عاشقانه های فاطیما
784 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش

روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند

روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟

نازک الملائکه
ترجمه : #سمانه_رضایی
@asheghanehaye_fatima



روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آنجا
در آن گوشه ی متروک قلبت
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی تابانه می نالد
روشنایی ام بخش

روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می زنم
می بینم
می خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می کنم
که با شتاب
به گذشته ی برباد رفته ام
می پیوندند

روزهایم
طعمه ی افسوس ها شدند
کی خواهی آمد ؟


#نازک_الملائکه
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه :
#سمانه_رضایی
@asheghanehaye_fatima



روزهای خاموش گذشت.
یک‌دیگر را ندیدیم،
حتا رویای سراب‌گونه
ما را باهم جمع نکرد.
من تنهای‌ام و خود را
با گام نهادن در تاریکی سرگرم می‌کنم،
در پشت شیشه‌ی ضخیم و در پشت در
در تنهایی من، روزها گذشت
روزهایی سرد و گذران
که ملال شک‌آلودم را با خود بردند،
و در پشت در به کُندی می‌گذشتند،

آیا زمان بر ما گذشت؟
نه
ما در بی‌زمانی فرو رفتیم
و در پهنه‌ی اوهام غرق شدیم.


□●شاعر: #نازک_الملائکه |عراق●۲۰۰۷-۱۹۲۳ |

□●برگردان: #سمانه_رضایی
@asheghanehaye_fatima




روزها رفتند
و تو به یاد نیاوردی
که آن‌جا
در آن گوشه‌ی متروک قلب‌ات
عشقی جا مانده
عشقی زخم خورده
که بی‌تابانه می‌نالد
روشنایی‌ام بخش

روزها رفتند
و ما به هم نرسیدیم
تو آن سوی مرزهای رویایی
در افقی که ناشناخته‌ها را در آغوش گرفته
و من
قدم می‌زنم
می‌بینم
می‌خوابم
و به فرداهای روشنی دل خوش می‌کنم
که با شتاب
به گذشته‌ی برباد رفته‌ام
می‌پیوندند

روزهایم
طعمه‌ی افسوس‌ها شدند
کی خواهی آمد؟

■●شاعر: #نازک_الملائکه | عراق، ۲۰۰۷-۱۹۲۳ |

■●برگردان: #سمانه_رضایی
@asheghanehaye_fatima



روزهای خاموش گذشت.
یک‌دیگر را ندیدیم،
حتا رؤیای‌ سراب‌گونه
ما را با هم جمع نکرد.
من تنهایم و خود را
با گام نهادن در تاریکی سرگرم می‌کنم،
در پشت شیشه‌ی ضخیم و در پشت در
در تنهایی من، روزها گذشت
روزهایی سرد و گذران
که ملال شک‌آلودم را با خود بردند،
و در پشت در به کُندی می‌گذشتند.

آیا زمان بر ما گذشت؟
نه
ما در بی‌زمانی فرورفتیم
و در پهنه‌ی اوهام غرق شدیم.




#نازک_الملائکه | عراق، ۲۰۰۷-۱۹۲۳ |

برگردان: #سمانه_رضایی