@asheghanehaye_fatima
پک های بی دلیل رهایم نمی کنند، من را منی که گم شده در اضطرابها
خوابم نمی برد به خودم فکر می کنم ، از لابلای وسوسه ی قرص خوابها
خوابم نمی برد ولی از خواب می پرم ، دستی گلوی سایه ی من را گرفته است
سیگار روشنی که مرا دود می کند ، پل می زند بگیردم از این عذابها
در خوابهای من کسی انگار بی گدار ، با یک دهان ِبسته فقط داد می زند
طرح کوبیسم ِ فلسفه ی سکسِ روی بوم ، من را گرفته می کشدم سمت قابها
احساس می کنم شبحی در درون من ، سوراخهای ذهن مرا فتح کرده است
با انقلاب مخملی اش می فریبدم ، مثل بنفش و سبز و...از این انقلابها
می سرخم آنچنان که کسی حکم می کند ، محکوم می شوم به همین خوابگویه ها
موشیده لای وحشت بیدارخوابی ام ، در محضر خیالی عالیجناب ها
شب همچنان که زل زده در چشمهای من ، در فصل های کودکی ام خواب می روم
تبعید میشوم به تب کودکانه ام ، الاکلنگ وسرسره بازی و تابها
#مهرداد_اسماعیل_نژاد
#مجله_شعرستان
پک های بی دلیل رهایم نمی کنند، من را منی که گم شده در اضطرابها
خوابم نمی برد به خودم فکر می کنم ، از لابلای وسوسه ی قرص خوابها
خوابم نمی برد ولی از خواب می پرم ، دستی گلوی سایه ی من را گرفته است
سیگار روشنی که مرا دود می کند ، پل می زند بگیردم از این عذابها
در خوابهای من کسی انگار بی گدار ، با یک دهان ِبسته فقط داد می زند
طرح کوبیسم ِ فلسفه ی سکسِ روی بوم ، من را گرفته می کشدم سمت قابها
احساس می کنم شبحی در درون من ، سوراخهای ذهن مرا فتح کرده است
با انقلاب مخملی اش می فریبدم ، مثل بنفش و سبز و...از این انقلابها
می سرخم آنچنان که کسی حکم می کند ، محکوم می شوم به همین خوابگویه ها
موشیده لای وحشت بیدارخوابی ام ، در محضر خیالی عالیجناب ها
شب همچنان که زل زده در چشمهای من ، در فصل های کودکی ام خواب می روم
تبعید میشوم به تب کودکانه ام ، الاکلنگ وسرسره بازی و تابها
#مهرداد_اسماعیل_نژاد
#مجله_شعرستان