@asheghanehaye_Fatima
.
.
تو و تمام جهاني که ميکشي بردوش
من و...خلاصه بگويم که نيستم انگار
من و تو اين دوجدا مانده ي يکي باهم
من وتو فاجعه ي قرن تازه ايم ،اي يار!
#عادل_سالم
.
.
تو و تمام جهاني که ميکشي بردوش
من و...خلاصه بگويم که نيستم انگار
من و تو اين دوجدا مانده ي يکي باهم
من وتو فاجعه ي قرن تازه ايم ،اي يار!
#عادل_سالم
.
.
تو و تمام جهاني که ميکشي بردوش
من و...خلاصه بگويم که نيستم انگار
من و تو اين دوجدا مانده ي يکي باهم
من وتو فاجعه ي قرن تازه ايم ،اي يار!
#عادل_سالم
@asheghanehaye_Fatima
.
تو و تمام جهاني که ميکشي بردوش
من و...خلاصه بگويم که نيستم انگار
من و تو اين دوجدا مانده ي يکي باهم
من وتو فاجعه ي قرن تازه ايم ،اي يار!
#عادل_سالم
@asheghanehaye_Fatima
@asheghanehaye_fatima
آنقدر تشنه ام که تو باید بخندی و
این تشنه را به شیر و عسل میهمان کنی
در من هزار و یک شب دلتنگ و بی قرار
چشم انتظار اینکه خودت روزشان کنی
مجنون منم – وَ- اینکه دعا می کنم خودت
فکری برای لیلی این داستان کنی
گاهی فقط دریچه ی بازی غنیمت است
تا رو به بی نهایت هفت آسمان کنی
احساس عشق سبزترین نوع بودن است
حتی اگر که گاه گداری گمان کنی،
که: … عاشقی و در تو کسی راه می رود
حتی اگر که گاه گداری گمان کنی
#عادل_سالم
از مجموعه غزل #اینجا_کدام_شکل_جهان_است
#نشر_نیماژ
آنقدر تشنه ام که تو باید بخندی و
این تشنه را به شیر و عسل میهمان کنی
در من هزار و یک شب دلتنگ و بی قرار
چشم انتظار اینکه خودت روزشان کنی
مجنون منم – وَ- اینکه دعا می کنم خودت
فکری برای لیلی این داستان کنی
گاهی فقط دریچه ی بازی غنیمت است
تا رو به بی نهایت هفت آسمان کنی
احساس عشق سبزترین نوع بودن است
حتی اگر که گاه گداری گمان کنی،
که: … عاشقی و در تو کسی راه می رود
حتی اگر که گاه گداری گمان کنی
#عادل_سالم
از مجموعه غزل #اینجا_کدام_شکل_جهان_است
#نشر_نیماژ
@asheghanehaye_fatima
.
.
دارد کسی دوباره تو را گریه می کند
در پشت این نقاب ِمن ِ شاد و بی خیال
دنیا مجال آهن و سنگ است و مردمش
دیگر نمی دهند به امثال ما مجال
#عادل_سالم
.
.
دارد کسی دوباره تو را گریه می کند
در پشت این نقاب ِمن ِ شاد و بی خیال
دنیا مجال آهن و سنگ است و مردمش
دیگر نمی دهند به امثال ما مجال
#عادل_سالم
@asheghanehaye_fatima
تو هم شبیه منی ناگزیری و ناچار
که درد میکشی از روزهای بالاجبار
تو هم پرندهی باغی شدی که باغ نبود
تو هم دچار جهانی شدی پر از دیوار
من و تو ماهی آن برکهی گلآلودیم
که دلخوش اند به آن مرغهای ماهیخوار
تو و تمام جهانی که میکشی بر دوش
من و خلاصه بگویم که نیستم انگار
من و تو، این دو جدا ماندهی یکی با هم
من و تو فاجعهی قرن تازهایم ای یار
تو را به نام صدا میزنم، زنی در باد
تو هم به نام صدا کن مرا، بگو آوار
نباید این غزل اینگونه شرح غم میشد
اگر چه حرف زیاد است و دردها بسیار
قدم زدی تو در این بیتها و جان دادی
به واژههای کر و لال شاعری بیمار
قدم زدی و مرا عاشق خودت کردی
و در تمامی این بیتها شدی تکرار
بخند، تا غزلی عاشقانه بنویسم
بخند تا بنویسم که بستهای انگار،
مرا به جادوی چشمان شرجیات زیبا
بخند، تا بنویسم چه کردهای اینبار
#عادل_سالم
تو هم شبیه منی ناگزیری و ناچار
که درد میکشی از روزهای بالاجبار
تو هم پرندهی باغی شدی که باغ نبود
تو هم دچار جهانی شدی پر از دیوار
من و تو ماهی آن برکهی گلآلودیم
که دلخوش اند به آن مرغهای ماهیخوار
تو و تمام جهانی که میکشی بر دوش
من و خلاصه بگویم که نیستم انگار
من و تو، این دو جدا ماندهی یکی با هم
من و تو فاجعهی قرن تازهایم ای یار
تو را به نام صدا میزنم، زنی در باد
تو هم به نام صدا کن مرا، بگو آوار
نباید این غزل اینگونه شرح غم میشد
اگر چه حرف زیاد است و دردها بسیار
قدم زدی تو در این بیتها و جان دادی
به واژههای کر و لال شاعری بیمار
قدم زدی و مرا عاشق خودت کردی
و در تمامی این بیتها شدی تکرار
بخند، تا غزلی عاشقانه بنویسم
بخند تا بنویسم که بستهای انگار،
مرا به جادوی چشمان شرجیات زیبا
بخند، تا بنویسم چه کردهای اینبار
#عادل_سالم