@asheghanehaye_fatima
زیبا هستم ای مَردم
همچون رویایی به سختیِ سنگ
و سینهام جاییست
که هرکس در نوبتِ خویش زخم میخورد
تا عشقی را در جان شاعر بدمد
گُنگ و ابدی
مثل ذات....
من بر مسند لاجوردی آسمان
مینشینم
همچون افسانهای
که در ادراک نمیگنجد
من قلبی از برف را،
به سپیدی قوها پیوند میزنم
بیزارم از تحرکی که خطوط را
جابهجا میکند
هرگز نمیگریم
و هرگز نمیخندم
شاعران در برابرِ منشهای والایام
که گویی،
از مفتخرترین یادبودها وام گرفتهام
روزگارشان را به ریاضت تحصیل گذراندند؛
در عوض،
من برای افسون کردنِ این عاشقان سربهراه
در آینههای زلالی
که همه چیز را زیباتر نشان میدهند
چشمانام را دارم
چشمانِ درشتام را
با درخشش جاوید!
|■شاعر: #شارل_بودلر |فرانسه، ۱۸۶۷-۱۸۲۱|
🔺|Charles Baudelaire|
|■برگردان: #سپیده_حشمدار|
زیبا هستم ای مَردم
همچون رویایی به سختیِ سنگ
و سینهام جاییست
که هرکس در نوبتِ خویش زخم میخورد
تا عشقی را در جان شاعر بدمد
گُنگ و ابدی
مثل ذات....
من بر مسند لاجوردی آسمان
مینشینم
همچون افسانهای
که در ادراک نمیگنجد
من قلبی از برف را،
به سپیدی قوها پیوند میزنم
بیزارم از تحرکی که خطوط را
جابهجا میکند
هرگز نمیگریم
و هرگز نمیخندم
شاعران در برابرِ منشهای والایام
که گویی،
از مفتخرترین یادبودها وام گرفتهام
روزگارشان را به ریاضت تحصیل گذراندند؛
در عوض،
من برای افسون کردنِ این عاشقان سربهراه
در آینههای زلالی
که همه چیز را زیباتر نشان میدهند
چشمانام را دارم
چشمانِ درشتام را
با درخشش جاوید!
|■شاعر: #شارل_بودلر |فرانسه، ۱۸۶۷-۱۸۲۱|
🔺|Charles Baudelaire|
|■برگردان: #سپیده_حشمدار|
مست شوید
تمام ماجرا همین است.
مدام باید مست بود
تنها همین.
باید مست بود تا سنگینی رقتبار زمان
که تو را میشکند
و شانههایات را خمیده میکند را احساس نکنی.
مادام باید مست بود
اما مستی از چه؟
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آنطور که دلتان میخواهد مست باشید
و اگر گاهی بر پلههای یک قصر
روی چمنهای سبز کنار نهری
یا در تنهایی اندوهبار اتاقتان
در حالیکه مستی از سرتان پریده یا کمرنگ شده، بیدار شدید
بپرسید از باد از موج از ستاره از پرنده از ساعت
از هرچه که میوزد
و هر آنچه در حرکت است
آواز میخواند و سخن میگوید
بپرسید اکنون زمانِ چیست ؟
و باد، موج، ستاره، پرنده
ساعت جوابتان را میدهند
زمانِ مستی است.
برای اینکه بردهی شکنجه دیدهی زمان نباشید
مست کنید
همواره مست باشید
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آنطور که دلتان میخواهد.
○■شاعر: #شارل_بودلر | فرانسه، ۱۸۶۷-۱۸۲۱ | Charles Baudelaire |
○■برگردان: #سپیده_حشمدار
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
اندوه من هوشیار باش و آرام گیر
تو شب را میخواستی
فرا میرسد، ببین
شهر در تاریکی فرو میرود
برای عدهای آرامش
برای عدهای هراس به همراه دارد
آنگاه که کثرتِ ذلتِ آدمی
زیر شلاقِ لذت این جلاد بیرحم
در مهمانی اسارت، افسوس میچیند
اندوه من، دستت را به من بده
دور از آنها به اینجا بیا
نگاه کن که سالهای گذشته
زیر ایوانهای آسمان
با جامهای مندرس خمیده شدهاند
افسوس، تبسمکنان از قعر آب پدیدار میشود
آفتابِ محتضر همچون کفنی کشیده شده تا شرق
زیر یک پل میآرامد
بشنو محبوب من
بشنو لطافت شب را که قدم بر میدارد
#شارل_بودلر
ترجمه: #سپیده_حشمدار
اندوه من هوشیار باش و آرام گیر
تو شب را میخواستی
فرا میرسد، ببین
شهر در تاریکی فرو میرود
برای عدهای آرامش
برای عدهای هراس به همراه دارد
آنگاه که کثرتِ ذلتِ آدمی
زیر شلاقِ لذت این جلاد بیرحم
در مهمانی اسارت، افسوس میچیند
اندوه من، دستت را به من بده
دور از آنها به اینجا بیا
نگاه کن که سالهای گذشته
زیر ایوانهای آسمان
با جامهای مندرس خمیده شدهاند
افسوس، تبسمکنان از قعر آب پدیدار میشود
آفتابِ محتضر همچون کفنی کشیده شده تا شرق
زیر یک پل میآرامد
بشنو محبوب من
بشنو لطافت شب را که قدم بر میدارد
#شارل_بودلر
ترجمه: #سپیده_حشمدار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مست شوید
تمام ماجرا همین است.
مدام باید مست بود
تنها همین.
باید مست بود تا سنگینی رقتبار زمان
که تو را میشکند
و شانههایات را خمیده میکند احساس نکنی.
مادام باید مست بود
اما مستی از چه؟
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آنطور که دلتان میخواهد مست باشید
و اگر گاهی بر پلههای یک قصر
روی چمنهای سبز کنار نهری
یا در تنهایی اندوهبار اتاقتان
در حالیکه مستی از سرتان پریده یا کمرنگ شده، بیدار شدید
بپرسید از باد از موج از ستاره از پرنده از ساعت
از هرچه که میوزد
و هر آنچه در حرکت است
آواز میخواند و سخن میگوید
بپرسید اکنون زمانِ چیست؟
و باد، موج، ستاره، پرنده
ساعت جوابتان را میدهند
زمانِ مستی است.
برای اینکه بردهی شکنجه دیدهی زمان نباشید
مست کنید
همواره مست باشید
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آنطور که دلتان میخواهد.
■●شاعر: #شارل_بودلر | فرانسه، ۱۸۶۷-۱۸۲۱ | Charles Baudelaire |
■●برگردان: #سپیده_حشمدار
@asheghanehaye_fatima
مست شوید
تمام ماجرا همین است.
مدام باید مست بود
تنها همین.
باید مست بود تا سنگینی رقتبار زمان
که تو را میشکند
و شانههایات را خمیده میکند احساس نکنی.
مادام باید مست بود
اما مستی از چه؟
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آنطور که دلتان میخواهد مست باشید
و اگر گاهی بر پلههای یک قصر
روی چمنهای سبز کنار نهری
یا در تنهایی اندوهبار اتاقتان
در حالیکه مستی از سرتان پریده یا کمرنگ شده، بیدار شدید
بپرسید از باد از موج از ستاره از پرنده از ساعت
از هرچه که میوزد
و هر آنچه در حرکت است
آواز میخواند و سخن میگوید
بپرسید اکنون زمانِ چیست؟
و باد، موج، ستاره، پرنده
ساعت جوابتان را میدهند
زمانِ مستی است.
برای اینکه بردهی شکنجه دیدهی زمان نباشید
مست کنید
همواره مست باشید
از شراب از شعر یا از پرهیزکاری
آنطور که دلتان میخواهد.
■●شاعر: #شارل_بودلر | فرانسه، ۱۸۶۷-۱۸۲۱ | Charles Baudelaire |
■●برگردان: #سپیده_حشمدار
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
زیبا هستم ای مَردم
همچون رؤیایی به سختیِ سنگ
و سینهام جاییست
که هرکس در نوبتِ خویش زخم میخورد
تا عشقی را در جان شاعر بدمد
گُنگ و ابدی
مثل ذات...
من بر مسند لاجوردی آسمان
مینشینم
همچون افسانهای
که در ادراک نمیگنجد
من قلبی از برف را،
به سپیدی قوها پیوند میزنم
بیزارم از تحرکی که خطوط را
جابهجا میکند
هرگز نمیگریم
و هرگز نمیخندم
شاعران در برابرِ منشهای والایم
که گویی،
از مفتخرترین یادبودها وام گرفتهام
روزگارشان را به ریاضت تحصیل گذراندند؛
در عوض،
من برای افسون کردنِ این عاشقان سربهراه
در آینههای زلالی
که همه چیز را زیباتر نشان میدهند
چشمانام را دارم
چشمانِ درشتام را
با درخشش جاوید!
#شارل_بودلر | فرانسه، ۱۸۶۷-۱۸۲۱ | Charles Baudelaire |
برگردان: #سپیده_حشمدار
زیبا هستم ای مَردم
همچون رؤیایی به سختیِ سنگ
و سینهام جاییست
که هرکس در نوبتِ خویش زخم میخورد
تا عشقی را در جان شاعر بدمد
گُنگ و ابدی
مثل ذات...
من بر مسند لاجوردی آسمان
مینشینم
همچون افسانهای
که در ادراک نمیگنجد
من قلبی از برف را،
به سپیدی قوها پیوند میزنم
بیزارم از تحرکی که خطوط را
جابهجا میکند
هرگز نمیگریم
و هرگز نمیخندم
شاعران در برابرِ منشهای والایم
که گویی،
از مفتخرترین یادبودها وام گرفتهام
روزگارشان را به ریاضت تحصیل گذراندند؛
در عوض،
من برای افسون کردنِ این عاشقان سربهراه
در آینههای زلالی
که همه چیز را زیباتر نشان میدهند
چشمانام را دارم
چشمانِ درشتام را
با درخشش جاوید!
#شارل_بودلر | فرانسه، ۱۸۶۷-۱۸۲۱ | Charles Baudelaire |
برگردان: #سپیده_حشمدار