عاشقانه های فاطیما
809 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima

دستِ روزگار چرخید ؛
من شاعر شدم
کتاب هایم چاپ شد
نوشتم
برنده شدم
امضا گرفتند
سلفی گرفتند...
و میدانی و می دانم که تمام این ها را مدیونِ رفتنت هستم!

یادم می آید یک بار یکجا ،
یکنفر که ظاهرا مثل خودم حال خوشی نداشت؛ .............
نوشته ای از من را جایی بدونِ اسم، منتشر کرده بود
دعوایمان شد
صدایش را بالا برد
گفت حالا انگار چه تحفه ای هستی مردک!
چیزی نگفتم
فقط در دلم مرور کردم جوابی را که سالها می خواستم فریاد بزنم!
شعر ؛ نثر؛ متن؛ قطعه؛ تکست،
هرچه که اسمش را بگذاری؛
بدون نام بودنش از آن جهت که از دودِ دل من پرواز کرده مهم نیست!
من نگرانم همان یک باری که اثری از من بی نشان منتشر شده،
تو آن را خوانده باشی
و نفهمیده باشی شاعرش چه کسی است...!

#سید_طه_صداقت
🍀🍀
" دوستت دارم "
به اندازه تمام
سادگی های دوست داشتنی...!


#سید_طه_صداقت

@asheghanehaye_fatima
:
دوست داشتنت ؛
"نسکافه ای بود "
که یک بار آن را نوشیدم ؛
و حالا
سالهاست خوابم نمی برد ...!

#سید_طه_صداقت


@asheghanehaye_fatima
شب ها
پرده دلم را کنار می زنم
پنجره قلبم را باز می کنم
و از دور ، به تماشای تو می ایستم
در این صحرای دلتنگی
ستاره کویر دیدَنیست...!

| #سید_طه_صداقت |

@asheghanehaye_fatima
قلـــــبِ كسی براے تو در شهر
مى تپد


اے خوبِ بى نهايتِ شب هاےِ
من ، بيا


#سید_طه_صداقت

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌‎حکایت ما شدن من و تو ؛
‌‎حکایت شب است و روز ‌‎دو محال وابسته !

👤 #سید_طه_صداقت
🌛#شب_بخیر

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


.
قبل از خواب؛
به دریا بیندیش،
به صدف ها که با هر موج
به خانه ای جدید خواهند رفت،
به دنیایی دیگر،
به ساحل ، به باد ؛
به شن و ماسه ای که رد پایی آشنا را قاب خواهند گرفت و از مهتاب شب،
تا گرمای صبح، خواهند برد؛
قبل از خواب،
به رهایی بیندیش،
به قطره ،
به نسیم ،
به پرواز مرغ ها و نغمه ای غریب ،
قبل از خواب ،
به دریا بیندیش،
به او...
به چشم هایش...




👤 #سید_طه_صداقت
@asheghanehaye_fatima


بی شک ،"عشق"
متولد آب های آزاد است،
که اینگونه
غریبانه ،
با بی رحمی ،
در هیچ قاره ای،
برایش شناسنامه
صادر نمی کنند...!



#سید_طه_صداقت
@asheghanehaye_fatima

🔻
یک روز جمعه وقتی داخل مغازه مشغول مرتب کردن بودم، نامه‌ای را دیدم که بعد از مدت‌ها صندوقچه نارنجی رنگ را پُر کرده بود ...
یکی از مشتری‌ها برایم نوشته بود :
"چایی رو اگر داغ بخوری ، دهنتو میسوزونه ، و اگه سرد بخوری دلتو میزنه ! عشق دقیقا مثل چایی میمونه ، ماها بلد نیستیم کِی بنوشیمش !
یا اونقدر داغ عاشق میشیم که تب می‌کنیم و میمیریم ، یا اونقدر سرد دیوونه می‌شیم که یخ می‌زنیم و میفتیم !
اما با تمام این حالت چایی برای آدم از آب هم واجب تره ، و من حالا در آرزوی دوباره نوشیدن اون چایی هستم که نه گرم بود ، نه سرد ...



#سید_طه_صداقت
@asheghanehaye_fatima



اگر به من بود که ماه را
می‌انداختم توی کارخانه نساجی
تا برایت از مهتاب لباس بدوزند ،
آنوقت همیشه دکمه‌های شب
با دست های قشنگ تو
بسته می‌شد ..!!





#سید_طه_صداقت
فرایند عجیبی است "شب"؛
خوابم را حل می کند ،
در رویای بیدار بودنم ،

با تو...!




#سید_طه_صداقت

@asheghanehaye_fatima
.

از من که دور میشدی،
صدایت را در حنجره‌ام جا می‌گذاشتی،
اشکت را در چشمم جا می‌گذاشتی،
اندوهت را در دلم جا می‌گذاشتی...
از من که دور میشدی،
روحی را در روحی جا می‌گذاشتی،
قلبی را در قلبی جا می‌گذاشتی،
من را در من جا می‌گذاشتی...
از من که دور میشدی،
پرچمی از پیراهنت را
در وطنی، خاکی، خانه ای، جا می‌گذاشتی...





#سید_طه_صداقت


@asheghanehaye_fatima
چقدر زیادی و زیبا!
نمی دانم اما فکر می‌کنم خدا وقتی می‌خواسته نقاشی‌ات کند با یک مُشت نور تو را انداخته بین ستاره ها یا موقعی که مزرعه می‌کشیده افتادی لایِ خوشه های گندم. شاید هم رنگدانه پولک ماهی‌هایی که اینقدر می‌درخشی یا دانه‌های سُرخ اناری روی درخت‌های بهشت!
نمی‌دانم اما چقدر زیادی و زیبا...

#سید_طه_صداقت


@asheghanehaye_fatima


" دوستـت دارم "
بـه انـدازه تمـام
سـادگـی هـای دوسـت داشتنـی...!


#سید_طه_صداقت


@asheghanehaye_fatima