۸) دردانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشتهٔ ریاضیات است. پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود.
این نخبه جوان ریاضی از بازماندگان سانحه غمبار سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفندماه ۱۳۷۶ بود. در این حادثه اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی شرکتکننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز راهی تهران بود، به دره سقوط کرد و طی آن ۶ تن از دانشجویان نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بینالمللی ریاضی بودند، در اوج بالندگی و شکوفایی علمی ناباورانه جان باختند.
@asheghanehaye_fatima
پروفسور #مریم_میرزاخانی
ریاضیدان برجسته ایرانی و برنده جایزه فیلدز، به دلیل بیماری سرطان درگذشت.
#ملکه_ریاضی_ایران
#تسلیت
و تاسف
#مریم_میرزاخانی (۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۶–۲۴ تیر ۱۳۹۶) ریاضیدان ایرانی-آمریکایی و استاد دانشگاه استنفورد بود. میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها» برنده مدال فیلدز شد، که بالاترین جایزه در ریاضیات است. وی نخستین زن و نخستین ایرانی برنده مدال فیلدز بود.
زمینهٔ تحقیقاتی او مشتمل بر نظریه تایشمولر، هندسه هذلولوی، نظریه ارگودیک وهندسه همتافته است.
مریم میرزاخانی در دوران تحصیل دردبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سالهای ۱۹۹۴ (هنگکنگ) و ۱۹۹۵ (کانادا) شد و در این سال به عنوان نخستین دانشآموز ایرانی جایزه نمرهٔ کامل شد. وی نخستین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت؛ نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت؛ نخستین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و نخستین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی جهانی نمرهٔ کامل گرفت، سپس در سال ۱۹۹۹ کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکترای خود را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مکمولن از برندگان مدال فیلدز گرفت.
از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ده ذهنِ جوان برگزیدهٔ سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشتهٔ ریاضیات تجلیل شد. میرزاخانی برنده جوایزی چون جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳، جایزه کلی و مدال فیلدز در سال ۲۰۱۴ است. وی از یازدهم شهریور ماه ۱۳۸۷ (اول سپتامبر ۲۰۰۸) دردانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشتهٔ ریاضیات است. پیش از این، او استاد دانشگاه پرینستون بود.
این نخبه جوان ریاضی از بازماندگان سانحه غمبار سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفندماه ۱۳۷۶ بود. در این حادثه اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی شرکتکننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز راهی تهران بود، به دره سقوط کرد و طی آن ۶ تن از دانشجویان نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بینالمللی ریاضی بودند، در اوج بالندگی و شکوفایی علمی ناباورانه جان باختند.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
:
باارزشترین بخش ریاضی لحظهای است که میگویی آها!
ذوق کشف ولذت فهمیدنی جدید
احساس ایستادن بالای یک بلندی ورسیدن به دیدی شفاف و واضح
#مریم_میرزاخانی
به کشف وشهودی تازه دست یافت
#مرگ🌱
باارزشترین بخش ریاضی لحظهای است که میگویی آها!
ذوق کشف ولذت فهمیدنی جدید
احساس ایستادن بالای یک بلندی ورسیدن به دیدی شفاف و واضح
#مریم_میرزاخانی
به کشف وشهودی تازه دست یافت
#مرگ🌱
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی زیباا از آخرین توصیه ها وصحبت های زنده یاد مریم میرزاخانی عزیز به دخترش آناهیتا
بسیااار زیباست ...بهیچوجه ازدست ندین
#مریم_میرزاخانی
@asheghanehaye_fatima
بسیااار زیباست ...بهیچوجه ازدست ندین
#مریم_میرزاخانی
@asheghanehaye_fatima
امروز ۲۳ تیرماه،سالگرد درگذشت
#مریم_میرزاخانی ریاضیدان و استاد دانشگاه استنفورد است. میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به دلیل کنش گری در زمینه"دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه ای آن ها" برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است.وی اولین زن و ایرانی برنده مدال فیلذر است.
میرزاخانی در ۲۳ تیر۱۳۹۶ در پی سرطان پیشرفته در امریکا چشم از جهان فرو بست
یاد و نام این دانشمند ایرانی گرامی باد
@asheghanehaye_fatima
#مریم_میرزاخانی ریاضیدان و استاد دانشگاه استنفورد است. میرزاخانی در سال ۲۰۱۴ به دلیل کنش گری در زمینه"دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه ای آن ها" برنده مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است.وی اولین زن و ایرانی برنده مدال فیلذر است.
میرزاخانی در ۲۳ تیر۱۳۹۶ در پی سرطان پیشرفته در امریکا چشم از جهان فرو بست
یاد و نام این دانشمند ایرانی گرامی باد
@asheghanehaye_fatima
به بهانهٔ سالروز درگذشت مریم میرزاخانی
۱. اسم #مریم_میرزاخانی را بار اول دبیرستانی که بودم شنیدم. کسی بود که نشنیده باشد یعنی؟ با دو طلای المپیاد ریاضی جهانی المپیادی المپیادیها بود. یک جور مظهر نبوغ.
بعد که رفتم شریف، آن روزهای اول که هنوز "المپیادیها" رفقای صمیمی نشده بودند و یواشکی به هم نشانشان میدادیم که مثلا "این رضا صادقیهها! طلای ریاضی جهانی!"مریم میرزاخانی بازهم جایگاهش ویژه بود.
دوستی داشتم که وقتی مریم را جلوی ساختمان ابنسینا میدید، میگفت "نگاه مریم میرزاخانی به من افتاد، به آیکیوم چند تا اضافه شد." دیگری سری تکان میداد و میگفت "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند."
۲. بعد سالیان دراز گذشت و خبر دکترا گرفتن و پیشرفتهای علمیش دورادور رسید. نه که انتظار دیگری باشد البته. میچرخید بین هاروارد و پرینستون و استانفورد و در بالاترین سطوح میدرخشید. تعجبی نداشت. حتی مدال فیلدز را هم که برد باز تعجب نکردم.
یعنی فیلدز را به جز او کس دیگری باید میبرد؟ به جایش آنچه همیشه متعجبم میکرد بیسر و صدا بودنش بود و افتادگیش. هستند آدمهایی که با یک دهم دستاوردهایش خدا را هم بنده نیستند. مریم میرزاخانی ولی ساکت بود.
یادم هست آن روزهای بعد از مدال فیلدز، که اسمش دوباره سر زبانها افتاده بود و باز شده بود اسم خاص، با برادرم صحبت میکردم و به مصداقِ مشک آنست که خود ببوید میگفت "دیدی حتی وبسایت شخصی نداره؟ دمش گرم واقعا."
۳. خبر سرطانش را از تلگرام که دیدم، فرستادم برای یکی از آن صمیمیترین دوستان زندگی که دوست مشترکمان بود و پرسیدم که واقعیت دارد یا نه، و گفت که ایکاش این لامذهب هم جزیی از آن این همه دروغی بود که از تلگرام در میآید، واقعیت است و بیمارستان است.
گفت که همه میپرسند "چرا مریم؟" ده دقیقهای حرف زدیم، حرف از دنیا و از بد نشستن تاس و از بخت و اقبال بد. بهتر از من میدانست که "چرا" سوالی نیست که اینطور مواقع معنی و کاربردی داشته باشد، ولی غم راستش با منطق و استدلال میانه خاصی ندارد. خداحافظی که کردیم دیدم قادر به کار نیستم.
نیم ساعتی نشستم جلوی پنجرههای بزرگ کتابخانه و بیرون را نگاه کردم و ملودی آقای گلاکِ دوستداشتنی را گوش کردم و بعد وسایل را جمع کردم و رفتم. بعضی روزها هست که آن "که چی؟" ِ درون آدمی قویتر از آن است که کار کند.
۴. مریم میرزاخانی دوست من نبود، ولی بیست و دو سال مثالِ من بود از آدمی که از سختکوشیش و همتش و نبوغش بهترین استفاده را کرده؛ از آدمی که با خودش در صلح است و عشقش نه به اسم در کردن و معروفیت، که صرفا به ریاضی است و به کارش؛ از آدمی که در کمتر از چهل سال روی این کره خاکی، یک انحنایی به مرزهای کائنات داده.
امروز صبح بیدار شدم به این خبر گند که آن دختر ساکتِ مانتوخاکستریِ دانشکده ریاضی، آن خانم موقر پیراهن آبی کوتاهموی برنده مدال فیلدز، آن "مریم" ِ گفتگوهای طولانی من و دوستانم درباره نبوغ و سختکوشی، یک دم در این ظلام درخشید و جست و رفت. ایکاش مثالها نمیرفتند.
یادش گرامی.
#علی_فرنوديان
@asheghanehaye_fatima
۱. اسم #مریم_میرزاخانی را بار اول دبیرستانی که بودم شنیدم. کسی بود که نشنیده باشد یعنی؟ با دو طلای المپیاد ریاضی جهانی المپیادی المپیادیها بود. یک جور مظهر نبوغ.
بعد که رفتم شریف، آن روزهای اول که هنوز "المپیادیها" رفقای صمیمی نشده بودند و یواشکی به هم نشانشان میدادیم که مثلا "این رضا صادقیهها! طلای ریاضی جهانی!"مریم میرزاخانی بازهم جایگاهش ویژه بود.
دوستی داشتم که وقتی مریم را جلوی ساختمان ابنسینا میدید، میگفت "نگاه مریم میرزاخانی به من افتاد، به آیکیوم چند تا اضافه شد." دیگری سری تکان میداد و میگفت "رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند."
۲. بعد سالیان دراز گذشت و خبر دکترا گرفتن و پیشرفتهای علمیش دورادور رسید. نه که انتظار دیگری باشد البته. میچرخید بین هاروارد و پرینستون و استانفورد و در بالاترین سطوح میدرخشید. تعجبی نداشت. حتی مدال فیلدز را هم که برد باز تعجب نکردم.
یعنی فیلدز را به جز او کس دیگری باید میبرد؟ به جایش آنچه همیشه متعجبم میکرد بیسر و صدا بودنش بود و افتادگیش. هستند آدمهایی که با یک دهم دستاوردهایش خدا را هم بنده نیستند. مریم میرزاخانی ولی ساکت بود.
یادم هست آن روزهای بعد از مدال فیلدز، که اسمش دوباره سر زبانها افتاده بود و باز شده بود اسم خاص، با برادرم صحبت میکردم و به مصداقِ مشک آنست که خود ببوید میگفت "دیدی حتی وبسایت شخصی نداره؟ دمش گرم واقعا."
۳. خبر سرطانش را از تلگرام که دیدم، فرستادم برای یکی از آن صمیمیترین دوستان زندگی که دوست مشترکمان بود و پرسیدم که واقعیت دارد یا نه، و گفت که ایکاش این لامذهب هم جزیی از آن این همه دروغی بود که از تلگرام در میآید، واقعیت است و بیمارستان است.
گفت که همه میپرسند "چرا مریم؟" ده دقیقهای حرف زدیم، حرف از دنیا و از بد نشستن تاس و از بخت و اقبال بد. بهتر از من میدانست که "چرا" سوالی نیست که اینطور مواقع معنی و کاربردی داشته باشد، ولی غم راستش با منطق و استدلال میانه خاصی ندارد. خداحافظی که کردیم دیدم قادر به کار نیستم.
نیم ساعتی نشستم جلوی پنجرههای بزرگ کتابخانه و بیرون را نگاه کردم و ملودی آقای گلاکِ دوستداشتنی را گوش کردم و بعد وسایل را جمع کردم و رفتم. بعضی روزها هست که آن "که چی؟" ِ درون آدمی قویتر از آن است که کار کند.
۴. مریم میرزاخانی دوست من نبود، ولی بیست و دو سال مثالِ من بود از آدمی که از سختکوشیش و همتش و نبوغش بهترین استفاده را کرده؛ از آدمی که با خودش در صلح است و عشقش نه به اسم در کردن و معروفیت، که صرفا به ریاضی است و به کارش؛ از آدمی که در کمتر از چهل سال روی این کره خاکی، یک انحنایی به مرزهای کائنات داده.
امروز صبح بیدار شدم به این خبر گند که آن دختر ساکتِ مانتوخاکستریِ دانشکده ریاضی، آن خانم موقر پیراهن آبی کوتاهموی برنده مدال فیلدز، آن "مریم" ِ گفتگوهای طولانی من و دوستانم درباره نبوغ و سختکوشی، یک دم در این ظلام درخشید و جست و رفت. ایکاش مثالها نمیرفتند.
یادش گرامی.
#علی_فرنوديان
@asheghanehaye_fatima