This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه آنچه هست، دلانگیز است. آفتاب از فراز کوه سر بر میآورد و سبزی شگفتانگیز با پرمایگی وافرش از دره ژرف سرازیر میشود. گویی درختان در طول شب اندکی قد کشیدهاند و علفزار با میلیونها سوسن وحشی سیاهچشم از هم شکفته است.
این رفتوآمد بیپایان، بازگشت ابدی: روییدن، جفتگیری، مردن و دوباره روییدن را باز حس میکنم. و میدانم آدمیزاد هم بخشی از این رفت و بازگشت است ...
#رولو_می
#عشق_و_اراده
سلام صبحتون به عشق
درس امروز
چالش زندگی این است که،
قدر همه چیز را بدانی
و در عین حال
خود را وابسته به هیچ چیز نکنی...
#اندرو_متیوس
@asheghanehaye_fatima
#صبح
این رفتوآمد بیپایان، بازگشت ابدی: روییدن، جفتگیری، مردن و دوباره روییدن را باز حس میکنم. و میدانم آدمیزاد هم بخشی از این رفت و بازگشت است ...
#رولو_می
#عشق_و_اراده
سلام صبحتون به عشق
درس امروز
چالش زندگی این است که،
قدر همه چیز را بدانی
و در عین حال
خود را وابسته به هیچ چیز نکنی...
#اندرو_متیوس
@asheghanehaye_fatima
#صبح
@asheghanehaye_fatima
خوب می دانیم برخاستن از بستر در صبحی منجمد در اتاقی بدون آتش یعنی چه و اینکه چگونه حیاتی ترین قانون درون ما با این آزمون سخت مخالفت می کند.
شاید بیشتر افراد گاهی در چنین صبح هایی یک ساعت بیدار در بستر می مانند و قادر نیستند عزم خود را برای برخاستن جزم کنند.
فکر می کنیم چقدر تأخیر خواهیم داشت،وظایف روزانه مان چقدر صدمه خواهد دید.به خود می گوییم:«باید بلند شوم،شرم آور است» و چیزهایی شبیه به این.ولی هنوز بستر گرم ،زیادی خوشایند و مطبوع است و سرمای بیرون، زیادی بی رحم ورنج آور؛
و تصمیم کمرنگ می شود .
بارها و بارها و درست در زمانی که امری قطعی به نظر میرسد،به تأخیر می افتد.
حالا در چنین شرایطی چگونه
برمی خیزیم؟!
اگر بخواهم تجربه ی خودم را تعمیم دهم،در بیشتر مواردبدون دردسر و حتی تصمیم از جا
برمی خیزیم،ناگهان درمی یابیم که برخاسته ایم.یک وقفه ی مبارک در هوشیاری حادث شده.
هم گرما و هم سرما را از یاد برده ایم؛ درگیر رشته افکار مربوط به زندگی روزانه می شویم و در همان راستا این فکر به مغزمان خطور می کند که:«آهای! دیگه نباید اینجا دراز بکشم» فکری که در آن لحظه ی مبارک ،هیچ نظر متضاد یا فلج کننده ای را برنمی انگیزد و در نتیجه
بی درنگ ،واکنش حرکتی متناسب با خودش را ایجاد میکند.درک ما از سرما و گرما در طول کشمکش امان با خود بود که ما را فلج کرده بود...
در آن لحظه ای که مهار برداشته می شود،ایده ی اصلی ،اثرش را میگذارد و ما دیگر برخاسته ایم.
#رولومی
#عشق_و_اراده
#سپیده_حبییب
خوب می دانیم برخاستن از بستر در صبحی منجمد در اتاقی بدون آتش یعنی چه و اینکه چگونه حیاتی ترین قانون درون ما با این آزمون سخت مخالفت می کند.
شاید بیشتر افراد گاهی در چنین صبح هایی یک ساعت بیدار در بستر می مانند و قادر نیستند عزم خود را برای برخاستن جزم کنند.
فکر می کنیم چقدر تأخیر خواهیم داشت،وظایف روزانه مان چقدر صدمه خواهد دید.به خود می گوییم:«باید بلند شوم،شرم آور است» و چیزهایی شبیه به این.ولی هنوز بستر گرم ،زیادی خوشایند و مطبوع است و سرمای بیرون، زیادی بی رحم ورنج آور؛
و تصمیم کمرنگ می شود .
بارها و بارها و درست در زمانی که امری قطعی به نظر میرسد،به تأخیر می افتد.
حالا در چنین شرایطی چگونه
برمی خیزیم؟!
اگر بخواهم تجربه ی خودم را تعمیم دهم،در بیشتر مواردبدون دردسر و حتی تصمیم از جا
برمی خیزیم،ناگهان درمی یابیم که برخاسته ایم.یک وقفه ی مبارک در هوشیاری حادث شده.
هم گرما و هم سرما را از یاد برده ایم؛ درگیر رشته افکار مربوط به زندگی روزانه می شویم و در همان راستا این فکر به مغزمان خطور می کند که:«آهای! دیگه نباید اینجا دراز بکشم» فکری که در آن لحظه ی مبارک ،هیچ نظر متضاد یا فلج کننده ای را برنمی انگیزد و در نتیجه
بی درنگ ،واکنش حرکتی متناسب با خودش را ایجاد میکند.درک ما از سرما و گرما در طول کشمکش امان با خود بود که ما را فلج کرده بود...
در آن لحظه ای که مهار برداشته می شود،ایده ی اصلی ،اثرش را میگذارد و ما دیگر برخاسته ایم.
#رولومی
#عشق_و_اراده
#سپیده_حبییب
.
انسان دوره ویکتوریا در جستجوی #عشق بود بی آنکه در دام #سکس بیفتد ، انسان امروزی در جستجوی #سکس است بی آنکه در دام #عشق بیفتد.
#رولومی
#عشق_و_اراده
@asheghanehaye_fatima
انسان دوره ویکتوریا در جستجوی #عشق بود بی آنکه در دام #سکس بیفتد ، انسان امروزی در جستجوی #سکس است بی آنکه در دام #عشق بیفتد.
#رولومی
#عشق_و_اراده
@asheghanehaye_fatima