#عاشقی...
✍🏻#نازنین_عابدین_پور
@asheghanehaye_fatima
میدانی، روزی که ماجرای عشق تو را به مادرم گفتم، چه اتفاقی افتاد ؟!!
اصلأ بگذار از اول برایت بگویم...
قبل از اینکه حرفی بزنم موهایم را باز کردم و روی شانه أم ریختم مادرم گفته بود موهایت را که باز میکنی انگار چند سال بزرگتر میشوی... میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم ...
بعد از آن دو استکان چای ریختم، بین خودمان بماند اما دستم را سوزاندم و نتوانستم بگویم آخ، بلکه دلم آرام بگیرد، مجبور بودم چون مادر اگر میفهمید بزرگ شدنم را باور نمیکرد ... دست سوخته أم را زیر سینی پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم، عشقت توی دلم مثل قند آب میشد و نمیدانستم از کجا باید شروع کنم... باتردید گفتم :"مادرجان،اگر آدم عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر بر آدم میگذرد، نه؟"
عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به موهایم دوخت، انگار که حساب کار دستش آمده باشد، نگاهش را از من گرفت و بین گل های قالی، گم کرد.
"عشق" چیز عجیبی ست دخترکم، انگار که جهانی را توی مردمک چشمت داشته باشی و دیگر هیچ نبینی، هیچ نخواهی و با تمام ندیدن ها و نخواستن ها بازهم شاد باشی و دلخوش...
عشق اما خطرات خاص خودش را دارد، عاشق که باشی باید از خیلی چیزها بگذری، گاهی از خوشی هایت، گاهی از خودت، گاهی از جوانی أت ...
دستی به موهای کوتاهش کشید و ادامه داد:
عاشقی برای بعضی ها فقط از دست دادن است ...
برای بعضی ها هم بدست آوردن... اما من فکر میکنم زنها بیشتر از دست میدهند...
گاهی موهایشان را، که مبادا تار مویی در غذا معشوقه ی شان را بیازارد ...
گاهی ناخن های دستشان را، که مبادا تمیز نباشد و معشوقه شان را ناراحت کند..
گاهی عطرشان را توی آشپزخانه با بوی غذا عوض میکنند
دستشان را میسوزانند و آخ نمیگویند "...
مکث کرد و سوختگی روی دستش را با انگشت پوشاند:
"گاهی نمیخرند، نمیپوشند، نادیده میگیرند که معشوقه شان ناراحت نشود!! تازه ماجرا ادامه دار تر میشود وقتی زنها حس مادری را تجربه میکنند، عشقی صد برابر بزرگتر با فداکاری هایی که در زبان نمیگنجد..
دخترکم عاشقی بلای جان آدم نیست اما اگر زودتر از وقتش به سرت بیاید از پا در می آیی"..
لبخندی زدم، از جایم بلند شدم و به اتاقم رفتم، جای سوختگی روی دستم واضح تر شده بود، رو به روی آینه ایستادم و به خودم نگاه کردم... عاشقی چقدر به من نمی آمد، موهایم را بافتم، دلم میخواست دختر کوچک خانواده بمانم، برای بزرگ شدن زود بود ...خیلی زود !!
تمام.
#نازنین_عابدین_پور
✍🏻#نازنین_عابدین_پور
@asheghanehaye_fatima
میدانی، روزی که ماجرای عشق تو را به مادرم گفتم، چه اتفاقی افتاد ؟!!
اصلأ بگذار از اول برایت بگویم...
قبل از اینکه حرفی بزنم موهایم را باز کردم و روی شانه أم ریختم مادرم گفته بود موهایت را که باز میکنی انگار چند سال بزرگتر میشوی... میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم ...
بعد از آن دو استکان چای ریختم، بین خودمان بماند اما دستم را سوزاندم و نتوانستم بگویم آخ، بلکه دلم آرام بگیرد، مجبور بودم چون مادر اگر میفهمید بزرگ شدنم را باور نمیکرد ... دست سوخته أم را زیر سینی پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم، عشقت توی دلم مثل قند آب میشد و نمیدانستم از کجا باید شروع کنم... باتردید گفتم :"مادرجان،اگر آدم عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر بر آدم میگذرد، نه؟"
عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به موهایم دوخت، انگار که حساب کار دستش آمده باشد، نگاهش را از من گرفت و بین گل های قالی، گم کرد.
"عشق" چیز عجیبی ست دخترکم، انگار که جهانی را توی مردمک چشمت داشته باشی و دیگر هیچ نبینی، هیچ نخواهی و با تمام ندیدن ها و نخواستن ها بازهم شاد باشی و دلخوش...
عشق اما خطرات خاص خودش را دارد، عاشق که باشی باید از خیلی چیزها بگذری، گاهی از خوشی هایت، گاهی از خودت، گاهی از جوانی أت ...
دستی به موهای کوتاهش کشید و ادامه داد:
عاشقی برای بعضی ها فقط از دست دادن است ...
برای بعضی ها هم بدست آوردن... اما من فکر میکنم زنها بیشتر از دست میدهند...
گاهی موهایشان را، که مبادا تار مویی در غذا معشوقه ی شان را بیازارد ...
گاهی ناخن های دستشان را، که مبادا تمیز نباشد و معشوقه شان را ناراحت کند..
گاهی عطرشان را توی آشپزخانه با بوی غذا عوض میکنند
دستشان را میسوزانند و آخ نمیگویند "...
مکث کرد و سوختگی روی دستش را با انگشت پوشاند:
"گاهی نمیخرند، نمیپوشند، نادیده میگیرند که معشوقه شان ناراحت نشود!! تازه ماجرا ادامه دار تر میشود وقتی زنها حس مادری را تجربه میکنند، عشقی صد برابر بزرگتر با فداکاری هایی که در زبان نمیگنجد..
دخترکم عاشقی بلای جان آدم نیست اما اگر زودتر از وقتش به سرت بیاید از پا در می آیی"..
لبخندی زدم، از جایم بلند شدم و به اتاقم رفتم، جای سوختگی روی دستم واضح تر شده بود، رو به روی آینه ایستادم و به خودم نگاه کردم... عاشقی چقدر به من نمی آمد، موهایم را بافتم، دلم میخواست دختر کوچک خانواده بمانم، برای بزرگ شدن زود بود ...خیلی زود !!
تمام.
#نازنین_عابدین_پور
.
#مفهومی #عاشقی
#احساسات_را_مقدس_بدانیم
#مرفین
دلم خوش بود
به احوال پرسي هاي گاه و بيگاهش
كه مثلا؛
"سلام ، حال شما؟"
كه بنويسم :"خوبم"
و در دل بگويم
مگر مي شود تو باشي و خوب نباشم
حال من با تو عاليست
دلم خوش بود
به شب بخيرهاي پُر مهرش
كه مثلا ؛ "شب بخير، خوب بخوابي"
كه بنويسم همچنين
و در دل بگويم
تو كه باشي خوب مي خوابم آرام جانم
دلم خوش بود به همين دلخوشي هاي اندك
حالا نه از احوال پرسي هاي گاه و بيگاه خبري هست
و نه از شب بخيرهاي پُر مهر
من مانده ام و من
و خاطراتي كه پشت پلك چشمانم رژه مي روند
تو را به خدا
ناغافل وارد زندگي كسي نشويد
احساسش را به بازي نگيريد
و تنهايي اش را از هم نپاشيد
دل هاي شيشه اي را سنگ نزنيد
مرهم اگر نمي شويد زخم نزنيد...
@asheghanehaye_fatima
#مفهومی #عاشقی
#احساسات_را_مقدس_بدانیم
#مرفین
دلم خوش بود
به احوال پرسي هاي گاه و بيگاهش
كه مثلا؛
"سلام ، حال شما؟"
كه بنويسم :"خوبم"
و در دل بگويم
مگر مي شود تو باشي و خوب نباشم
حال من با تو عاليست
دلم خوش بود
به شب بخيرهاي پُر مهرش
كه مثلا ؛ "شب بخير، خوب بخوابي"
كه بنويسم همچنين
و در دل بگويم
تو كه باشي خوب مي خوابم آرام جانم
دلم خوش بود به همين دلخوشي هاي اندك
حالا نه از احوال پرسي هاي گاه و بيگاه خبري هست
و نه از شب بخيرهاي پُر مهر
من مانده ام و من
و خاطراتي كه پشت پلك چشمانم رژه مي روند
تو را به خدا
ناغافل وارد زندگي كسي نشويد
احساسش را به بازي نگيريد
و تنهايي اش را از هم نپاشيد
دل هاي شيشه اي را سنگ نزنيد
مرهم اگر نمي شويد زخم نزنيد...
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
کنار ما
همیشه احتمال خیانت هست
همیشه پلی برای فروریختن
و مرگی
برای بی خبر از راه رسیدن .
مهم نیست زیر کدام سقف پناه گرفته باشی
دنیا
مکان امنی برای عاشق شدن نیست
📖 #عاشقی_با_زبان_دیپلماتیک
#راضیه_بهرامی_خشنود
کنار ما
همیشه احتمال خیانت هست
همیشه پلی برای فروریختن
و مرگی
برای بی خبر از راه رسیدن .
مهم نیست زیر کدام سقف پناه گرفته باشی
دنیا
مکان امنی برای عاشق شدن نیست
📖 #عاشقی_با_زبان_دیپلماتیک
#راضیه_بهرامی_خشنود
@asheghanehaye_fatima
کنار ما
همیشه احتمال خیانت هست
همیشه پلی برای فروریختن
و مرگی
برای بی خبر از راه رسیدن .
مهم نیست زیر کدام سقف پناه گرفته باشی
دنیا
مکان امنی برای عاشق شدن نیست .
📖 #عاشقی_با_زبان_دیپلماتیک
#راضیه_بهرامی_خشنود
کنار ما
همیشه احتمال خیانت هست
همیشه پلی برای فروریختن
و مرگی
برای بی خبر از راه رسیدن .
مهم نیست زیر کدام سقف پناه گرفته باشی
دنیا
مکان امنی برای عاشق شدن نیست .
📖 #عاشقی_با_زبان_دیپلماتیک
#راضیه_بهرامی_خشنود
Asheghi @Moonli8ht
Siah
🎼 #عاشقی
🎤 #سیاه
"به یادت شبی
دل به دریا زدم
به دشت نگاه تو مأوا زدم
از این عاشقانه چه در من شکفت
که آسان دمی
پشت به دنیا زدم...."
@asheghanehaye_fatima
🎤 #سیاه
"به یادت شبی
دل به دریا زدم
به دشت نگاه تو مأوا زدم
از این عاشقانه چه در من شکفت
که آسان دمی
پشت به دنیا زدم...."
@asheghanehaye_fatima
عاشقی یه نفره
یعنی خوابت نمیبره
یعنی جونتو بدی براش
ولی بذاری بره
عاشقی یه طرفه
یعنی دل با تنهایی طرفه
یعنی خوب بدونی
که زندگیت دیگه #بی_هدفه
#عاشقی_یه_طرفه
#رضا_صادقی
@asheghanehaye_fatima
یعنی خوابت نمیبره
یعنی جونتو بدی براش
ولی بذاری بره
عاشقی یه طرفه
یعنی دل با تنهایی طرفه
یعنی خوب بدونی
که زندگیت دیگه #بی_هدفه
#عاشقی_یه_طرفه
#رضا_صادقی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎