عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
چه کرده ای که در آغوش فصل ها پاییز

بهار رابطه اش را بهم نزد با تو ؟

======================
#محمد_حسین_قمری

@asheghanehaye_fatima
چگونه بی منی و شانه می زنی مو را؟
خمار می کنی از سرمه چشم جادو را
به اشتیاق کدامین قرار می ریزی
به رود آینه ها آبشار گیسو را ؟
دوباره مست قدم می زنی و می گیری
به دست های ظریفت کدام بازو را؟
مجاب می کنی از فرط دلسپردگی ات
کدام گوشه ی پنهان لبان ترسو را؟
کجاست گرمی آغوش بی منت که چنین
گرفته ام به بغل در غمت دو زانو را؟
غریب ماندم و بی آسمان ندانستی
فضای تنگ قفس می کُشد پرستو را؟
پس از تو خیره به چشمی شدن حرامم باد
چگونه بی منی و بوسه می دهی او را؟


#محمد_حسین_قمری


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



از تشنگی مردم یه کاری کن عزیزم
فکری واسه این بی قراری کن عزیزم

این تشنگی با آب خوردن رد نمیشه
حالم کمی خوش باشه حالت بد نمیشه

وقتی ازت سیراب باشم خوبِ خوبم
حتی کنارت خواب باشم خوب ِخوبم

لطفا یه کم اون صورت اخموتو واکن
با من بمون و آبشار موتو واکن

این صحنه باید صحنه ی رقص تو باشه
دستام پر از اندام بی نقص تو باشه

دستاتو وا کن این بغل کردن قشنگه
تو چای چشمت خوابو حل کردن قشنگه


خوبه تنت مث اجاقِ تو زمستون
داری کویرو می بری سمت گلستون


آتیشو روشن کن اجاقت گرم باشه
امشب نباید توو چشامون شرم باشهـ

این سفره ی رنگینتو ارزون کن امشب
هر جور دلت می خواد منو .مهمون کن امشب

امشب منو تا مرز مردن جنگجو کن
کلی سوال و راه حل تازه روکن



#محمد_حسین_قمری
بیرون زدم از خانه حس کردم درختان
این روز ها بامن کمی هم درد هستند

اصلا نفهمیدم که کی پاییز آمد
از بس تمام فصل هایم زرد هستند


#محمد_حسین_قمری


@asheghanehaye_fatim
@asheghanehaye_fatima



من با چشای بسته می خندم
وقتی که تو رویای من هستی
هر کی کنارم باشه می فهمه
که اونور پلکای من هستی

از قهوه ی چشمات چقد گفتن
حالا یه چیز خوب می سازم
اونقد چشات گیراس که ایندفعه
دارم ازش مشروب می سازم

وقتی که میشه حس کنم انگار
که استکانامون بهم خورده
اصلا نمیخوام پرت شم بیرون
از لای رویای بهم خورده

پاییز بر میگرده تو خونم
اون لحظه که چشمام وامیشه
نیستی تو و داره غم دنیا
توو گوشه ی چشمام جا میشه

من با چشای بازغمگینم
دردی به جونم چنگ میندازه
تو راه خوشبختیم کسی انگار
آروم آروم سنگ میندازه



#محمد_حسین_قمری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر چند برهنه در خیابان ماندیم
از چشم تمام شهر پنهان ماندیم

انگیزه خواستن به ما دست نداد
با این همه چتر زیر باران ماندیم


#محمد_حسین_قمری

@asheghanehaye_fatima