@asheghanehaye_fatima





بخند...
خنده ات را خواهم سرود
که خدا را چه دیده ای ؟
شاید سال ها بعد نقاشی از روی شعر های من قاب کند این خنده  ها را ...
و کیست آنکه آن روز ها، سراغ از مونالیزا بگیرد ؟
.
نگاهم کن ...
چشم هایت را خواهم سرود  ...
و خوشبخت معلمی که قرن ها بعد ، شعر مرا درس می دهد ...
و خوشبخت تر شاگردی که چشم های تو را حفظ میکند ...
من نمی ترسم؛
اگر شاعری ... به سرش بزند و مضمونم را بدزد،این چشم های تو را ...همین شراب سیاه را  ..
که اصلا کیستم من؟ وقتی چشم های تو هست ...
.
در آغوشم بگیر
آغوشت را خواهم سرود
که شاید روزی روزگاری،عاشقی در خلوت شبانه ای، فال از من گرفت ، از دیوانم ...
و کدام فال بیاید؟و کدام شعر بهتر از آغوش توست ؟
اصلا چه میدانی؟شاید این فال،همین شعر معطر به آغوشت،دو نفر را بهم رساند...
.
قدم بزن ...
گام هایت را خواهم سرود ...
که بعد ها شاید؛
دختری پیش روی محبوبش ،از تو تقلید کند ...
قدم هایش را ... گام هایش را ...
و آوخ که چه شیفته می شود محبوبش ...
.
اما؛
همه ی اینها به کنار ....
برگرد و وفا کن ...
ماندنت را خواهم سرود ...
تا روز ها ...سال ها ...قرن ها بعد ...
معشوقه ها یاد بگیرند ماندن را ...وفا را ...
خوششهيدي

حال عشاقشان ...
پس برگرد ...
به خاطر تمام آن ها
و کمی برای من :)




#سجاد_شهيدي