عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
احساس، سوخت زندگی بود. وقتی به پیری واقف باشید، جور دیگری عشق می‌ورزید.
از ترس از مرگ و روابط زودگذر حرف نمی‌زنم، نه. از جمع‌آوری گنجی برای روزهای ساکن می‌گویم.

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد


@asheghanehaye_fatima
اول هر رابطه‌ای، دوست داریم همه‌چیز را سریع برای هم تعریف کنیم. تصمیم گرفتیم همه‌چیز را زود برای هم رو نکنیم. تعریف بیش از یک ماجرا در روز برای هر دو قدغن بود. لحظه‌های پر هیجان کشف را به آرامی طی می‌کردیم. برعکس اجازه داشتیم از سلیقه‌هایمان بگوییم. از فیلم‌ها، کتاب‌ها و موسیقی‌هایی که دوست داشتیم می‌گفتیم. به نظرم کشف یک نفر با این حالت عالی بود.

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد

@asheghanehaye_fatima
وقتی دیدمش فهمیدم چقدر منتظرش بوده‌ام.
حالا که می‌فهمیدم ملاقات‌های عاشقانه به وضوح پیش می‌آیند، همه‌ی این‌ها به نظرم مضحک می‌آمد. مانند شخصیت‌های دهه‌ی ۱۹۵۰ تابلوهای آمریکایی، در کنار یکدیگر ساکت بودیم. تلاش نمی‌کردم خلأ را پر کنم، در صورتی که اغلب برای کوچک‌ترین سکوتی که در گفت‌وگو پیش می‌آمد، احساس گناه داشتم.
عشق وارد زندگی‌ام می‌شد و من حس می‌کردم باید همه‌ی آدم‌ها را دوست داشته‌باشم. دوست داشتم به آدم‌هایی که برایم مهم بودند بگویم دوستشان دارم .

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد



@asheghanehaye_fatima
حوصله‌ام سر می‌رود از زن‌هایی که مدام می‌پرسند متوجه این یا آن تغییر فیزیکی‌شان شده‌ایم یا نه. آن‌ها فرمانرواهای ظاهر خود هستند و ما برده‌های مشاورشان.
می‌شود عاشق زنی شد و عمیقاٌ دوستش داشت بی‌آنکه ملتفت تغییر رنگ کرم پودرش شویم. گاهی جزئیاتی هست که با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شود!
البته زنانی را هم دیده‌ام که در مقابل نیاز به تحسین بسیار قوی و مستقل بودند. این یکی از بی‌شمارترین تضادهای طبیعت زنانه است.

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد

@asheghanehaye_fatima
پدربزرگ و مادربزرگم در یک مهمانی رقص همدیگر را دیده بودند. در آن زمان رسم بود. پدربزرگم هم در آن دفترچه علامت گذاشت، با هم رقصیدند و همه در حرکت زانوهایشان هماهنگی خوبی دیدند. آن‌ها با هم شبیه آواز موزون زانوها بودند! همین به ازدواج آن‌ها انجامید. گمانم، ازدواج بی‌روحی بود؛ چون از روز ازدواجشان فقط یک عکس باقی مانده. تصویری که مثل مدرک با گذر زمان، سلطه‌جویانه تمام خاطرات یک عصر را ثبت کرده است.

#خاطرات
#دیوید_فوئنکینوس
#ساناز_فلاح_فرد
@asheghanehaye_fatima