عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


من از فردا میترسم
از کم سو شدن چشم‌هایم !
روبه رویم بنشین
آنقدر
که اگر خواستم سالها بعد
به کوه‌ها بیندیشم
شانه های تو از خاطرم عبور کنند
خواستم به جنگلها فکر کنم
دستها و انگشت های تو باشند.

روبه رویم بنشین
و در گوشم بخوان
دوستم داری
به جای صدای تمام باران های نباریده
به جای صدای جیک جیک گنجشکها
به جای صدای هوهوی باد
بگو دوستم داری
تا خون به شکل تازه ای به قلبم برسد

من به گوش هایم مشکوکم
به چشمهایم
میترسم تکه های تنم
مرا با خیال تو
تنها بگذارند.

#صدیقه_مرادزاده
@asheghanehaye_fatima



‍ بی تابم
شبیه زنی که کودکش را به خاک سپرده
وگهواره خالی اش را تاب می دهد


بی قرارم
شبیه زنی
که کودکش سقط شده
و دست می کشد
بر خالی تنش

بی قرارم
شبیه پیرزنی
که آلزایمر گرفته
و فراموش می کند
چای را
تنها برای یک نفر بریزد


بی قرارم
شبیه تمام زنان غمگین دنیا
وفراری
از دنیایی که باشد و
تو کنارم نباشی.



#صدیقه_مرادزاده
@asheghanehaye_fatima



می خواهم بخوابم 
نه خوابی که با طلوع خورشید 
پایان پذیرد

آنقدر که وقتی بر می خیزم
به جای این ساختمان 
ایستگاهی باشد 
که فرزندان تو از آن عبور می کنند

وبه جای این درخت تیر برقی 
که تصویر تورا به تمام جهان 
مخابره کند

می خواهم بخوابم 
شاید خستگی سالها چرخیدن 
از میان گرفتگی پاهایم 
بیرون بریزد 

شاید بتوانم در انزوای آغوشم 
جز تو به کس دیگری فکر کنم 

#صدیقه_مرادزاده
@asheghanehaye_fatima



برتن من
فصل ها جریان دارند
می گویی دوستم داری
بهار
از شانه هایم
بالا رفته
تا برای روزهای برفی ات
آشیانه بسازد

پاییز اما صدای پاهای توست
که دور می شود
دور

پاییز باد است که می وزد
تا خاطرات را بردارد

پاییز
صدای پای موریانه هاست
براستخوان های من
خش خش

پنجره را باز کن
بگذار باد بیاید
گوشه ای از خیالت
لای موهایم گیر کرده است.


#صدیقه_مرادزاده
در را به هم می کوبد 
پرده را کنار می کشد 
کتابها را ورق می زند 
خانه را به هم می ریزد و 
می گریزد 
*
باد 
چقدر شبیه توست .

#صدیقه_مرادزاده

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



می ترسم از شعرهای ناب

وقتی از دهانی دیگر گفته شود 

آنگاه شیرین زبانی ام را

در کدام حرف منطقی بگنجانم 

و دوست داشتنت را 

با کدام دهان

تعریف کنم 



می ترسم

و خمیازه یعنی 

بی تو 

حوصله ی دنیا سر می رود 



از شعرهای تازه می ترسم

از شاعران بعد از خودم 

که تو را طوری دیگر به فکر ببرند



از #دستهای_تازه می ترسم

می ترسم

و این هراس

از من عاشقی دیوانه ساخته 

و اين درد

از تو آرامشی عمیق

که با هیچ گریه ای

به هم نمی ریزد


#صدیقه_مرادزاده
@asheghanehaye_fatima



هفت سال عمری نیست! 
چشم بر هم بگذاری 
کودکت به مدرسه می رود 

هفت ساعت وقت زیادی نیست 
چشم باز کنی 
باید به اداره ات بروی 

هفت دقیقه اما 
زمان زیادی ست
که منتظر مانده باشی 

قطارها به ایستگاه رسیده باشند 
کشتی ها لنگر بیندازند 
و هواپیما مسافرانش را پیاده کرده باشد 

تو اما

هفت دقیقه
تمام عمرت را پرسه بزنی



#صدیقه_مرادزاده
@asheghanehaye_fatima



من از فردا میترسم
از کم سو شدن چشم‌هایم !
روبه رویم بنشین
آنقدر
که اگر خواستم سالها بعد
به کوه‌ها بیندیشم
شانه های تو از خاطرم عبور کنند
خواستم به جنگلها فکر کنم
دستها و انگشت های تو باشند.

روبه رویم بنشین
و در گوشم بخوان
دوستم داری
به جای صدای تمام باران های نباریده
به جای صدای جیک جیک گنجشکها
به جای صدای هوهوی باد
بگو دوستم داری
تا خون به شکل تازه ای به قلبم برسد

من به گوش هایم مشکوکم
به چشمهایم
میترسم تکه های تنم
مرا با خیال تو
تنها بگذارند.

🍁 #صدیقه_مرادزاده
@asheghanehaye_fatima



می‌ترسم از شعرهای ناب
وقتی از دهانی دیگر گفته شود
آنگاه شیرین‌زبانی‌ام را
در کدام حرف منطقی بگنجانم
و دوست داشتنت را
با کدام دهان
تعریف کنم؟!

می‌ترسم
و خمیازه یعنی
بی تو
حوصلة دنیا سر می‌رود.

از شعرهای تازه می‌ترسم
از شاعران بعد از خودم
که تو را طوری دیگر به فکر ببرند.

از دست‌های تازه می‌ترسم
می‌ترسم
و این هراس
از من عاشقی دیوانه ساخته
و اين درد
از تو آرامشی عمیق
که با هیچ گریه‌ای
به هم نمی‌ریزد.


#صدیقه_مرادزاده
@asheghanehaye_fatima



می ترسم از شعرهای ناب
وقتی از دهانی دیگر گفته شود
آنگاه شیرین زبانی ام را
در کدام حرف منطقی بگنجانم
و دوست داشتنت را
با کدام دهان
تعریف کنم

می ترسم
و خمیازه یعنی
بی تو
حوصله ی دنیا سر می رود

از شعرهای تازه می ترسم
از شاعران بعد از خودم
که تو را طوری دیگر به فکر ببرند


از دستهای تازه می ترسم
می ترسم
و این هراس
از من عاشقی دیوانه ساخته
و اين درد
از تو آرامشی عمیق
که با هیچ گریه ای
به هم نمی ریزد



#صدیقه_مرادزاده
@Asheghanehaye_fatima



.
لحظه های نبودنت را پنهان می کنم
در تقویمی
که خوشی به خودش ندیده

اما
با تارموهای سفید چه کارکنم
با بغضی که هست
لبخندی که نیست

پنهان می کنم
تلخی نبودنت را
ومی دانم این ماه
پشت هیچ ابری نمی ماند

ماهی که دارد از سیاهی موهایم
بیرون می زند
و هیچ رنگ مویی نمی تواند
مهارش کند

#صدیقه_مرادزاده
@Asheghanehaye_fatima



ما از عشق گذشتیم
به همان سرعت
که از جاده ها
گذشته باشیم

و عشق
از عمر ما گذشت
با همان سرعت!

حالا با لبخندی بر دندان
می توانیم از جمجمه هامان
عکس بگيريم
تا فراموش مان نشود
روزی همدیگر را دوست داشته ایم


#صدیقه_مرادزاده
@asheghanehaye_fatima



لب هایم را پررنگ تر می کنم...
تو دیگر
مرا نمی شنوی ...
چشم هایم را درشت تر می کشم
تو دیگر
مرا نمی بینی...
و هرقدر ...
روی ناخن هایم
ستاره و ماه نقاشی کنم
دستانم نه تو را...
به آسمان می برند
و نه زمین گیرت می کنند
این را فهمیده ام
از کفش های جدیدت ...
که این روزها...
شباهت عجیبی به رفتن دارند
و دستهایت وقت خداحافظی...
برف پاک کنی می شوند
تا خاطره ها را
دانه دانه پاک کنند ...




#صدیقه_مرادزاده
Forwarded from پیوند نگار
‍ ‍

لب هایم را پررنگ تر می کنم...
تو دیگر
مرا نمی شنوی ...
چشم هایم را درشت تر می کشم
تو دیگر
مرا نمی بینی...
و هرقدر ...
روی ناخن هایم
ستاره و ماه نقاشی کنم
دستانم نه تو را...
به آسمان می برند
و نه زمین گیرت می کنند
این را فهمیده ام
از کفش های جدیدت ...
که این روزها...
شباهت عجیبی به رفتن دارند
و دستهایت وقت خداحافظی...
برف پاک کنی می شوند
تا خاطره ها را
دانه دانه پاک کنند ...




#صدیقه_مرادزاده


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



دکترها می گویند آلزایمر گرفته ام
یعنی روزی می رسد
که تورا به جا نیاورم
از کنارم رد شوی و
بوی عطرت را نشناسم
و صدای گامهایت را
فراموش کرده باشم

دکتر هاغلط کرده اند
تو غده ای هستی
که در خاطرات من ریشه دوانده ای
وهرروز بزرگتر می شوی
وقتی
صفحه ی مانیتور
پرمی شود از تصویر تو
که برای دکترها شکلک در می آورند

بگذار هرقدر دوست دارند
عکس بگیرند و
مدرک جمع کنند

این غده
هیچ چیز که نباشد
سردرد مهربانی ست
که تو را
به خاطرات فراموش شده ام
پیوند می زند

🍃 #صدیقه_مرادزاده