@asheghanehaye_fatima
حس خوبی است که بدانی کسی دل از تو نمیکند.
حامد دل بستن و دل کندنش حرف نداشت. حتی اشیای زندگیاش هم تابع این قاعده بودند. امروز عاشق یک زنجیر فیکاروی طلا میشد و میخریدش، فردا دلش را میزد و میانداخت گوشهای. کافی بود تی شرتی را که با تمام وجود دوستش داشت یک نخ از زیر بغلش کشیده بشود دیگر نمیپوشیدش. سال دوم ازدواج وقتی دید آرام آرام دارم نخ کش میشوم، سعی کرد مثل تی شرت با من رفتار نکند. دورم نیندازد. دست به کار رفو شد...
#مریم_جهانی
از کتاب #این_خیابان_سرعت_گیر_ندارد
#نشر_مرکز
حس خوبی است که بدانی کسی دل از تو نمیکند.
حامد دل بستن و دل کندنش حرف نداشت. حتی اشیای زندگیاش هم تابع این قاعده بودند. امروز عاشق یک زنجیر فیکاروی طلا میشد و میخریدش، فردا دلش را میزد و میانداخت گوشهای. کافی بود تی شرتی را که با تمام وجود دوستش داشت یک نخ از زیر بغلش کشیده بشود دیگر نمیپوشیدش. سال دوم ازدواج وقتی دید آرام آرام دارم نخ کش میشوم، سعی کرد مثل تی شرت با من رفتار نکند. دورم نیندازد. دست به کار رفو شد...
#مریم_جهانی
از کتاب #این_خیابان_سرعت_گیر_ندارد
#نشر_مرکز
@asheghanehaye_fatima
در کلان شهر ما زنی پیدا نمی شود که دنده های دوزاری را مثل من با لذت عوض کند یا دخلش که پر شد خوشی بزند زیر دلش و ویرش بگیرد آینه بنز پارک شده ی بغل خیابان را ببوسد. یا سر ظهر و سر چراغ که راهی می شود خانه شیشه های تاکسی اش را بالا بکشد و ولوم استریو را تا اند سرسام بلند کند تا کوفتگی کت و کولش در برود. در کلان شهر ما زن ها محتاط رانندگی می کنند و نمی دانند چه کیفی دارد شنیدن ناله موتور وقت دنده ی معکوس... در کلان شهر ما زن ها یک دنده می شناسند. دنده ی مرده.
#برشی_از_رمان
#این_خیابان_سرعت_گیر_ندارد
#مریم_جهانی
#نشرمرکز
در کلان شهر ما زنی پیدا نمی شود که دنده های دوزاری را مثل من با لذت عوض کند یا دخلش که پر شد خوشی بزند زیر دلش و ویرش بگیرد آینه بنز پارک شده ی بغل خیابان را ببوسد. یا سر ظهر و سر چراغ که راهی می شود خانه شیشه های تاکسی اش را بالا بکشد و ولوم استریو را تا اند سرسام بلند کند تا کوفتگی کت و کولش در برود. در کلان شهر ما زن ها محتاط رانندگی می کنند و نمی دانند چه کیفی دارد شنیدن ناله موتور وقت دنده ی معکوس... در کلان شهر ما زن ها یک دنده می شناسند. دنده ی مرده.
#برشی_از_رمان
#این_خیابان_سرعت_گیر_ندارد
#مریم_جهانی
#نشرمرکز
@asheghanehaye_fatima
حس خوبی است که بدانی کسی دل از تو نمیکند.
حامد دل بستن و دل کندنش حرف نداشت. حتی اشیای زندگیاش هم تابع این قاعده بودند. امروز عاشق یک زنجیر فیکاروی طلا میشد و میخریدش، فردا دلش را میزد و میانداخت گوشهای. کافی بود تی شرتی را که با تمام وجود دوستش داشت یک نخ از زیر بغلش کشیده بشود دیگر نمیپوشیدش. سال دوم ازدواج وقتی دید آرام آرام دارم نخ کش میشوم، سعی کرد مثل تی شرت با من رفتار نکند. دورم نیندازد. دست به کار رفو شد...
#مریم_جهانی
از کتاب #این_خیابان_سرعت_گیر_ندارد
#نشر_مرکز
حس خوبی است که بدانی کسی دل از تو نمیکند.
حامد دل بستن و دل کندنش حرف نداشت. حتی اشیای زندگیاش هم تابع این قاعده بودند. امروز عاشق یک زنجیر فیکاروی طلا میشد و میخریدش، فردا دلش را میزد و میانداخت گوشهای. کافی بود تی شرتی را که با تمام وجود دوستش داشت یک نخ از زیر بغلش کشیده بشود دیگر نمیپوشیدش. سال دوم ازدواج وقتی دید آرام آرام دارم نخ کش میشوم، سعی کرد مثل تی شرت با من رفتار نکند. دورم نیندازد. دست به کار رفو شد...
#مریم_جهانی
از کتاب #این_خیابان_سرعت_گیر_ندارد
#نشر_مرکز