«کافکا، بیرون چه میبینی؟»
از پنجرهی پشت سرش به بیرون نگاه می کنم.
«درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم و چند پرنده روی شاخههای درخت.»
«هیچ چیز غیر عادی نیست، درست؟»
«درست است.»
«ولی اگر میدانستی
فردا صبح دیگر نمیتوانی اینها را ببینی،
همه چیز
ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟»
#كافكا_در_كرانه
#هاروکی_موراکامی
@asheghanehaye_fatima
از پنجرهی پشت سرش به بیرون نگاه می کنم.
«درختها، آسمان و قدری ابر را میبینم و چند پرنده روی شاخههای درخت.»
«هیچ چیز غیر عادی نیست، درست؟»
«درست است.»
«ولی اگر میدانستی
فردا صبح دیگر نمیتوانی اینها را ببینی،
همه چیز
ناگهان در نظرت جلوه میکرد و ارزشمند میشد، نه؟»
#كافكا_در_كرانه
#هاروکی_موراکامی
@asheghanehaye_fatima