هنگامی که آدم چیزی برای "بوسیدن" نداشته باشد سیگار ضروری میشود.
#زیگموند_فروید
دانشنامه #فروید
مولف : شارون هلر
@asheghanehaye_fatima
#زیگموند_فروید
دانشنامه #فروید
مولف : شارون هلر
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
رنج از سه سو ما را تهديد می كند :
از تن خودمان ؛ كه محكوم به تباهی و نابودی است و حتی نمی تواند بدون درد و تشويش سر كند .
از جهان بيرون؛ كه ممكن است با نيروهای ستمگر و درهم شكننده و ويرانگرش بر ما خشم آورد .
و سرانجام از وابستگی هايمان به انسانهای ديگر .
و چه بسا رنجی كه از آخری نصيبمان ميشود از دوتای ديگر دردناكتر باشد .
👤 #فروید
📚 تمدن و مصیبتهای آن
رنج از سه سو ما را تهديد می كند :
از تن خودمان ؛ كه محكوم به تباهی و نابودی است و حتی نمی تواند بدون درد و تشويش سر كند .
از جهان بيرون؛ كه ممكن است با نيروهای ستمگر و درهم شكننده و ويرانگرش بر ما خشم آورد .
و سرانجام از وابستگی هايمان به انسانهای ديگر .
و چه بسا رنجی كه از آخری نصيبمان ميشود از دوتای ديگر دردناكتر باشد .
👤 #فروید
📚 تمدن و مصیبتهای آن
@asheghanehaye_fatima
تمدن نخستین بار از آنجا آغاز شد که انسان خشمگین
به جای سنگ "کلمه" پرتاب کرد...
تمدن و ملالت های آن
#فروید
تمدن نخستین بار از آنجا آغاز شد که انسان خشمگین
به جای سنگ "کلمه" پرتاب کرد...
تمدن و ملالت های آن
#فروید
@asheghanehaye_fatima
متاسفانه اين هدف كه انسان بايد "خوشبخت" باشد در برنامه ريزی "آفرينش" گنجانده نشده است.
#تمدن_و_ناخشنودیهای_آن
#فروید
متاسفانه اين هدف كه انسان بايد "خوشبخت" باشد در برنامه ريزی "آفرينش" گنجانده نشده است.
#تمدن_و_ناخشنودیهای_آن
#فروید
#فروید می گوید پستان برای مردان نماد و تجربه اولین عشق است. شیر گرم و مقوی و لذت سیر شدن در آغوش پر محبت مادر، برای همیشه در وجود مردان حک می شود. برای همین تمنای مکیدن پستان زن یکی از قوی ترین لذت های مردانه است
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
"آلیسیا" در یک روز گرم تابستانی، همسرش "گابریل"، عکاس مد و فشن را در خانه با سیم به صندلی میبندد و به وی شلیک می کند.
ماموران او را در حالی پیدا میکنند که با لباسی سفید و حالتی بهتزده بالای سر جنازه ایستاده، چاقویی کنار پایش افتاده و رگ دست خودش را هم زده است.
"آلیسیا", پنج بار به سر و صورت "گابریل"شلیک میکند و بعد ساکت میشود, به قدری ساکت که از آن به بعد حتی یک کلمه هم حرفی نمیزند. آلیسیا حتی در دادگاه و جلسهی محاکمهاش هم لب از لب باز نمیکند. نه توجیهی، نه توضیحی، نه بحثی، هیچ.
آلیسیا دستگیر و به بیمارستان فرستاده میشود.
سکوت , صلاح قدرتمندی است. این موضوع را با شنیدن این کتاب عمیقاً حس میکنیم، و در تلاش برای کندوکاو در گذشتهی آلیسیا و پی بردن به راز او با تئو همراه میشویم، و گذشتۀ تاریکش، کودکی نهچندان شادش، پدر خشن و خالهی بدجنس و بسیار چیزهای دیگر را ذرهذره درمییابیم.
مسئولین ,تصمیم میگیرند آلیسیا را از رسانهها دور نگهدارند و در یک مرکز روانی با تجهیزات امنیتی بالا و در شمال لندن بستری کنند, در آنجا نام «بیمار خاموش» را روی او میگذارند.
در این کتاب ,نویسنده روی بخشی از روان انسانی انگشت گذاشته است که احساسات بیان نشدهاش را در آن مدفون میکند.
احساساتی که به قول #فروید هیچ وقت از بین نمیروند. فقط به شکلی زنده مدفون میشوند و یک روز به شیوهای زشتتر سر برمیآورند.
داستان #بیمار_خاموش در پنج بخش و از زبان تئو، رواندرمانگر دادگاه و آلیسیا، البته دفتر خاطرات او، روایت میشود و هر چه پیش میرود خواننده را بیشتر درگیر پیچیدگیهای خود میکند. گفتوگوهای بین آلیسیا و تئو زوایای دیگری از شخصیت و روح این زن نقاش را نشان میدهد.
تئو فیبر، روانشناسی است که برخلاف نظر دیگران خیال میکند میتواند آلیسیا را به حرف بیاورد. مخالفتهای بسیاری با این قضیه میشود اما تئو مصمم است. به نظر او «آلیسیا تنها کسی است که از حقیقت خبر دارد» و فکر میکند خود او تنها کسی است که میتواند بیمار خاموش را به حرف وادارد.
#بیمار_خاموش
#کتاب_صوتی
@asheghanehaye_fatima
ماموران او را در حالی پیدا میکنند که با لباسی سفید و حالتی بهتزده بالای سر جنازه ایستاده، چاقویی کنار پایش افتاده و رگ دست خودش را هم زده است.
"آلیسیا", پنج بار به سر و صورت "گابریل"شلیک میکند و بعد ساکت میشود, به قدری ساکت که از آن به بعد حتی یک کلمه هم حرفی نمیزند. آلیسیا حتی در دادگاه و جلسهی محاکمهاش هم لب از لب باز نمیکند. نه توجیهی، نه توضیحی، نه بحثی، هیچ.
آلیسیا دستگیر و به بیمارستان فرستاده میشود.
سکوت , صلاح قدرتمندی است. این موضوع را با شنیدن این کتاب عمیقاً حس میکنیم، و در تلاش برای کندوکاو در گذشتهی آلیسیا و پی بردن به راز او با تئو همراه میشویم، و گذشتۀ تاریکش، کودکی نهچندان شادش، پدر خشن و خالهی بدجنس و بسیار چیزهای دیگر را ذرهذره درمییابیم.
مسئولین ,تصمیم میگیرند آلیسیا را از رسانهها دور نگهدارند و در یک مرکز روانی با تجهیزات امنیتی بالا و در شمال لندن بستری کنند, در آنجا نام «بیمار خاموش» را روی او میگذارند.
در این کتاب ,نویسنده روی بخشی از روان انسانی انگشت گذاشته است که احساسات بیان نشدهاش را در آن مدفون میکند.
احساساتی که به قول #فروید هیچ وقت از بین نمیروند. فقط به شکلی زنده مدفون میشوند و یک روز به شیوهای زشتتر سر برمیآورند.
داستان #بیمار_خاموش در پنج بخش و از زبان تئو، رواندرمانگر دادگاه و آلیسیا، البته دفتر خاطرات او، روایت میشود و هر چه پیش میرود خواننده را بیشتر درگیر پیچیدگیهای خود میکند. گفتوگوهای بین آلیسیا و تئو زوایای دیگری از شخصیت و روح این زن نقاش را نشان میدهد.
تئو فیبر، روانشناسی است که برخلاف نظر دیگران خیال میکند میتواند آلیسیا را به حرف بیاورد. مخالفتهای بسیاری با این قضیه میشود اما تئو مصمم است. به نظر او «آلیسیا تنها کسی است که از حقیقت خبر دارد» و فکر میکند خود او تنها کسی است که میتواند بیمار خاموش را به حرف وادارد.
#بیمار_خاموش
#کتاب_صوتی
@asheghanehaye_fatima
#همسرانه
🔘 انتخاب همسر یا پارتنر در مردان از نظر #فروید
▪فروید ۴ نوع انتخاب همسر را در مردان توصیف می کند.
رابطه زن و مرد ترکیبی از عنصر عاطفی و جنسی است. فرد مورد عشق کودک در ابتدا مادرش است ولی این عشق با موانع فرهنگی بازداری می شود و به ناخودآگاه می رود
1⃣ عشق به زن آسیب دیده:
این نوع مردان، هیچ موقع زنی را انتخاب نمی کنند که در ارتباط با دیگری نباشد. آنها، زنی را می خواهند که شوهر، نامزد و یا رابطه ای دارد و تنها در این صورت است که آن زن برایشان ارزشمند و خواستنی می شود. هر چه مانع برای رسیدن سخت تر، عشق و تمنای مرد، بیشتر می شود. زن باید غیر قابل دسترس باشد و احساسات حاکم بر رابطه، عدم امنیت و اطمینان خاطر باشد.
این نوع انتخاب، نیاز به رقابت و خشونت را تامین می کند که مرتبط است با دوران کودکی فرد و عقده ادیپ حل نشدۀ او. چنین مردی در
خانواده ای بزرگ شده که عمیقا حس کرده، مادرش متعلق به مرد دیگری(پدر) است. این نوع انتخاب تکرار موقعیت قدیم در کودکی است. بنابراین، سوم شخص آسیب دیده کسی نیست جز پدر. در واقع دسترسی و تملک مادر آسان نبوده؛ بنابراین او که چنین یاد گرفته، نحوۀ انتخاب شریک در روانش تنها با گذشتن از موانع بسیار امکان پذیر است.
2⃣ عشق به روسپی(فاحشه):
مردانی که هیچ علاقه ای به زن نجیب و پاکدامن ندارند. آن ها ترجیح می دهند زنی را انتخاب کنند که به واقع روسپی است و یا دربارۀ عفیف بودن وی شبهات و شایعاتی وجود دارد. جالب اینجاست که حسادت این مرد متوجه شوهر زن نیست، بلکه متوجه مردانی است که با این زن در ارتباط مشکوک هستند.
این نوع از انتخاب تحت تاثیر تثبیتی است که در کودکی در ارتباط با مادر رخ داده است. در هشیاری مرد، مادرش مقدس ترین و پاک ترین زن جهان است و بین مادر و فاحشه تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. با رجوع با گذشتۀ مرد، می توان لحظاتی را یافت که در روان او این دو مفهوم متضاد “مادر عفیف” و “فاحشه” با هم یکی شده اند. این زمانی رخ داده است که پسر بچه در حال کشف رازهای موجود در روابط زناشویی بین بزرگسالان بوده است. در ابتدا پسر بچه احتمال هر گونه رابطه ای را بین والدینش انکار می کند. از دیگران چنین چیزی ممکن است ولی والدین او فراتر از این گونه مسائل هستند. گرچه که دیر یا زود به مستثنی نبودن پدر و مادرش پی می برد، خصوصا مادرش دیگر بی گناه به نظر نمی رسد و از این پس بین او و فاحشه، فاصلۀ بسیار زیادی وجود ندارد.
چنین دریافت و باوری، آرزوهای پنهان کودکی او در مورد میل نزدیکی بیشتر با مادرش، را بیدار می کند، گرچه امکان داشتن او را تمام و کمال نداشته است. این قضیه عقده ادیپ را نیز از نو فعال می کند؛ پسر بچه از پدرش متنفر می شود و تمایل به مادرش پیدا می کند؛ گرچه عمل خیانت او را هم نمی تواند ببخشد.
ترکیب دو رانۀ متضاد – تمایل به مادر و تمایل به انتقام از او – خیانت مادر را در نظر او جذاب تر می سازد. پارتنر مادر، همان کسی که مادر با او مرتکب خیانت می شود، ویژگی های ایگوی پسر یا شخصیت ایده آل وی را پیدا می کند. در این فانتزی ها پسر رشد کرده و خود را در سطح پدرش می بیند. بنابراین عشق به روسپی نوعی تثبیت است. این فانتزی را پسر در بلوغ خود شکل داده و در بزرگسالی به چنین روابطی منجر می شود.
3⃣ نجاتِ زن (غمگین) مورد علاقه:
این گونه مردان معتقدند که پارتنرشان به کمک آن ها نیاز دارد و در غیر این صورت جایگاه اجتماعی خود را از دست می دهد و یا بدون آن ها کلا از دست می رود. به همین دلیل است که جذب زنانی می شوند که ناشاد هستند و می خواهند آن ها را از خطر یا رنجی نجات دهند.
مفهوم نجات از دل عقدۀ والدینی ناشی می شود. به محض اینکه پسر بچه متوجه می شود زندگیش را مدیون والدینش است و یا اینکه مادرش به او زندگی بخشیده است، مشتاق می شود که با چیزی با ارزش لطف آن ها را جبران کند. او می خواهد با پدرش تسویه حساب کند؛ “من هیچ چیز از پدرم نمی خواهم، در عوض، می خواهم هر چه برایم هزینه کرده است را به او پس دهم”.
به این شکل است که پسر فانتزی نجات پدر را شکل می دهد. به همین شکل، می خواهد در عوض اینکه مادر به او حیات بخشیده و برای نیازهای او تلاش کرده، چیزی بدهد. مثلاً به مادر فرزندی بدهد که بیشترین شباهت را به وی دارد. او در فانتزی نجات، تماماً با پدر همانندسازی می کند. تمام غرایز او برای شفقت، قدرشناسی، شهوت و استقلال، تنها در یک آرزو، تبدیل شدن به پدرش، ارضا می شوند. این گونه است که او با پدر و مادرش که به او زندگی داده اند، بی حساب می شود.👇
🔘 انتخاب همسر یا پارتنر در مردان از نظر #فروید
▪فروید ۴ نوع انتخاب همسر را در مردان توصیف می کند.
رابطه زن و مرد ترکیبی از عنصر عاطفی و جنسی است. فرد مورد عشق کودک در ابتدا مادرش است ولی این عشق با موانع فرهنگی بازداری می شود و به ناخودآگاه می رود
1⃣ عشق به زن آسیب دیده:
این نوع مردان، هیچ موقع زنی را انتخاب نمی کنند که در ارتباط با دیگری نباشد. آنها، زنی را می خواهند که شوهر، نامزد و یا رابطه ای دارد و تنها در این صورت است که آن زن برایشان ارزشمند و خواستنی می شود. هر چه مانع برای رسیدن سخت تر، عشق و تمنای مرد، بیشتر می شود. زن باید غیر قابل دسترس باشد و احساسات حاکم بر رابطه، عدم امنیت و اطمینان خاطر باشد.
این نوع انتخاب، نیاز به رقابت و خشونت را تامین می کند که مرتبط است با دوران کودکی فرد و عقده ادیپ حل نشدۀ او. چنین مردی در
خانواده ای بزرگ شده که عمیقا حس کرده، مادرش متعلق به مرد دیگری(پدر) است. این نوع انتخاب تکرار موقعیت قدیم در کودکی است. بنابراین، سوم شخص آسیب دیده کسی نیست جز پدر. در واقع دسترسی و تملک مادر آسان نبوده؛ بنابراین او که چنین یاد گرفته، نحوۀ انتخاب شریک در روانش تنها با گذشتن از موانع بسیار امکان پذیر است.
2⃣ عشق به روسپی(فاحشه):
مردانی که هیچ علاقه ای به زن نجیب و پاکدامن ندارند. آن ها ترجیح می دهند زنی را انتخاب کنند که به واقع روسپی است و یا دربارۀ عفیف بودن وی شبهات و شایعاتی وجود دارد. جالب اینجاست که حسادت این مرد متوجه شوهر زن نیست، بلکه متوجه مردانی است که با این زن در ارتباط مشکوک هستند.
این نوع از انتخاب تحت تاثیر تثبیتی است که در کودکی در ارتباط با مادر رخ داده است. در هشیاری مرد، مادرش مقدس ترین و پاک ترین زن جهان است و بین مادر و فاحشه تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. با رجوع با گذشتۀ مرد، می توان لحظاتی را یافت که در روان او این دو مفهوم متضاد “مادر عفیف” و “فاحشه” با هم یکی شده اند. این زمانی رخ داده است که پسر بچه در حال کشف رازهای موجود در روابط زناشویی بین بزرگسالان بوده است. در ابتدا پسر بچه احتمال هر گونه رابطه ای را بین والدینش انکار می کند. از دیگران چنین چیزی ممکن است ولی والدین او فراتر از این گونه مسائل هستند. گرچه که دیر یا زود به مستثنی نبودن پدر و مادرش پی می برد، خصوصا مادرش دیگر بی گناه به نظر نمی رسد و از این پس بین او و فاحشه، فاصلۀ بسیار زیادی وجود ندارد.
چنین دریافت و باوری، آرزوهای پنهان کودکی او در مورد میل نزدیکی بیشتر با مادرش، را بیدار می کند، گرچه امکان داشتن او را تمام و کمال نداشته است. این قضیه عقده ادیپ را نیز از نو فعال می کند؛ پسر بچه از پدرش متنفر می شود و تمایل به مادرش پیدا می کند؛ گرچه عمل خیانت او را هم نمی تواند ببخشد.
ترکیب دو رانۀ متضاد – تمایل به مادر و تمایل به انتقام از او – خیانت مادر را در نظر او جذاب تر می سازد. پارتنر مادر، همان کسی که مادر با او مرتکب خیانت می شود، ویژگی های ایگوی پسر یا شخصیت ایده آل وی را پیدا می کند. در این فانتزی ها پسر رشد کرده و خود را در سطح پدرش می بیند. بنابراین عشق به روسپی نوعی تثبیت است. این فانتزی را پسر در بلوغ خود شکل داده و در بزرگسالی به چنین روابطی منجر می شود.
3⃣ نجاتِ زن (غمگین) مورد علاقه:
این گونه مردان معتقدند که پارتنرشان به کمک آن ها نیاز دارد و در غیر این صورت جایگاه اجتماعی خود را از دست می دهد و یا بدون آن ها کلا از دست می رود. به همین دلیل است که جذب زنانی می شوند که ناشاد هستند و می خواهند آن ها را از خطر یا رنجی نجات دهند.
مفهوم نجات از دل عقدۀ والدینی ناشی می شود. به محض اینکه پسر بچه متوجه می شود زندگیش را مدیون والدینش است و یا اینکه مادرش به او زندگی بخشیده است، مشتاق می شود که با چیزی با ارزش لطف آن ها را جبران کند. او می خواهد با پدرش تسویه حساب کند؛ “من هیچ چیز از پدرم نمی خواهم، در عوض، می خواهم هر چه برایم هزینه کرده است را به او پس دهم”.
به این شکل است که پسر فانتزی نجات پدر را شکل می دهد. به همین شکل، می خواهد در عوض اینکه مادر به او حیات بخشیده و برای نیازهای او تلاش کرده، چیزی بدهد. مثلاً به مادر فرزندی بدهد که بیشترین شباهت را به وی دارد. او در فانتزی نجات، تماماً با پدر همانندسازی می کند. تمام غرایز او برای شفقت، قدرشناسی، شهوت و استقلال، تنها در یک آرزو، تبدیل شدن به پدرش، ارضا می شوند. این گونه است که او با پدر و مادرش که به او زندگی داده اند، بی حساب می شود.👇
🔘 انتخاب همسر یا پارتنر در مردان از نظر #فروید
▪بخش دوم
4⃣ عشق به باکره:
نوعی از عشق است که با متمدن و با فرهنگ شدن بشر، ایجاد شده است. محدودیتی که بر زندگی جنسی به واسطۀ تمدن اعمال شده، باعث نوعی ریاکاری و اخلاقیت دوگانه شده است. رابطۀ زن و مرد بایستی ترکیبی از عنصر عاطفی و جنسی باشد. فرد مورد عشق کودک در ابتدا مادرش است ولی این عشق با موانع فرهنگی بازداری می شود و به ناخودآگاه می رود. در واقع پسر بچه محتوای جنسی عشقش را باید سرکوب کند و تنها اجازه دارد محتوای عاطفی آن را نشان دهد.
وجود همزمان این فشارها منجر به نوعی از انتخاب پارتنر می شود که می توان به آن عشق به زن باکره گفت. بین محتوای جنسی و عاطفی، دوپارگی رخ می دهد. در واقع این دو عنصر نمی توانند با هم یکی شوند. بنابراین مرد تنها می تواند عشقش را به یک زن بی گناه بدهد و از سوی دیگر منبع لذت جنسی اش زنی از لحاظ اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی در سطح پایین تر خواهد بود؛ در غیر این صورت توان لذت بردن جنسی را ندارد. اگر این گونه تثبیت، برطرف و حل نشود، می تواند ریشه ناتوانی جنسی در مردان نیز باشد.
#همسرانه
@asheghanehaye_fatima
▪بخش دوم
4⃣ عشق به باکره:
نوعی از عشق است که با متمدن و با فرهنگ شدن بشر، ایجاد شده است. محدودیتی که بر زندگی جنسی به واسطۀ تمدن اعمال شده، باعث نوعی ریاکاری و اخلاقیت دوگانه شده است. رابطۀ زن و مرد بایستی ترکیبی از عنصر عاطفی و جنسی باشد. فرد مورد عشق کودک در ابتدا مادرش است ولی این عشق با موانع فرهنگی بازداری می شود و به ناخودآگاه می رود. در واقع پسر بچه محتوای جنسی عشقش را باید سرکوب کند و تنها اجازه دارد محتوای عاطفی آن را نشان دهد.
وجود همزمان این فشارها منجر به نوعی از انتخاب پارتنر می شود که می توان به آن عشق به زن باکره گفت. بین محتوای جنسی و عاطفی، دوپارگی رخ می دهد. در واقع این دو عنصر نمی توانند با هم یکی شوند. بنابراین مرد تنها می تواند عشقش را به یک زن بی گناه بدهد و از سوی دیگر منبع لذت جنسی اش زنی از لحاظ اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی در سطح پایین تر خواهد بود؛ در غیر این صورت توان لذت بردن جنسی را ندارد. اگر این گونه تثبیت، برطرف و حل نشود، می تواند ریشه ناتوانی جنسی در مردان نیز باشد.
#همسرانه
@asheghanehaye_fatima
انسان به راحتی نمی تواند از ارضای انگیزهٔ تجاوزگریاش چشم بپوشد.
او بدون این انگیزه احساس آرامش نمیکند.
#فروید
تمدن و ناخوشنودی های آن
@asheghanehaye_fatima
او بدون این انگیزه احساس آرامش نمیکند.
#فروید
تمدن و ناخوشنودی های آن
@asheghanehaye_fatima
✨
هیچگاه در برابر رنج بیحفاظتر از هنگامی که عشق میورزیم نیستیم و هیچگاه ناکامتر از آن هنگام نیستیم که معشوق یا عشق او را از دست میدهیم.
#فروید / تمدن و ملالتهای آن
@asheghanehaye_fatima
هیچگاه در برابر رنج بیحفاظتر از هنگامی که عشق میورزیم نیستیم و هیچگاه ناکامتر از آن هنگام نیستیم که معشوق یا عشق او را از دست میدهیم.
#فروید / تمدن و ملالتهای آن
@asheghanehaye_fatima
ما هیچکس را بهطورِ تصادفی انتخاب نمیکنیم؛ بلکه ما فقط با آنهایی ملاقات میکنیم که از قبل در ناخودآگاهِ ما حضور داشتهاند...
#فروید
@asheghanehaye_fatima
#فروید
@asheghanehaye_fatima