@asheghanehaye_fatima

ترکشی بودی کاش
در جای حساسی از بدنم
،

نمیتوانستند
تو را از من بگیرند
و من به راحتی
عکسهای رادیولوژی ام را قاب میگرفتم.

#جواد_باقری

@asheghanehaye_fatima


چه کند
آشیانه ای که
دلش پرندگانش را میخواهد
!؟

دستانت آن پرندگان کوچیده

دیگر

باز نمیگردند به من



#جواد_باقری

@asheghanehaye_fatima


تو از ماه آمده بودی
که حتی نیمی از تو
روشنمان میکرد
از
شهر کوچیدی
شهر از ما کوچید
تنها شدیم
با
هزار داغ
هزار
آرزو،
هزار بوسه ی خشکیده ی لب ندیده
مرگ از دروازه شهر گذشته است،
برگرد و در آغوشم بگیر!
و آتش را به هیزم و هیزم ها را به درخت
و پرندگان را به درختانشان برگردان

برگرد
و زودتر از مرگ در آغوشم بگیر…


#جواد_باقری

@asheghanehaye_fatima



دستم را دراز میکنم
به سمت خورشیدی
که لای موهای توست

این سرما جان مرا خواهد گرفت
دست میبری به چهار چوب در به چهار راه

در را باز میکنی
این سرما جان مرا خواهد گرفت
دست برده اند به موهای تو
رسولان بی اعجاز
من چون تکه ای یخ در اقیانوسی
سرما جانم را خواهد گرفت
با اینهمه دستم را دراز کرده ام
به خورشیدی که هر صبح از اتاق تو طلوع میکند


#جواد_باقری

هزار پرنده
با صدای بوق
پریدند،
یکی خودش را به شیشه ی ماشین زد…

#جواد_باقری

@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima



ما دیوانه بودیم
که از همان ابتدا دستمان را به خون هم نیالودیم
ما که تلاش میکردیم
پرواز کنیم
کنار هم،
آنجا که تو دلت با شکارچیان بود
و من با تو !
کنار هم نشستنمان از ابتدا اشتباه بود
تو نمیتوانستی فراتر از غریزه ات بی اندیشی
و من هم جدای از غریزه ات نبودم
تو را نمیتوانم دوست بدارم
که جفا به دوست داشتن است
اینگونه که تویی
چون تویی را می طلبد
که من تنها نیمه ی حیوانی ام را به شکارچیان دادم نه تمامم را

و دوست دارم با نیمی از خودم
پرواز کنم
و دوست بدارم
آنهایی را که در خور دوست داشتنند

#جواد_باقری
96/3/6

@asheghanehaye_fatima



هر بار مرگ خودش را به شیشه میزند
گیج میروند
درختان
پرنده ها
و من در گوش تک تکشان
نام تو را میبرم
کنار بیا
با آمدن کنار بیا
پیش از آنکه

شیشه هامان
پیش از آنکه سرهامان شکسته شوند


#جواد_باقری
🕷...🕷

:
فدای تو دو‌چشم‌من
که چشمهای تو را خواب دیده اند
ببینمت تو‌کجایی
که‌چهره ات باغی ست
که از هزار پنجره نور می وزد هر صبح

#رضا_براهنی
#جواد_باقری 📸
@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima



قطره قطره
می چکد پرنده
بر علفزار از
گلوی خونینش...

میترسم از مرگ
ازینکه
مورچه ها
تو را ذره ذره
از چشمانم ببرند

#جواد_باقری

به هرچه نگاه میکنی
چشمانت آنجا ذخیره می شوند،

من در تمام قطره های باران چشم های تو را دیده ام...
.
.
#جواد_باقری

@asheghanehaye_fatima