محکم بغلم کن! که دلم سخت گرفته است
نگذار که این کوه! به یک باره بریزد.
#شهرام_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
نگذار که این کوه! به یک باره بریزد.
#شهرام_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
هم لب تو لُباب الالباب است
هم تنت شرح اشعة اللمعات
بر زبانت، تنفّرت از من
در دلت، ذکر قاضی الحاجات
ای شمال و جنوب و غرب و شرق!
دوستت دارم از تمام جهات
توی چشمت همیشه منتظرند
چند چاقو کش ِ مودب و لات .
.
ما دو تا لاکپشت بی دریا
سرمان توی لاک همدیگر
مثل دو ابر آسمان جُل، شاد
زیر باران، هلاک همدیگر
مستی و راستیّ ِ در لبخند!
گریه ی زیر تاک همدیگر
کفشداری عاشقان هستیم
هر دو مغرور و خاک همدیگر
ملوان های خسته ای هستیم
با دل تنگ و کشتی سوراخ
ضجه بودیم، دائما ضجه!
عشق ما را شنید و فرمود:"آخ"
همه رفتند از شب گریه!
هیچ کس نیست جز من گستاخ
چشم من را کلاغ ها خوردند
جگرم را ولی سگ سلاخ.... .
.
در عروسی ت ای کمر باریک!
من که "باباکرم" ترت بودم
مثل تهدید خودکشی در باد
"واقعا می پرم " ترت بودم
نه کبودی پلک هات فقط
چشم ِ پر از وَرَم ترت بودم
مومن ِ هر حرامزاده شدی
کافر ِ بی حرم ترت بودم
گریه ام قبل چای، شیرین بود
گریه ام بعد نم نمک خوابید
تیر باران شدم، گلوله ی تو
صاف در خال مردمک خوابید
سبکم کرد مرگ و روح من
چشم در چشم شاپرک خوابید
ماهی ات _ قلب بوگرفته من _
توی دریاچه ی نمک خوابید
ای لب تو لباب الالبابم!
ای تن ات شرح اشعه اللمعات! .
.
رود ِخشک ِفراروایت متن!
ماهی خیس و لیز تاویلات!
.
تبر ِدست ساز حضرت حق!
بت ابراهیمی سبک حرکات!
.
قلب ِ خونین عده ای حشره
زیر پاهات، فرش تشریفات!
قرصِ اعصاب ِ بعد خواب من!
صرع بیداری پس از حملات!
حلقه ی چاه در حیات همه!
خضر بی شمع رفته در ظلمات!
کافه ی دود و خنده و مشروب !
بایزید ِنمانده در سکرات!
هی صدایم بکن: حسین! حسین!
شمر ِذی الجوشن کنار فرات !
ای تن لُخت زیر موی لَخت!
قوی ِ در پشت شیشه های دوات!
در دهان تو حرف ها، رقّاص
ای زبانت جمیله ی جملات
تنگ پوشیده پوست را در خود!
چادر انداخته سر شهوات!
آخ... معشوقه ی کهن الگو!
سرو، سرگیجه دارد از بالات!
من چگونه بگویمت که چطور
دوستت دارم از کجا به کجات!؟ .
.
من که با این دهان و چشم یخ!
یا همین گردن کج از کروات !
توی آینه چند بُز بودم
توی بشقاب، کرم سبزیجات!
#شهرام_میرزایی
.
هم لب تو لُباب الالباب است
هم تنت شرح اشعة اللمعات
بر زبانت، تنفّرت از من
در دلت، ذکر قاضی الحاجات
ای شمال و جنوب و غرب و شرق!
دوستت دارم از تمام جهات
توی چشمت همیشه منتظرند
چند چاقو کش ِ مودب و لات .
.
ما دو تا لاکپشت بی دریا
سرمان توی لاک همدیگر
مثل دو ابر آسمان جُل، شاد
زیر باران، هلاک همدیگر
مستی و راستیّ ِ در لبخند!
گریه ی زیر تاک همدیگر
کفشداری عاشقان هستیم
هر دو مغرور و خاک همدیگر
ملوان های خسته ای هستیم
با دل تنگ و کشتی سوراخ
ضجه بودیم، دائما ضجه!
عشق ما را شنید و فرمود:"آخ"
همه رفتند از شب گریه!
هیچ کس نیست جز من گستاخ
چشم من را کلاغ ها خوردند
جگرم را ولی سگ سلاخ.... .
.
در عروسی ت ای کمر باریک!
من که "باباکرم" ترت بودم
مثل تهدید خودکشی در باد
"واقعا می پرم " ترت بودم
نه کبودی پلک هات فقط
چشم ِ پر از وَرَم ترت بودم
مومن ِ هر حرامزاده شدی
کافر ِ بی حرم ترت بودم
گریه ام قبل چای، شیرین بود
گریه ام بعد نم نمک خوابید
تیر باران شدم، گلوله ی تو
صاف در خال مردمک خوابید
سبکم کرد مرگ و روح من
چشم در چشم شاپرک خوابید
ماهی ات _ قلب بوگرفته من _
توی دریاچه ی نمک خوابید
ای لب تو لباب الالبابم!
ای تن ات شرح اشعه اللمعات! .
.
رود ِخشک ِفراروایت متن!
ماهی خیس و لیز تاویلات!
.
تبر ِدست ساز حضرت حق!
بت ابراهیمی سبک حرکات!
.
قلب ِ خونین عده ای حشره
زیر پاهات، فرش تشریفات!
قرصِ اعصاب ِ بعد خواب من!
صرع بیداری پس از حملات!
حلقه ی چاه در حیات همه!
خضر بی شمع رفته در ظلمات!
کافه ی دود و خنده و مشروب !
بایزید ِنمانده در سکرات!
هی صدایم بکن: حسین! حسین!
شمر ِذی الجوشن کنار فرات !
ای تن لُخت زیر موی لَخت!
قوی ِ در پشت شیشه های دوات!
در دهان تو حرف ها، رقّاص
ای زبانت جمیله ی جملات
تنگ پوشیده پوست را در خود!
چادر انداخته سر شهوات!
آخ... معشوقه ی کهن الگو!
سرو، سرگیجه دارد از بالات!
من چگونه بگویمت که چطور
دوستت دارم از کجا به کجات!؟ .
.
من که با این دهان و چشم یخ!
یا همین گردن کج از کروات !
توی آینه چند بُز بودم
توی بشقاب، کرم سبزیجات!
#شهرام_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
دلم از پشت کوه آمده است، از صدای تو جیب هایش پر
دل دیوانه ام دل کوچک، "عمو زنجیرباف در موهات"
دل من ردپای خونی دشت،یک غرور جریحه دار شده...
دل من یک پلنگ زخمی است، که به بازی گرفته آهوهات
دل من از خودش دلش خون است، خسته و دل شکسته در فکر ِ
خود خوری در لبان قرمز تو...،خود زنی زیر تیغ ابروهات...
بغلم کن به سینه ات بفشار، مرگ بالقوه من که می دانم
بافه های طناب دار منند، حلقه های گشاد بازوهات...
مست کردی،«سیاه» رقصیدی،نطفه بستی شب خدایان را
ای پری جای بوسه ی دیو است،روی زانوت خال هندوهات!
بسترت را کنار بستر من،پهن کردی که جای من خالی ست
من که هرگز نبوده ام تو ولی، بچه آورده ای به پهلوهات...
باید این ارتفاع را بپرم، دل من قصد خودکشی دارد!
#شهرام_میرزایی
دلم از پشت کوه آمده است، از صدای تو جیب هایش پر
دل دیوانه ام دل کوچک، "عمو زنجیرباف در موهات"
دل من ردپای خونی دشت،یک غرور جریحه دار شده...
دل من یک پلنگ زخمی است، که به بازی گرفته آهوهات
دل من از خودش دلش خون است، خسته و دل شکسته در فکر ِ
خود خوری در لبان قرمز تو...،خود زنی زیر تیغ ابروهات...
بغلم کن به سینه ات بفشار، مرگ بالقوه من که می دانم
بافه های طناب دار منند، حلقه های گشاد بازوهات...
مست کردی،«سیاه» رقصیدی،نطفه بستی شب خدایان را
ای پری جای بوسه ی دیو است،روی زانوت خال هندوهات!
بسترت را کنار بستر من،پهن کردی که جای من خالی ست
من که هرگز نبوده ام تو ولی، بچه آورده ای به پهلوهات...
باید این ارتفاع را بپرم، دل من قصد خودکشی دارد!
#شهرام_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
ده ِشهریور است! خوشحالم
ده ِشهریور است!غمگینم
می روم سینما ، بدون هدف
وسط ِگریه فیلم می بینم
ده ِشهریور است، دستت کو_
کیک را با تو چند تکه کنم!؟
مثل قلب ِبه میخ آویزان،
توی دستت یواش چکه کنم
ده ِشهریور است،شهریور!
اول ِاسم ِعاشق من بود
میوه را پوست کندم و گفتم:
“عشق یک جور پوست کندن بود“.
دود ِسیگار بود، تا فهماند
چشم، یک کار دیگرش گریه است
مثل شمعی که از دو سر روشن!
اولش گریه، آخرش گریه است
رد بوسه به صورت من بود
وسط خنده و لب و ماتیک
تلفن های آخر شب تو
به من ِ منتظر، من ِتاریک
عشق، امضای”دوستت دارم“
آخر نامه های خیسم بود
نسبت ِبی شناسنامه به هم
فحش ناموسی پلیسم بود
توی تاکسی گرفتن دستت!
مثلاّ رفتن به دانشگاه!
اول شب قدم زدن با تو
آخر شب قدم زدن با ماه...
شمع ها را بچین و روشن کن
آه ِ خود را یواش فوت کنم
بغلم کن، ولی اجازه بده
بعد گریه فقط سکوت کنم
ده ِشهریور است، چشمم را
به دوتا ابر دور می دوزم
مثل کبریت خیس، خاموشم
مثل سیگار نصفه می سوزم...
#شهرام_میرزایی
ده ِشهریور است! خوشحالم
ده ِشهریور است!غمگینم
می روم سینما ، بدون هدف
وسط ِگریه فیلم می بینم
ده ِشهریور است، دستت کو_
کیک را با تو چند تکه کنم!؟
مثل قلب ِبه میخ آویزان،
توی دستت یواش چکه کنم
ده ِشهریور است،شهریور!
اول ِاسم ِعاشق من بود
میوه را پوست کندم و گفتم:
“عشق یک جور پوست کندن بود“.
دود ِسیگار بود، تا فهماند
چشم، یک کار دیگرش گریه است
مثل شمعی که از دو سر روشن!
اولش گریه، آخرش گریه است
رد بوسه به صورت من بود
وسط خنده و لب و ماتیک
تلفن های آخر شب تو
به من ِ منتظر، من ِتاریک
عشق، امضای”دوستت دارم“
آخر نامه های خیسم بود
نسبت ِبی شناسنامه به هم
فحش ناموسی پلیسم بود
توی تاکسی گرفتن دستت!
مثلاّ رفتن به دانشگاه!
اول شب قدم زدن با تو
آخر شب قدم زدن با ماه...
شمع ها را بچین و روشن کن
آه ِ خود را یواش فوت کنم
بغلم کن، ولی اجازه بده
بعد گریه فقط سکوت کنم
ده ِشهریور است، چشمم را
به دوتا ابر دور می دوزم
مثل کبریت خیس، خاموشم
مثل سیگار نصفه می سوزم...
#شهرام_میرزایی
یـــــا دکمـــه هـــای پیـــــرهنت را نبستــــه ای
یـــــا شیشـــه ی گــلاب درش بـــاز مــــــانـده است ؟
#شهرام_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
یـــــا شیشـــه ی گــلاب درش بـــاز مــــــانـده است ؟
#شهرام_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
🔻
ده ِشهریور است! خوشحالم
ده ِشهریور است!غمگینم
می روم سینما ، بدون هدف
وسط ِگریه فیلم می بینم
ده ِشهریور است، دستت کو_
کیک را با تو چند تکه کنم!؟
مثل قلب ِبه میخ آویزان،
توی دستت یواش چکه کنم
ده ِشهریور است،شهریور!
اول ِاسم ِعاشق من بود
میوه را پوست کندم و گفتم:
“عشق یک جور پوست کندن بود“.
دود ِسیگار بود، تا فهماند
چشم، یک کار دیگرش گریه است
مثل شمعی که از دو سر روشن!
اولش گریه، آخرش گریه است
رد بوسه به صورت من بود
وسط خنده و لب و ماتیک
تلفن های آخر شب تو
به من ِ منتظر، من ِتاریک
عشق، امضای”دوستت دارم“
آخر نامه های خیسم بود
نسبت ِبی شناسنامه به هم
فحش ناموسی پلیسم بود
توی تاکسی گرفتن دستت!
مثلاّ رفتن به دانشگاه!
اول شب قدم زدن با تو
آخر شب قدم زدن با ماه...
شمع ها را بچین و روشن کن
آه ِ خود را یواش فوت کنم
بغلم کن، ولی اجازه بده
بعد گریه فقط سکوت کنم
ده ِشهریور است، چشمم را
به دوتا ابر دور می دوزم
مثل کبریت خیس، خاموشم
مثل سیگار نصفه می سوزم....
#شهرام_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
ده ِشهریور است! خوشحالم
ده ِشهریور است!غمگینم
می روم سینما ، بدون هدف
وسط ِگریه فیلم می بینم
ده ِشهریور است، دستت کو_
کیک را با تو چند تکه کنم!؟
مثل قلب ِبه میخ آویزان،
توی دستت یواش چکه کنم
ده ِشهریور است،شهریور!
اول ِاسم ِعاشق من بود
میوه را پوست کندم و گفتم:
“عشق یک جور پوست کندن بود“.
دود ِسیگار بود، تا فهماند
چشم، یک کار دیگرش گریه است
مثل شمعی که از دو سر روشن!
اولش گریه، آخرش گریه است
رد بوسه به صورت من بود
وسط خنده و لب و ماتیک
تلفن های آخر شب تو
به من ِ منتظر، من ِتاریک
عشق، امضای”دوستت دارم“
آخر نامه های خیسم بود
نسبت ِبی شناسنامه به هم
فحش ناموسی پلیسم بود
توی تاکسی گرفتن دستت!
مثلاّ رفتن به دانشگاه!
اول شب قدم زدن با تو
آخر شب قدم زدن با ماه...
شمع ها را بچین و روشن کن
آه ِ خود را یواش فوت کنم
بغلم کن، ولی اجازه بده
بعد گریه فقط سکوت کنم
ده ِشهریور است، چشمم را
به دوتا ابر دور می دوزم
مثل کبریت خیس، خاموشم
مثل سیگار نصفه می سوزم....
#شهرام_میرزایی
@asheghanehaye_fatima