میروم زیر خاک، که هزار سال دیگر برسم به دست آدمی که بدون ترس بتواند بگوید دوستت دارم !
#شهریار_مندنیپور
دوستان برای حمایت از ما لینک کانال را به اشتراک بگذراید
@asheghanehaye_fatima
#شهریار_مندنیپور
دوستان برای حمایت از ما لینک کانال را به اشتراک بگذراید
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
نمیدانی چقدر آرزو دارم که یک بار با آن چشمهایت، بهخاطر من به من نگاه کنی. یک گلدان گِلی میشوم که نقش چشمهایت روی آن کشیده شده. میروم زیر خاک که هزار سال دیگر برسم دست آدمی که بدون ترس بتواند بگوید دوستت دارم.
ـ کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیر نگاهت بکنم و بروم. بروم، همینطور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیدهام. و توی بیابان زیر سایهٔ کوچک یک ابر کوچک بنشینم.
ـ گفتم: «آیهای بخوان؛ آیه نیست اینکه گفتهاند دو با دو میشود چهار. دو دست عاشق با دو دست معشوق میشود یک.»
✍🏻 #شهریار_مندنیپور
نمیدانی چقدر آرزو دارم که یک بار با آن چشمهایت، بهخاطر من به من نگاه کنی. یک گلدان گِلی میشوم که نقش چشمهایت روی آن کشیده شده. میروم زیر خاک که هزار سال دیگر برسم دست آدمی که بدون ترس بتواند بگوید دوستت دارم.
ـ کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیر نگاهت بکنم و بروم. بروم، همینطور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیدهام. و توی بیابان زیر سایهٔ کوچک یک ابر کوچک بنشینم.
ـ گفتم: «آیهای بخوان؛ آیه نیست اینکه گفتهاند دو با دو میشود چهار. دو دست عاشق با دو دست معشوق میشود یک.»
✍🏻 #شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
[...صدایت روی بوی بهار نارنج میلغزد. از جنس همان میشود. صدایت در بهار، بهار است، صدایت در زمستان بهار است. حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش میدهم تا نقطهای شوم در خط کاتبی که صدای تو را مینویسد...]
شرق بنفشه
#شهریار_مندنیپور
[...صدایت روی بوی بهار نارنج میلغزد. از جنس همان میشود. صدایت در بهار، بهار است، صدایت در زمستان بهار است. حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش میدهم تا نقطهای شوم در خط کاتبی که صدای تو را مینویسد...]
شرق بنفشه
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
...صدایت روی بوی بهار نارنج میلغزد. از جنس همان میشود. صدایت در بهار، بهار است، صدایت در زمستان بهار است. حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش میدهم تا نقطهای شوم در خط کاتبی که صدای تو را مینویسد...
شرق بنفشه
#شهریار_مندنیپور
...صدایت روی بوی بهار نارنج میلغزد. از جنس همان میشود. صدایت در بهار، بهار است، صدایت در زمستان بهار است. حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش میدهم تا نقطهای شوم در خط کاتبی که صدای تو را مینویسد...
شرق بنفشه
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیری نگاهت بکنم و بروم. بروم، همین طور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیدهام. و توی بیابان زیر سایه کوچک یک ابر کوچک بنشینم. دیروز که آمدی از کنار قبر حافظ رد شدی، سایهات افتاد روی پلههای صفهی قبر. وقتی دور شدی، زانو زدم دست کشیدم به جای سایهات. نترس، کسی شک نمیکند. سر قبر حافظ زانو زیاد میزنند. هر که دیده باشد خیال میکند تربت جمع کردهام.
#شهریار_مندنیپور
شرق بنفشه
کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیری نگاهت بکنم و بروم. بروم، همین طور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیدهام. و توی بیابان زیر سایه کوچک یک ابر کوچک بنشینم. دیروز که آمدی از کنار قبر حافظ رد شدی، سایهات افتاد روی پلههای صفهی قبر. وقتی دور شدی، زانو زدم دست کشیدم به جای سایهات. نترس، کسی شک نمیکند. سر قبر حافظ زانو زیاد میزنند. هر که دیده باشد خیال میکند تربت جمع کردهام.
#شهریار_مندنیپور
شرق بنفشه
@asheghanehaye_fatima
نمي داني چقدر آرزو دارم كه يكبار با آن چشم هايت، به خاطر من به من نگاه كني. يك گلدان گِلي مي شوم كه نقش چشم هايت روي آن كشيده شده. مي روم زير خاك كه هزار سال ديگر برسم دست آدمي كه بدون ترس بتواند بگويد دوستت دارم.
📖 شرق بنفشه
#شهریار_مندنیپور
نمي داني چقدر آرزو دارم كه يكبار با آن چشم هايت، به خاطر من به من نگاه كني. يك گلدان گِلي مي شوم كه نقش چشم هايت روي آن كشيده شده. مي روم زير خاك كه هزار سال ديگر برسم دست آدمي كه بدون ترس بتواند بگويد دوستت دارم.
📖 شرق بنفشه
#شهریار_مندنیپور
صدایت..
صدایت تماس مردد سر شاخههای بید بود
بر روانی آب زلال جوی.
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
صدایت تماس مردد سر شاخههای بید بود
بر روانی آب زلال جوی.
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
صدایت...
صدایت تماس مردّد سرشاخههای بید بود
بر روانیِ آب زلالِ جوی
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
صدایت تماس مردّد سرشاخههای بید بود
بر روانیِ آب زلالِ جوی
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
_
کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیری نگاهت بکنم و بروم. بروم، همینطور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیدهام. و توی بیابان زیر سایهی کوچک یک ابر کوچک بنشینم.
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیری نگاهت بکنم و بروم. بروم، همینطور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیدهام. و توی بیابان زیر سایهی کوچک یک ابر کوچک بنشینم.
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
*
صدایش مثل غزلی بود، قافیهاش، ردیفش"آه". انگار که دیوانهای باشم نگاهم کرد.
گفتم: "آیهای بخوان؛ آیه نیست این که گفتهاند دو با دو میشود چهار . دو دستِ عاشق با دو دستِ معشوق میشود یک"
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
صدایش مثل غزلی بود، قافیهاش، ردیفش"آه". انگار که دیوانهای باشم نگاهم کرد.
گفتم: "آیهای بخوان؛ آیه نیست این که گفتهاند دو با دو میشود چهار . دو دستِ عاشق با دو دستِ معشوق میشود یک"
#شهریار_مندنیپور
@asheghanehaye_fatima
چشمهایش آه و زمزمه دارند. سیاهیِ وسط شقایقها از همین چشمها بوده روز ازل.
و لبهایی که رنگ و گوشت گیلاسهای گلبهی را دارند و گودی زیر گلویش که پرندهای طلایی پایین آن آویزان است و زنجیر ظریفش مثل خطِ برشی گرداگرد به پوست گلویش چسبیده.
پشت پلکهایش مثل گلبرگ اطلسی است. سفیدیِ زیر ابروهایش سفیدیِ یاس است در شب مهتابی.لبهایش چه برگشتگی رندانهای دارند به سوی چشمی که از کمی بالاتر به آنها نگاه کند و گونههایش را باش! انعکاس گل سرخ بر برف ...
#شهریار_مندنیپور
📘شرق بنفشه
@asheghanehaye_fatima
و لبهایی که رنگ و گوشت گیلاسهای گلبهی را دارند و گودی زیر گلویش که پرندهای طلایی پایین آن آویزان است و زنجیر ظریفش مثل خطِ برشی گرداگرد به پوست گلویش چسبیده.
پشت پلکهایش مثل گلبرگ اطلسی است. سفیدیِ زیر ابروهایش سفیدیِ یاس است در شب مهتابی.لبهایش چه برگشتگی رندانهای دارند به سوی چشمی که از کمی بالاتر به آنها نگاه کند و گونههایش را باش! انعکاس گل سرخ بر برف ...
#شهریار_مندنیپور
📘شرق بنفشه
@asheghanehaye_fatima