@asheghanehaye_fatima
سوتین های خسته از گیره
سینه های فشرده با پروتز
حمله ی قرص های تاخیری
به لب خالی از رژ قرمز
احمق بی سواد روشن فکر
می دهد روی تخت خوابش تِز
عشق در خانه های خالی بود
در صف شیر یا اتاق عمل
زوزه های سگی مزاحم بود
بعد آمار خود فروشی ها
داخل روزنامه ها پر سود
در شلوغی گلفروشی ها
مغز ها رشد می کند با کود
جای اندیشه، جای خالی بود
حلق سطل زباله لبریز از
کیسه های لزج، پُر از کاندوم
اسم بانو الکسیس و آلتا
داخل جعبه های رفراندوم
مشت های گره شده در جیب
روز آزادی همین مردم
گریه کردیم،گریه عالی بود
هوش از فکر عابران بُرده
خطِ افتاده داخل بیکینی
دسته گل های رُز برای کسی
بعد جراحی لب و بینی
طرح تصویب خانه های عفاف
کارگرهای جنسی دینی
مال من مال گوشمالی بود
فکر در انجماد منبرها
شاعری در سکوت سلولی
«خشت اول که کج نهد معمار»
کاری از دست هیچ شاغولی...
سال ها در تهاجم مرگیم
زندگی با کدام فرمولی؟
سیم درگیر اتصالی بود
#علیرضا_سلیمانی
n
سوتین های خسته از گیره
سینه های فشرده با پروتز
حمله ی قرص های تاخیری
به لب خالی از رژ قرمز
احمق بی سواد روشن فکر
می دهد روی تخت خوابش تِز
عشق در خانه های خالی بود
در صف شیر یا اتاق عمل
زوزه های سگی مزاحم بود
بعد آمار خود فروشی ها
داخل روزنامه ها پر سود
در شلوغی گلفروشی ها
مغز ها رشد می کند با کود
جای اندیشه، جای خالی بود
حلق سطل زباله لبریز از
کیسه های لزج، پُر از کاندوم
اسم بانو الکسیس و آلتا
داخل جعبه های رفراندوم
مشت های گره شده در جیب
روز آزادی همین مردم
گریه کردیم،گریه عالی بود
هوش از فکر عابران بُرده
خطِ افتاده داخل بیکینی
دسته گل های رُز برای کسی
بعد جراحی لب و بینی
طرح تصویب خانه های عفاف
کارگرهای جنسی دینی
مال من مال گوشمالی بود
فکر در انجماد منبرها
شاعری در سکوت سلولی
«خشت اول که کج نهد معمار»
کاری از دست هیچ شاغولی...
سال ها در تهاجم مرگیم
زندگی با کدام فرمولی؟
سیم درگیر اتصالی بود
#علیرضا_سلیمانی
n
هرکس مرا به میل خودش استفاده کــرد
تقـدیر من توهم حالـی به حالـی است
یک لحظه پشت شیشه ی دنج مغازه ها
یکلحظه تویخانه،ولی دستمالی است
#علیرضا_سلیمانی
@asheghanehaye_fatima
تقـدیر من توهم حالـی به حالـی است
یک لحظه پشت شیشه ی دنج مغازه ها
یکلحظه تویخانه،ولی دستمالی است
#علیرضا_سلیمانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
قطار میگذرد تا کمی به هم بخورد
سکوت مبهم دیوارهای خانهی من
قطار میگذرد از سیاهی چشمم
نگاه کن به کجا میرود ادامهی من...
#علیرضا_سلیمانی
قطار میگذرد تا کمی به هم بخورد
سکوت مبهم دیوارهای خانهی من
قطار میگذرد از سیاهی چشمم
نگاه کن به کجا میرود ادامهی من...
#علیرضا_سلیمانی
هرکس مرا به میل خودش استفاده کــرد
تقـدیر من توهم حالـی به حالـی است
یک لحظه پشت شیشه ی دنج مغازه ها
یکلحظه تویخانه،ولی دستمالی است
#علیرضا_سلیمانی
@asheghanehaye_fatima
تقـدیر من توهم حالـی به حالـی است
یک لحظه پشت شیشه ی دنج مغازه ها
یکلحظه تویخانه،ولی دستمالی است
#علیرضا_سلیمانی
@asheghanehaye_fatima