عاشقانه های فاطیما
783 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


نگران نیستم...
خدا همانجاییست که تو ایستاده ای...
به تو نزدیک است...
نزدیک تر از من...
دستت را گرفته است...
و من... اینجا نشسته ام... کنار دیروز مرگی ها و امروزهای بی تو...
و نزدیک به خدا...
دست در دست او...
و این دوست بسیار نزدیک به هر دوی ما تو را به من نزدیک می کند...
می دانم...
روزی خدا دست های ما را به هم می دهد...
.
.

#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima


به خاطر تو نیست اگر دوستت دارم
اگر رزهای آبی برایت میفرستم
اگر
دستانت را میگیرم و بوسه هایم را به باد موافقت میدهم
باد با بوسه های من عشقبازی میکند
پنجره طرح اندام مرا پیش از آنکه به تو نشان دهد، میپوشد
آفتاب پیش از تو مرا گرم میکند
و ماه پیش از تو شعرهایم را میشنود...
طبیعت، زیرکترین عاشقیست که به عمرم داشته
ام
مهربانترین
همیشگیترین
و حسودترین
آنقدر که باران را پیش از هیجان تو بر من میباراند
و برف را پیش از قدمهای تو به خانه ام میرساند
به خاطر تو نیست اگر دوستت دارم
که دوستت دارم تا عشق در طبیعت جاری باشد و
طبیعت مرا در آغوش بگیرد



#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima


یک روز خورشید چشمت را می زند
از خواب بیدار می شوی
از پشت بام قصه هایم پایین می روی
به خورشید پشت می کنی و در غروب، راه سایه ات را پیش می گیری...
دور می شوی
ماه کوچک تر می شود
و تو یادت می رود نخ بسته ای به انگشتی که ماه را نشان می داد
دور می شوی
دورتر می شوی
و می رسی به شب های بی قصه
در کوچه هایی که از بن بست ما امروزی ترند
کوچه هایی که اصالت دخترانشان به شهرزاد نمی رسد...
کوچه هایی که هیچ خانه ای در انتهایشان پایبند تو نیست
کوچه هایی که ماه ندارند...
خسته می شوی
بی قصه
بی ماه
می خوابی
یک روز از خواب بیدار می شوی
بی هیچ پشت بامی
بی هیچ خورشیدی
دلت می گیرد
نخ بسته به انگشتت را باز می کنی
خورشید را در آغوش می گیری
سایه ات را پشت سر جا می گذاری
بر می گردی
به خانه ی انتهای کوچه ی بن بست
از پله ها بالا می روی
به ماه بوسه می زنی
تار موهایم را دور انگشتت حلقه می کنی
و قصه می خوانی در گوش منی که از وقت رفتنت خوابیده ام.


#ایلناز_حقوقی

از کتاب

#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima



شعری حذف شده از مجموعه #شعر_من_تو_را_میزاید .
.
من معشوقه ی کسان زیاده بوده ام
وقتی که بر من می پیچید و پیراهنم را می برد
و بر پوستم دست می کشید
باد
وقتی که بر من می تابید و کم می کردم از پیراهن هایم
خورشید
وقتی که دل به او میزدم و مرا در آغوش می کشید
دریا
وقتی که در کنارش می نشستم، به او خیره می شدم و مرا به خلسه ی رقص وآواز می برد
آتش
وقتی که بر بسترش می خوابیدم و آرام لای انگشتانم می خزید و موهایم را می چسبید
خاک
طعم دهانم را خرمالو گس میکرد
مرا بر شانه هایش درخت گردو می نشاند
پیوسته و آرام بر تنم باران بوسه می زد
و بی صدا مرا ابر نوازش میکرد...
من معشوقه ی کسان زیادی بوده ام
کسانی که بیش از آنچه فکر میکنی مرا می خواهند
و بیش از آنچه می خواهم به من فکر میکنند...
من عشق را در هویت کسان زیادی یافته ام
هر بار به رنگی و به بویی و به طعمی
با من از نجابت دخترانه ی مریم حرف نزن
من با بادها دویده ام
بر خاک ها خوابیده ام
با اتش ها رقصیده ام
و با آب ها هماغوش شدم
من معشوقه ی کسان زیادی بوده ام
.
.
#ایلناز_حقوقی

#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima



به خاطر تو نیست اگر دوستت دارم
اگر رزهای آبی برایت میفرستم
اگر
دستانت را میگیرم و بوسه هایم را به باد موافقت میدهم
باد با بوسه های من عشقبازی میکند
پنجره طرح اندام مرا پیش از آنکه به تو نشان دهد، میپوشد
آفتاب پیش از تو مرا گرم میکند
و ماه پیش از تو شعرهایم را میشنود...

طبیعت ، زیرکترین عاشقیست که به عمرم داشته
ام

مهربانترین
همیشگی ترین
و حسودترین
آنقدر که باران را پیش از هیجان تو بر من میباراند
و برف را پیش از قدمهای تو به خانه ام میرساند
به خاطر تو نیست اگر دوستت دارم که دوستت دارم تا عشق در طبیعت جاری باشد و طبیعت مرا در آغوش بگیرد

#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
#نشر_مایا
@asheghanehaye_fatima



با جیرجیرک ها می خواند
با شاخه های درخت به پنجره می کوبد
با نور چراغ خیابان چشمم را می زند
همه چیز آن سوی پنجره است
پنجره را می بندم
پرده را می کشم
و درخت را فراموش میکنم
به خلوت خاموش تختم حافظ را دعوت میکنم
غزل هایش را روی سینه ام میگذارم
و دل می سپارم به فال های محال
می خوابم
خواب می بینم
معشوقه اش شده ام
و فریاد می کشم سر هر غزلی که برای هر خم مویی غیر از من سروده است
در میان غزل هایش دنبال رد پای دیگری می گردم
همه جا هستند
واژه به واژه
مو به مو
قلبم درد میگیرد
غزل ها را آتش می زنم
آتش می گیرم
می سوزم
از خواب میپرم
پرده را کنار می کشم
پنجره را باز میکنم

آن سوی پنجره یکی سوت می زند...



#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
#نشر_مایا
@asheghanehaye_fatima



برف، رد پای کسی ست که بی صدا می آید
دوستش داری
سرت را تا جایی که می توانی به پشت خم می کنی
تا تمام صورتت را لمس کند
آرام
آرام
به پیشانی ات می نشیند
سردت می شود
لب هایت را می بوسد
یخ می کنی
لرزه به اندامت می افتاد
به خودت می آیی
سرت را به زیر می اندازی
خودت را لمس می کنی
نیست!
آرام آمد
به دلت نشست
سردت کرد
رفت



#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima



دلواپس تر از درختی که آخرین برگش را به رغم بادهای پاییزی نگاه داشته است
غمگین تر از پرستویی که از آشیانه اش به رغم هوای سرد رابطه کوچ نمی کند
دل مانده تر از ماهی سرخی که تنگ اسارتش را به خاطره ی دریا نمی دهد

مانده ام

به چهارچوب رابطه ای که عشق می نامی اش
که آخرین خودکشی می دانمش
آخرین برگ درختم را خزان نباش
که کوچ، ماهی سرخ را عاشق تر نمی کند
.
.
#ایلناز_حقوقی


#شعر_من_تو_را_میزاید
#نشر_مایا
@asheghanehaye_fatima


:
برف، رد پای کسی ست که بی صدا می آید
دوستش داری
سرت را تا جایی که می توانی به پشت خم می کنی
تا تمام صورتت را لمس کند
آرام
آرام
به پیشانی ات می نشیند
سردت می شود
لب هایت را می بوسد
یخ می کنی
لرزه به اندامت می افتاد
به خودت می آیی
سرت را به زیر می اندازی
خودت را لمس می کنی
نیست!
آرام آمد
به دلت نشست
سردت کرد
رفت



#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
@Asheghanehaye_fatima



به خاطر تو نیست اگر دوستت دارم
اگر رزهای آبی برایت میفرستم
اگر
دستانت را میگیرم و بوسه هایم را به باد موافقت میدهم
باد با بوسه های من عشقبازی میکند
پنجره طرح اندام مرا پیش از آنکه به تو نشان دهد، میپوشد
آفتاب پیش از تو مرا گرم میکند
و ماه پیش از تو شعرهایم را میشنود...

طبیعت ، زیرکترین عاشقیست که به عمرم داشته
ام

مهربانترین
همیشگی ترین
و حسودترین

آنقدر که باران را پیش از هیجان تو بر من میباراند
و برف را پیش از قدمهای تو به خانه ام میرساند

به خاطر تو نیست اگر دوستت دارم
که دوستت دارم تا عشق در طبیعت جاری باشد
و
طبیعت مرا در آغوش بگیرد




#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
#نشر_مایا
@asheghanehaye_fatima
.


به خاطر تو نیست اگر دوستت دارم اگر رزهای آبی برایت میفرستم اگر
دستانت را میگیرم و بوسه هایم را به باد موافقت میدهم
باد با بوسههای من عشقبازی میکند
پنجره طرح اندام مرا پیش از آنکه به تو نشان دهد، میپوشد
آفتاب پیش از تو مرا گرم میکند
و ماه پیش از تو شعرهایم را میشنود... طبیعت زیرکترین عاشقیست که به عمرم داشته
ام
مهربانترین

همیشگیترین
و حسودترین
آنقدر که باران را پیش از هیجان تو بر من میباراند
و برف را پیش از قدمهای تو به خانه ام میرساند
به خاطر تو نیست اگر دوستت دارم که دوستت دارم تا عشق در طبیعت جاری باشد و طبیعت مرا در آغوش بگیرد




#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
#نشر_مایا
@asheghanehaye_fatima
.




هفت بار دیگر هم زمین بخورم
تیله های رنگی ام نمی شکنند
عکس هایمان روی زمین پخش نمی شوند
شعرهایم را باد نمی برد
خاکی نمی شوم
دردم نمی گیرد، سر زانویم زخم نمی شود
هفت بار دیگر هم زمین بخورم
از مترو جا نمی مانم
هل نمی کنم
سر وقت می رسم به درختی که باد را آشفته می کند

از آن روز
هفتاد بار دیگر درست همانجا زمین خورده ام
بلند شده ام
به مترو رسیده ام
نه زخمی شده ام
نه خاکی
سر زانویم نمی سوزد
باز هم شعر می گویم
اما هر جا می روم
این سنگ لعنتی روی سینه ام سنگینی می کند




#ایلناز_حقوقی
از کتاب #شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima




دلواپس تر از درختی که آخرین برگش را به رغم بادهای پاییزی نگاه داشته است

غمگینتر از پرستویی که از آشیانه
اش به رغم هوای سرد رابطه کوچ نمیکند

دل مانده تر از ماهی سرخی که تنگ اسارتش را به خاطره
ی دریا نمیدهد
،
مانده
ام
به چهارچوب رابطه
ای که
عشق مینامی
اش
که آخرین خودکشی میدانمش

آخرین برگ درختم را خزان نباش
که کوچ، ماهی سرخ را
عاشقتر نمیکند




#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima




آن روزها
از چنگی که تو بر دلم زدی
ردی به جا ماند که منحنی لبخند هایم شد
شب موهایم برق ستاره های چشمانت را سبب شد
و دستانمان جمع شد در انفرادی بودنمان
این روزها
خطوط پیشانی ام را که می شمرم
غمی به دلم چنگ می زند
که خط افقی لب هایم را به لرزه می اندازد
این روزها
چوب خط روزهای نبودنت
سپیدی موهایی ست که هر شب در انفرادی بودنم سر می زند
و ساعت، تیک عصبی دست هایی ست که ناخودآگاه به سمت خالی دستان تو دراز می شوند
تا سپید شدن این شب، چند خط باقی ست
چند قرص ضد اضطراب دیگر...
چند خط قرصی که تا برگشتن تو تمام می شود


#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima



من معشوقه ی کسان زیاده بوده ام
وقتی که بر من می پیچید و پیراهنم را می برد
و بر پوستم دست می کشید
باد
وقتی که بر من می تابید و کم می کردم از پیراهن هایم
خورشید
وقتی که دل به او میزدم و مرا در آغوش می کشید
دریا
وقتی که در کنارش می نشستم، به او خیره می شدم و مرا به خلسه ی رقص و آواز می برد
آتش
وقتی که بر بسترش می خوابیدم و آرام لای انگشتانم می خزید و موهایم را می چسبید
خاک
طعم دهانم را خرمالو گس میکرد
مرا بر شانه هایش درخت گردو می نشاند
پیوسته و آرام بر تنم باران بوسه می زد
و بی صدا مرا ابر نوازش میکرد..
من معشوقه ی کسان زیادی بوده ام
کسانی که بیش از آنچه فکر میکنی مرا می خواهند
و بیش از آنچه می خواهم به من فکر میکنند..
من عشق را در هویت کسان زیادی یافته ام
هر بار به رنگی و به بویی و به طعمی
با من از نجابت دخترانه ی مریم حرف نزن
من با بادها دویده ام
بر خاک ها خوابیده ام
با اتش ها رقصیده ام
و با آب ها هماغوش شدم
من معشوقه ی کسان زیادی بوده ام ...


ایلناز حقوقی
#نشر_مایا
#شعر_من_تو_را_میزاید
@asheghanehaye_fatima






من معشوقه ی کسان زیاده بوده ام
وقتی که بر من می پیچید و پیراهنم را می برد
و بر پوستم دست می کشید
باد
وقتی که بر من می تابید و کم می کردم از پیراهن هایم
خورشید
وقتی که دل به او میزدم و مرا در آغوش می کشید
دریا
وقتی که در کنارش می نشستم، به او خیره می شدم و مرا به خلسه ی رقص و آواز می برد
آتش
وقتی که بر بسترش می خوابیدم و آرام لای انگشتانم می خزید و موهایم را می چسبید
خاک
طعم دهانم را خرمالو گس میکرد
مرا بر شانه هایش درخت گردو می نشاند
پیوسته و آرام بر تنم باران بوسه می زد
و بی صدا مرا ابر نوازش میکرد..
من معشوقه ی کسان زیادی بوده ام
کسانی که بیش از آنچه فکر میکنی مرا می خواهند
و بیش از آنچه می خواهم به من فکر میکنند..
من عشق را در هویت کسان زیادی یافته ام
هر بار به رنگی و به بویی و به طعمی
با من از نجابت دخترانه ی مریم حرف نزن
من با بادها دویده ام
بر خاک ها خوابیده ام
با اتش ها رقصیده ام
و با آب ها هماغوش شدم
من معشوقه ی کسان زیادی بوده ام ...


#ایلناز_حقوقی
#نشر_مایا
#شعر_من_تو_را_میزاید
کوتاه بیا رفیق!
زندگی همین فنجان قهوه نیست
با دود سیگار و شکرهایی که قهوه ای شده
اند
زندگی همین کافه
ی دود گرفته نیست که پیش چشمانت عشقی به هوسی دل میبازد
زندگی ترانه
ی شانزلیزه
زندگی ته جاده
ی سرد پاییزی
زندگی آشپزهای گمشده نیست
زندگی زایش شعریست
روی دستمال کاغذی کافه
شعری که متولد میشود تا من از بغض
های تلخ قهوه
ای نمیرم
تا من سالها بعد
ته جاده
ی سرد پاییزی
شبیه آشپز گمشده
به مرگ طبیعی بمیرم
من
اما
شعر را با بغضهای تلخ سیگار بلعیده
ام
کوتاه بیا رفیق
هوای بازدمم نیست
زندگی مرگیست
که
همین
لحظه
اتفاق
میافتد

#ایلناز_حقوقی
#نشر_مایا
#شعر_من_تو_را_میزاید


@asheghanehaye_fatima🌸
یک روز خورشید چشمت را می زند
از خواب بیدار می شوی
از پشت بام قصه هایم پایین می روی
به خورشید پشت می کنی و در غروب، راه سایه ات را پیش می گیری...
دور می شوی
ماه کوچک تر می شود
و تو یادت می رود نخ بسته ای به انگشتی که ماه را نشان می داد
دور می شوی
دورتر می شوی
و می رسی به شب های بی قصه
در کوچه هایی که از بن بست ما امروزی ترند
کوچه هایی که اصالت دخترانشان به شهرزاد نمی رسد...
کوچه هایی که هیچ خانه ای در انتهایشان پایبند تو نیست
کوچه هایی که ماه ندارند...
خسته می شوی
بی قصه
بی ماه
می خوابی
یک روز از خواب بیدار می شوی
بی هیچ پشت بامی
بی هیچ خورشیدی
دلت می گیرد
نخ بسته به انگشتت را باز می کنی
خورشید را در آغوش می گیری
سایه ات را پشت سر جا می گذاری
بر می گردی
به خانه ی انتهای کوچه ی بن بست
از پله ها بالا می روی
به ماه بوسه می زنی
تار موهایم را دور انگشتت حلقه می کنی
و قصه می خوانی در گوش منی که از وقت رفتنت خوابیده ام. .
.
#ایلناز_حقوقی
از کتاب
#شعر_من_تو_را_میزاید
#نشر_مایا


@asheghanehaye_fatima🌸
برف، رد پای کسی ست که بی صدا می آید
دوستش داری
سرت را تا جایی که می توانی به پشت خم می کنی
تا تمام صورتت را لمس کند
آرام
آرام
به پیشانی ات می نشیند
سردت می شود
لب هایت را می بوسد
یخ می کنی
لرزه به اندامت می افتاد
به خودت می آیی
سرت را به زیر می اندازی
خودت را لمس می کنی
نیست!
آرام آمد
به دلت نشست
سردت کرد
رفت



#ایلناز_حقوقی
#شعر_من_تو_را_میزاید



@asheghanehaye_fatima