@asheghanehaye_fatima
چاقو بیاور با خودت وقتی که می آیی
باید ببرم از خودم دل بستگی ها را
این روزها فهمیده ام تنهای تنهایم
طاقت ندارد شانه هایت خستگی ها را
چاقو بیاور لای موهای خودت بگذار
شاید که از این عادت بد دست بردارم
انگشت های گیج و ویجم را بفهمان که
باید که از گیسوی ممتد دست بردارم
لج بازیم را پای قلب عاشقم نگذار
نگذار دیگر با نگاهت خو بگیرم
چاقو بکش سمت من و بگذار تا من هم
سمت دل دیوانه ام چاقو بگیرم
بر دختر شوریده ی شعرم تجاوز کن
انگشت" هیس ی" باش فریاد گلویش را
بالا بیاور.. عق بزن بر لاشه ی شعرم
وقتی که می ریزد به پایت ابرویش را
باید بیایی و زبانش را ببری
افعال " برگرد " دهانش را ببری
چاقو بیاور با خودت بایدهمین حالا
دستان رو به آسمانش را ببری
#سعید_شعبانی
چاقو بیاور با خودت وقتی که می آیی
باید ببرم از خودم دل بستگی ها را
این روزها فهمیده ام تنهای تنهایم
طاقت ندارد شانه هایت خستگی ها را
چاقو بیاور لای موهای خودت بگذار
شاید که از این عادت بد دست بردارم
انگشت های گیج و ویجم را بفهمان که
باید که از گیسوی ممتد دست بردارم
لج بازیم را پای قلب عاشقم نگذار
نگذار دیگر با نگاهت خو بگیرم
چاقو بکش سمت من و بگذار تا من هم
سمت دل دیوانه ام چاقو بگیرم
بر دختر شوریده ی شعرم تجاوز کن
انگشت" هیس ی" باش فریاد گلویش را
بالا بیاور.. عق بزن بر لاشه ی شعرم
وقتی که می ریزد به پایت ابرویش را
باید بیایی و زبانش را ببری
افعال " برگرد " دهانش را ببری
چاقو بیاور با خودت بایدهمین حالا
دستان رو به آسمانش را ببری
#سعید_شعبانی
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
شعر یعنی تو باشی و من هم
تو ببوسی مرا ..تو را من هم
بعد بی آنکه هی گره بزنی
روسری را به پشت گردن هم
یک بلوند از بلند موهاتو
که نیازی نداره بستن هم
مست و آشفته، خیره بندازی
رو لباس بلند ساتن هم
بعد بی آنکه "نه" بیاری هی
دکمه های لباس و لطفاً... هم
بوی الکل بده تمام تنت
گیج شم با صداتو ضمناً هم
مست خوردن چشیدن از لب هات
لای موی تو دست بردن هم
شعر یعنی که عاشقت باشم
وسط بیت های بعداً هم
شعر یعنی که عاشقم باشی
لا به لای دروغ گفتن هم
هق هقی زیر بالشت بشوم
پابه پای تو گریه کردن هم
شعر یعنی فقط در آغوشت
گریه و خنده ٬ گاه مردن هم...
#سعید_شعبانی
@asheghanehaye_fatima
تو ببوسی مرا ..تو را من هم
بعد بی آنکه هی گره بزنی
روسری را به پشت گردن هم
یک بلوند از بلند موهاتو
که نیازی نداره بستن هم
مست و آشفته، خیره بندازی
رو لباس بلند ساتن هم
بعد بی آنکه "نه" بیاری هی
دکمه های لباس و لطفاً... هم
بوی الکل بده تمام تنت
گیج شم با صداتو ضمناً هم
مست خوردن چشیدن از لب هات
لای موی تو دست بردن هم
شعر یعنی که عاشقت باشم
وسط بیت های بعداً هم
شعر یعنی که عاشقم باشی
لا به لای دروغ گفتن هم
هق هقی زیر بالشت بشوم
پابه پای تو گریه کردن هم
شعر یعنی فقط در آغوشت
گریه و خنده ٬ گاه مردن هم...
#سعید_شعبانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چاقو بیاور با خودت وقتی که می آیی
باید ببرم از خودم دل بستگی ها را
این روزها فهمیده ام تنهای تنهایم
طاقت ندارد شانه هایت خستگی ها را
چاقو بیاور لای موهای خودت بگذار
شاید که از این عادت بد دست بردارم
انگشت های گیج و ویجم را بفهمان که
باید که از گیسوی ممتد دست بردارم
لج بازیم را پای قلب عاشقم نگذار
نگذار دیگر با نگاهت خو بگیرم
چاقو بکش سمت من و بگذار تا من هم
سمت دل دیوانه ام چاقو بگیرم
بر دختر شوریده ی شعرم تجاوز کن
انگشت" هیس ی" باش فریاد گلویش را
بالا بیاور.. عق بزن بر لاشه ی شعرم
وقتی که می ریزد به پایت ابرویش را
باید بیایی و زبانش را ببری
افعال " برگرد " دهانش را ببری
چاقو بیاور با خودت بایدهمین حالا
دستان رو به آسمانش را ببری
#سعید_شعبانی
چاقو بیاور با خودت وقتی که می آیی
باید ببرم از خودم دل بستگی ها را
این روزها فهمیده ام تنهای تنهایم
طاقت ندارد شانه هایت خستگی ها را
چاقو بیاور لای موهای خودت بگذار
شاید که از این عادت بد دست بردارم
انگشت های گیج و ویجم را بفهمان که
باید که از گیسوی ممتد دست بردارم
لج بازیم را پای قلب عاشقم نگذار
نگذار دیگر با نگاهت خو بگیرم
چاقو بکش سمت من و بگذار تا من هم
سمت دل دیوانه ام چاقو بگیرم
بر دختر شوریده ی شعرم تجاوز کن
انگشت" هیس ی" باش فریاد گلویش را
بالا بیاور.. عق بزن بر لاشه ی شعرم
وقتی که می ریزد به پایت ابرویش را
باید بیایی و زبانش را ببری
افعال " برگرد " دهانش را ببری
چاقو بیاور با خودت بایدهمین حالا
دستان رو به آسمانش را ببری
#سعید_شعبانی
@asheghanehaye_fatima
می‌گیرمت کنار و ترا... هیچ بی‌خیال
رفته دو تا بهار و ترا...هیچ بی‌خیال
تشویشم از همیشه عجیب و غریب‌تر
هی از دلم قرار و ترا...هیچ بی‌خیال
تا فکر می‌کنم نفسم تیر می‌کشد
محکم بغل دو بار و ترا...هیچ بی‌خیال
با تو سکوت مطلق من شعر می‌شود
لج کرده روزگار و ترا....هیچ بی‌خیال
آهوی سر به راهِ پلنگِ نجیب من
من آمدم شکار و ترا....هیچ بی‌خیال
عصر دوشنبه تشنه‌ترین روزه‌دار شهر
یک چله انتظار و ترا....هیچ بی‌خیال
عصر دوشنبه حادثه‌ای رخ نمی‌دهد
احساس من دچار و ترا..... هیچ بی‌خیال
قلبی که دارد از هیجان ذوب می‌شود
می‌ترکد از فشار و ترا....هیچ بی‌خیال....
#سعید_شعبانی
می‌گیرمت کنار و ترا... هیچ بی‌خیال
رفته دو تا بهار و ترا...هیچ بی‌خیال
تشویشم از همیشه عجیب و غریب‌تر
هی از دلم قرار و ترا...هیچ بی‌خیال
تا فکر می‌کنم نفسم تیر می‌کشد
محکم بغل دو بار و ترا...هیچ بی‌خیال
با تو سکوت مطلق من شعر می‌شود
لج کرده روزگار و ترا....هیچ بی‌خیال
آهوی سر به راهِ پلنگِ نجیب من
من آمدم شکار و ترا....هیچ بی‌خیال
عصر دوشنبه تشنه‌ترین روزه‌دار شهر
یک چله انتظار و ترا....هیچ بی‌خیال
عصر دوشنبه حادثه‌ای رخ نمی‌دهد
احساس من دچار و ترا..... هیچ بی‌خیال
قلبی که دارد از هیجان ذوب می‌شود
می‌ترکد از فشار و ترا....هیچ بی‌خیال....
#سعید_شعبانی