@asheghanehaye_fatima
می شود با یک رباط هم
جوری زندگی کرد که صبح ها
بلند شود برود
نان تازه بگیرد
و به
شکلی دوستش داشت
که خودش هم
مزه ی آهن زنگ زده ی دهان اش را
فراموش کند .
در لحظه های خالی شدن شارژ ،
مردد بماند
که به تو نگاه کند
یا پریز.
یک بار یکی
یک لحظه قبل از خاموشی
و درست یک لحظه قبل از خاموشی ابدی
بریده بریده به من گفت
ع
ز
ی
ز
م
م
م
...
تو تا حالا محبوب یک مشت پیچ و مهره بوده ای؟
پس نمی فهمی
نمی فهمی
چگونه می شود برای یک آدم آهنی
آواز های عاشقانه ی آذری خواند .
#رویا_شاه_حسین_زاد
از مجموعه ی « آوازی برای یک آدم آهنی»
☘🍀
می شود با یک رباط هم
جوری زندگی کرد که صبح ها
بلند شود برود
نان تازه بگیرد
و به
شکلی دوستش داشت
که خودش هم
مزه ی آهن زنگ زده ی دهان اش را
فراموش کند .
در لحظه های خالی شدن شارژ ،
مردد بماند
که به تو نگاه کند
یا پریز.
یک بار یکی
یک لحظه قبل از خاموشی
و درست یک لحظه قبل از خاموشی ابدی
بریده بریده به من گفت
ع
ز
ی
ز
م
م
م
...
تو تا حالا محبوب یک مشت پیچ و مهره بوده ای؟
پس نمی فهمی
نمی فهمی
چگونه می شود برای یک آدم آهنی
آواز های عاشقانه ی آذری خواند .
#رویا_شاه_حسین_زاد
از مجموعه ی « آوازی برای یک آدم آهنی»
☘🍀