@asheghanehaye_fatima



هر کسی از یار چیزی
خواست هنگام وصال 

من به محضِ دیدن او،
خاطرش را خواستم!


.
#محمد_سهرابی

@asheghanehaye_fatima





پیامش سخت نازک بود همچون پشت پلک او
نخواندم نامه را از بس که بوی بی محلی داشت

#محمد_سهرابی

@asheghanehaye_fatima




خیال زلف او کردیم شب، صبح از پریشانی
به مسجد باده خوردیم و به میخانه دعا کردیم...




#محمد_سهرابی

@asheghanehaye_fatima



زلفت ز پیچ‌و‌تاب فزونش طناب شد
یک حلقه ده که قلب گلوی من آب شد

یک قطره اشک بهر تو بحر طویل گشت
یک ذره از فضیلت تو صد کتاب شد

از آتش تو شِکوه به افلاک ریختم
یک قطره از شکایت من آفتاب شد

شمعم به پیچ کوچه شبیخون ز باد خورد
یارب حسین را برسان شب خراب شد

یحیی شدن چه داشت که عیسی شدن نداشت؟
طشت آمد و فلک دلش از غصه آب شد

دستم نمی‌رسد که دل از سینه بَرکَنم
زیرا بلندی دل ما زآن جناب شد

جولان چشم مست تو تیغ از سپر گرفت
جمعی هلاک گشته و جمعی جواب شد

تحویل سال سوختگان از محرّم است
یعنی حسین، عید خدا انتخاب شد

عاشق چو مُرد گریه ز چشمش نمی‌رود
اشکم برای مجلس ختمم گلاب شد

وقتی خدا به حشر بگوید چه داشتی
سر بَرکُند حسین و بگوید حساب شد...


#محمد_سهرابی

به امید تو دارم پرسه‌ها در کوی مِی‌نوشان
مگر یک شب به راهم بینی و گویی: "بیا با من..."

#محمد_سهرابی


@asheghanehaye_fatima

دانی که من نفس به چه منوال می‌زنم؟
چون مرغِ نیم‌کشته پر و بال می‌زنم
هر شب به طرزِ وصل تو صد فال می‌زنم
بیمم مده ز هجر که تب‌خال می‌زنم

با زخمِ لب چه‌سان بمکم خالِ یار را؟

#محمد_سهرابی


@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima



تا کی رقیب افتد در آتش جمالت؟

قدری مرا بسوزان، من هم گناه دارم...


#محمد_سهرابی

ترسم مجال گریه نیابم به روز حشر

امروز هم به نیت فردا گریستم...


#محمد_سهرابی
#معنی_زنجانی
@asheghanehaye_fatima

دل رفت و
یار رفت و
جهان رفت و
عمر رفت
با غم یکی نگفت که باری تو هم برو...


#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی

@asheghanehaye_fatima