عاشقانه های فاطیما
806 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
می‌روم زیر خاک، که هزار سال دیگر برسم به دست آدمی که بدون ترس بتواند بگوید دوستت دارم !


#شهریار_مندنی‌پور

دوستان برای حمایت از ما لینک کانال را به اشتراک بگذراید


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


نمی‌دانی چقدر آرزو دارم که یک بار با آن چشم‌هایت، به‌خاطر من به من نگاه کنی. یک گلدان گِلی می‌شوم که نقش چشم‌هایت روی آن کشیده شده. می‌روم زیر خاک که هزار سال دیگر برسم دست آدمی که بدون ترس بتواند بگوید دوستت دارم.


ـ کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیر نگاهت بکنم و بروم. بروم، همین‌طور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیده‌ام. و توی بیابان زیر سایهٔ کوچک یک ابر کوچک بنشینم.


ـ گفتم: «آیه‌ای بخوان؛ آیه نیست اینکه گفته‌اند دو با دو می‌شود چهار. دو دست عاشق با دو دست معشوق می‌شود یک.»




✍🏻 #شهریار_مندنی‌پور
@asheghanehaye_fatima



[...صدایت روی بوی بهار نارنج می‌لغزد. از جنس همان می‌شود. صدایت در بهار، بهار است، صدایت در زمستان بهار است. حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش می‌دهم تا نقطه‌ای شوم در خط کاتبی که صدای تو‌ را می‌نویسد...]

شرق بنفشه
#شهریار_مندنی‌پور
@asheghanehaye_fatima


...صدایت روی بوی بهار نارنج می‌لغزد. از جنس همان می‌شود. صدایت در بهار، بهار است، صدایت در زمستان بهار است. حرف بزن، من تا ابد به صدایت گوش می‌دهم تا نقطه‌ای شوم در خط کاتبی که صدای تو‌ را می‌نویسد...

شرق بنفشه
#شهریار_مندنی‌پور
@asheghanehaye_fatima



‌کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیری نگاهت بکنم و بروم. بروم، همین طور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیده‌ام. و توی بیابان زیر سایه کوچک یک ابر کوچک بنشینم. دیروز که آمدی از کنار قبر حافظ رد شدی، سایه‌ات افتاد روی پله‌های صفه‌ی قبر. وقتی دور شدی، زانو زدم دست کشیدم به جای سایه‌ات. نترس، کسی شک نمی‌کند. سر قبر حافظ زانو زیاد می‌زنند. هر که دیده باشد خیال می‌کند تربت جمع کرده‌ام.
‌‌

#شهریار_مندنی‌پور
شرق بنفشه
@asheghanehaye_fatima




نمي داني چقدر آرزو دارم كه يكبار با آن چشم هايت، به خاطر من به من نگاه كني. يك گلدان گِلي مي شوم كه نقش چشم هايت روي آن كشيده شده. مي روم زير خاك كه هزار سال ديگر برسم دست آدمي كه بدون ترس بتواند بگويد دوستت دارم.

📖 شرق بنفشه
#شهریار_مندنی‌پور
صدایت..
صدایت تماس مردد سر شاخه‌های بید بود
بر روانی آب زلال جوی.

#شهریار‌_مندنی‌پور

@asheghanehaye_fatima
.


دهان‌های عشق‌نچشیده  وراجند.

#شهریار_مندنی‌پور


@asheghanehaye_fatima
صدایت...
صدایت تماس مردّد سرشاخه‌های بید بود
بر روانیِ آب زلالِ جوی


#شهریار_مندنی‌پور

@asheghanehaye_fatima
_

کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیری نگاهت بکنم و بروم. بروم، همین‌طور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیده‌ام. و توی بیابان زیر سایه‌ی کوچک یک ابر کوچک بنشینم.


#شهریار_مندنی‌پور

@asheghanehaye_fatima
*

صدایش مثل غزلی بود، قافیه‌اش، ردیفش"آه". انگار که دیوانه‌ای باشم نگاهم کرد.

گفتم: "آیه‌ای بخوان؛ آیه نیست این ‌که گفته‌اند دو با دو می‌شود چهار . دو دستِ عاشق با دو دستِ معشوق می‌شود یک"


#شهریار_مندنی‌پور


@asheghanehaye_fatima
چشم‌هایش آه و زمزمه دارند. سیاهیِ وسط شقایق‌ها از همین چشم‌ها بوده روز ازل.

و لب‌هایی که رنگ و گوشت گیلاس‌های گل‌بهی را دارند و گودی زیر گلویش که پرنده‌ای طلایی پایین آن آویزان است و زنجیر ظریفش مثل خطِ برشی گرداگرد به پوست گلویش چسبیده.

پشت پلک‌هایش مثل گلبرگ اطلسی است. سفیدیِ زیر ابروهایش سفیدیِ یاس است در شب مهتابی.لب‌هایش چه برگشتگی رندانه‌ای دارند به سوی چشمی که از کمی بالاتر به آن‌ها نگاه کند و گونه‌هایش را باش! انعکاس گل سرخ بر برف ...


#شهریار_مندنی‌پور
📘شرق بنفشه

@asheghanehaye_fatima