جلد دوم «خطاب به عشق»
عشق من. شب از نیمه گذشت.
تولدت مبارک، عزیزم.
علیرغم دوریمان، علیرغم آیندۀ نزدیکی که برای ما مهیا میشود، علیرغم همه چیز، امشب که بقیه راحتم گذاشتهاند، خوشبخت هستم.
اینجا هستم، میان آشفتگی و تو دور مرا گرفتهای، همه جا. هوای لانۀ کبوتر من گرم است و بوی بهشت میدهد.
من به تو ایمان دارم و اگر از سر ملال یا بهاشتباه پیش آمده که به عشقت شک کنم، هرگز به فکرم خطور نکرده که تو ممکن است به من دروغ بگویی.
من تمام و کمال متعلق به تو هستم و میدانم که دیگر هیچ چیز احساس مرا نسبت به تو تغییر نخواهد داد.
امشب، عشق عزیزم، صورتم طوری شده که دلم میخواهد هی به آن نگاه کنم. صورتم پرطراوت شده. ممنونم عزیزم. هیجکس در دنیا موفق نشده چنین نگاهی به چشمانم ببخشد.
نامۀ #ماریا_کاسارس به #آلبر_کامو
۷ نوامبر ۱۹۴۹
@asheghanehaye_fatima
عشق من. شب از نیمه گذشت.
تولدت مبارک، عزیزم.
علیرغم دوریمان، علیرغم آیندۀ نزدیکی که برای ما مهیا میشود، علیرغم همه چیز، امشب که بقیه راحتم گذاشتهاند، خوشبخت هستم.
اینجا هستم، میان آشفتگی و تو دور مرا گرفتهای، همه جا. هوای لانۀ کبوتر من گرم است و بوی بهشت میدهد.
من به تو ایمان دارم و اگر از سر ملال یا بهاشتباه پیش آمده که به عشقت شک کنم، هرگز به فکرم خطور نکرده که تو ممکن است به من دروغ بگویی.
من تمام و کمال متعلق به تو هستم و میدانم که دیگر هیچ چیز احساس مرا نسبت به تو تغییر نخواهد داد.
امشب، عشق عزیزم، صورتم طوری شده که دلم میخواهد هی به آن نگاه کنم. صورتم پرطراوت شده. ممنونم عزیزم. هیجکس در دنیا موفق نشده چنین نگاهی به چشمانم ببخشد.
نامۀ #ماریا_کاسارس به #آلبر_کامو
۷ نوامبر ۱۹۴۹
@asheghanehaye_fatima
ما با هم زندگی میکنیم، مبارزه میکنیم و با هم امیدواریم. ماریای عزیزم. نگذار قلبت مایوس شود. دوباره شعلهورش کن، با من و برای من؛ مرا این طور، دور و بییاور و بیدفاع رهایم نکن، چراکه عشقمان در خطر است. یک علامت از تو، فقط یک علامت کافی است تا زندگی دوباره ممکن شود. آه! دیگر نمیدانم چه بگویم. این سکوت دهانم را بسته است و قلبم را عذاب میدهد. دوستت دارم، دوستت دارم به عبث، در تنهایی، در زمهریری هولناک.
#آلبر_کامو
نامهای به #ماریا_کاسارس
در هفتاد و چند سال پیش
@asheghanehaye_fatima
#آلبر_کامو
نامهای به #ماریا_کاسارس
در هفتاد و چند سال پیش
@asheghanehaye_fatima
I love you
I love you.
In vain,
Alone,
In a Terrible Cold!
August, 16, 1949.
Albert Camus to Maria Casarès.
دوستت دارم،
دوستت دارم.
به عبَث،
در تنهایی،
در زَمهَریری هولناک!
سهشنبه ۱۶ اوت ۱۹۴۹
از نامههای #آلبر_کامو به #ماریا_کاسارس.
@asheghanehaye_fatima
I love you.
In vain,
Alone,
In a Terrible Cold!
August, 16, 1949.
Albert Camus to Maria Casarès.
دوستت دارم،
دوستت دارم.
به عبَث،
در تنهایی،
در زَمهَریری هولناک!
سهشنبه ۱۶ اوت ۱۹۴۹
از نامههای #آلبر_کامو به #ماریا_کاسارس.
@asheghanehaye_fatima
بگویم چه در دلم میگذرد؟ خب من همه چیز را به تو میگویم، بدون هیچ نیت درونی، عشق عزیزم. آنچه دربارهاش با تو حرف نمیزنم، خودت میدانی، این ازهمگسیختگی است که در آن افتادهایم. این رنجکشیدن از رنجدادن است، ناتوانی در خوشبخت نگهداشتن کسی که از همهی دنیا بیشتر دوستش داریم. عزیزم، به جز تو با که میتوانم از آن حرف بزنم. وقتهایی هست که به خودم نزدیک نیستم و دوست دارم فرار کنم یا بمیرم. اما همیشه لحظهای هست که برمیگردم به عشقمان و در عشقمان غرور واقعی را مییابم... نزدیک منی تو، همراه منی، با نامههایت و با نفسهایت یاریام می دهی. ما با هم هستیم، علیه همه. هیچچیز نمیتواند هرگز از هم جدایمان کند و این رابطه را خراب کند، نرم و محکم مثل ریشهی زندگی. بله تو زندگی منی، روح منی، عزیزترینِ من، دلخوشی من، طغیان و آرامش زیبای من.
از #نامهی #آلبر_کامو به #ماریا_کاسارس
ترجمهی زهرا خانلو
@asheghanehaye_fatima
از #نامهی #آلبر_کامو به #ماریا_کاسارس
ترجمهی زهرا خانلو
@asheghanehaye_fatima
قول بده در تمامِ
سال هایی که باقی مانده
تاابد مراقب خودت باشی
دیگر نیستم که یاد آوری کنم
#ماریا_کاسارس
@asheghanehaye_fatima
سال هایی که باقی مانده
تاابد مراقب خودت باشی
دیگر نیستم که یاد آوری کنم
#ماریا_کاسارس
@asheghanehaye_fatima
بیشتر از هر چیزی دلم میخواست، میتوانستم تمامِ روحَم را در چشمانم بگذارم و تا اَبَد، هنگامِ مرگم، به تو نگاه کنم...
خطاب به عشق (نامه های عاشقانه ی #آلبر_کامو به #ماریا_کاسارس )
عکس: از #روبرت_دوانو
"Robert_Doisneau"
عکاسِ فرانسوی
@asheghanehaye_fatima
خطاب به عشق (نامه های عاشقانه ی #آلبر_کامو به #ماریا_کاسارس )
عکس: از #روبرت_دوانو
"Robert_Doisneau"
عکاسِ فرانسوی
@asheghanehaye_fatima