عاشقانه های فاطیما
784 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




فاصله ها هیچوقت
دوست داشتن را کمرنگ نمی کنند،
بلکه دلتنگی را بیشتر می کنند...

#علی_محمد_افغانی
از کتاب #شوهر_آهو_خانم
@asheghanehaye_fatima



در زندگی، لحظاتی پیش می آید که نه کسی را دوست داری، نه دلت می خواهد کسی دوستت داشته باشد ...



#علی_محمد_افغانی
کتاب #شوهر_آهو_خانم
@asheghanehaye_fatima



آنقدر او را دوست دارم که حتی نمی خواهم از گرفتاری های خود‌ ، ازنگرانی ها و ناگواری های سخت زندگی که هر لحظه حلقه اش را به دورم تنگ تر میکند پیش او اشاره یا کلامی به میان آورم. زیرا راضی نیستم که هرگز اندیشه ی ناموافقی بر مغز یا ابر کوچکی بر چهره اش سایه بیفکند. می خواهم مانند مرغ کاکلی همیشه او را خوش و خندان، بشاش و فارغ از هرگونه غم ببینم.
هر چه او بخواهد من نیز همان را می خواهم خواهش ها و هوس هایش را نه از روی اکراه که با کمال میل و رغبت فراهم میکنم؛ از این هم بالاتر، با اینکه دیناری در جیب سراغ ندارم که خرجی فردا را راه بیندازم خودم او را وسوسه میکنم تا بهانه ای بگیرد و چیزی بخواهد. با اندیشه ی او بر میخیزم و هم با اندیشه ی او به خواب میروم.
در عین آنکه دوستش دارم در وی چیزی شبیه به کینه یا نفرت در دل دارم. بیم و حسد و گمانی خیالی دائما روحم را می کاود. که نکند روزی به خانه بیایم و او را رفته ببینم...

#علی_محمد_افغانی
از کتاب #شوهر_آهو_خانم
@asheghanehaye_fatima



آنقدر او را دوست دارم که حتی نمی‌خواهم از گرفتاری های خود‌ ، ازنگرانی ها و ناگواری های سخت زندگی که هر لحظه حلقه اش را به دورم تنگ تر می‌کند پیش او اشاره یا کلامی به میان آورم. زیرا راضی نیستم که هرگز اندیشه‌ی ناموافقی بر مغز یا ابر کوچکی بر چهره اش سایه بیفکند. می‌خواهم مانند مرغ کاکلی همیشه او را خوش و خندان، بشاش و فارغ از هرگونه غم ببینم.
هر چه او بخواهد من نیز همان را می‌خواهم خواهش ها و هوس هایش را نه از روی اکراه که با کمال میل و رغبت فراهم می‌کنم؛ از این هم بالاتر، با اینکه دیناری در جیب سراغ ندارم که خرجی فردا را راه بیندازم خودم او را وسوسه می‌کنم تا بهانه ای بگیرد و چیزی بخواهد. با اندیشه ی او بر می‌خیزم و هم با اندیشه ی او به خواب می‌روم.
در عین آنکه دوستش دارم در وی چیزی شبیه به کینه یا نفرت در دل دارم. بیم و حسد و گمانی خیالی دائما روحم را می‌کاود. که نکند روزی به خانه بیایم و او را رفته ببینم...!

#علی_محمد_افغانی
کتاب #شوهر_آهو_خانم
@asheghanehaye_fatima



آنقدر او را دوست دارم که حتی نمی‌خواهم از گرفتاری های خود‌ ، ازنگرانی ها و ناگواری های سخت زندگی که هر لحظه حلقه اش را به دورم تنگ تر می‌کند پیش او اشاره یا کلامی به میان آورم. زیرا راضی نیستم که هرگز اندیشه‌ی ناموافقی بر مغز یا ابر کوچکی بر چهره اش سایه بیفکند. می‌خواهم مانند مرغ کاکلی همیشه او را خوش و خندان، بشاش و فارغ از هرگونه غم ببینم.
هر چه او بخواهد من نیز همان را می‌خواهم خواهش ها و هوس هایش را نه از روی اکراه که با کمال میل و رغبت فراهم می‌کنم؛ از این هم بالاتر، با اینکه دیناری در جیب سراغ ندارم که خرجی فردا را راه بیندازم خودم او را وسوسه می‌کنم تا بهانه ای بگیرد و چیزی بخواهد. با اندیشه ی او بر می‌خیزم و هم با اندیشه ی او به خواب می‌روم.
در عین آنکه دوستش دارم در وی چیزی شبیه به کینه یا نفرت در دل دارم. بیم و حسد و گمانی خیالی دائما روحم را می‌کاود. که نکند روزی به خانه بیایم و او را رفته ببینم...!

#علی_محمد_افغانی
کتاب #شوهر_آهو_خانم
در زندگی لحظاتی پیش می آید که انسان نه کسی را دوست دارد و نه دلش میخواهد کسی اورا دوست داشته باشد....


#علی_محمد_افغانی
رمان #شوهر_آهو_خانم

@asheghanehaye_fatima
.



تو را نمی‌خواهم، والسلام نامه تمام.
حتی در بازار هم، جنسی را که از این دست فروخته بودند از آن دست پس نمی‌گرفتند. اما شوهر بی مروت او پس از هفده‌ سال زندگی مشترک، حالا می‌خواست مانند شی فرسوده‌ای که خدمت خود‌ را کرده و دیگر به کاری نمی‌خورد او را از دریچه به بیرون بیندازد.

#علی_‌محمد_افغانی
کتاب #شوهر_آهو_‌خانم

@asheghanehaye_fatima
Forwarded from پیوند نگار
#معرفی_کتاب 📚

📘 #شوهر_آهو_خانم
✍🏻 اثرِ : #علی_محمد_افغانی

🔍 خلاصه : کتاب شوهر آهو خانم اثر علی محمد افغانی، یکی از بهترین رمان‌های فارسی در پنجاه سال اخیر است. ماجراهای این کتاب سرگذشت یک یا چند تن و حوادث آن، وقایع روزانه یک یا چند شهر نیست، بلکه تمامی روزگار ما و ماجراهای زمانه همچون شط پهناوری در آن جاری است، و اهمیت این رمان در همین است، در این که همچون آیینه چهار بعدی عظیمی خصوصیات برجسته روزگار ما را منعکس ساخته است.

📌 نویسنده در این داستان از زندگی مردم عادی اجتماع ما تراژدی عمیقی پدید آورده، و صحنه‌هایی پرداخته است که انسان را به یاد صحنه‌های آثار بالزاک و تولستوی می‌اندازد و این نخستین بار است که یک کتاب فارسی به آدم جرأتِ چنین قیاسی را می‌دهد.

📌 علی‌محمد افغانی در شوهر آهو خانم نشان می‌دهد که نویسنده‌ای است تیزبین که حرکات زن و مرد و کودک و حتی سگ و گربه را به خوبی می‌بیند. از اختلافات آسیابان و نانوا تا دعوی دو هوو و کتک‌کاری زن و شوهر، همه را می‌تواند چنان توصیف کند، که خواننده صحنه را پیش چشم خود مجسم ببیند، از اسرار زنان و عوالم کودکان خبر دارد. در هر گوشه از زندگی می‌تواند زیبایی را ببیند و آن را با قدرت تمام ستایش کند، آدم‌های او آدم‌های واقعی هستند که در هر کجای داستان پیدا شوند و گوشه‌ای از شخصیت آن‌ها باز نموده شود. این گوشه با گوشه‌های دیگر که در جاهای دیگری دیده‌ایم، چنان جفت می‌شود که از مجموع آنها آدم کامل و صحیح پدید می‌آید.

کاش میشد فایل صوتیشو براتون میفرستادم
۱۱۰ فایله میترسم از حوصله اعضا خارج باشه🙏🌸
دوستتون دارم
#فاطیما

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




تو را نمی‌خواهم، والسلام نامه تمام.
حتی در بازار هم، جنسی را که از این دست فروخته بودند از آن دست پس نمی‌گرفتند. اما شوهر بی مروت او پس از هفده‌ سال زندگی مشترک، حالا می‌خواست مانند شی فرسوده‌ای که خدمت خود‌ را کرده و دیگر به کاری نمی‌خورد او را از دریچه به بیرون بیندازد.

#علی_‌محمد_افغانی
کتاب #شوهر_آهو_‌خانم
@asheghanehaye_fatima




آنقدر او را دوست دارم که حتی نمی‌خواهم از گرفتاری های خود‌ ، ازنگرانی ها و ناگواری های سخت زندگی که هر لحظه حلقه اش را به دورم تنگ تر می‌کند پیش او اشاره یا کلامی به میان آورم. زیرا راضی نیستم که هرگز اندیشه‌ی ناموافقی بر مغز یا ابر کوچکی بر چهره اش سایه بیفکند. می‌خواهم مانند مرغ کاکلی همیشه او را خوش و خندان، بشاش و فارغ از هرگونه غم ببینم.
هر چه او بخواهد من نیز همان را می‌خواهم خواهش ها و هوس هایش را نه از روی اکراه که با کمال میل و رغبت فراهم می‌کنم؛ از این هم بالاتر، با اینکه دیناری در جیب سراغ ندارم که خرجی فردا را راه بیندازم خودم او را وسوسه می‌کنم تا بهانه ای بگیرد و چیزی بخواهد. با اندیشه ی او بر می‌خیزم و هم با اندیشه ی او به خواب می‌روم.
در عین آنکه دوستش دارم در وی چیزی شبیه به کینه یا نفرت در دل دارم. بیم و حسد و گمانی خیالی دائما روحم را می‌کاود. که نکند روزی به خانه بیایم و او را رفته ببینم...!

#علی_محمد_افغانی
کتاب #شوهر_آهو_خانم
@asheghanehaye_fatima




تو را نمی‌خواهم، والسلام نامه تمام.
حتی در بازار هم، جنسی را که از این دست فروخته بودند از آن دست پس نمی‌گرفتند. اما شوهر بی مروت او پس از هفده‌ سال زندگی مشترک، حالا می‌خواست مانند شی فرسوده‌ای که خدمت خود‌ را کرده و دیگر به کاری نمی‌خورد او را از دریچه به بیرون بیندازد.

#علی_‌محمد_افغانی
کتاب #شوهر_آهو_‌خانم