@asheghanehaye_fatima
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است
اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
شرم از نگاه بلبل بیدل نمیکنید
کز هجر گل نوای فغانش به حنجر است
از آن زمان که آینه گردان شب شدید
آیینهی دل از دم دوران مکدر است
فردایتان چکیدهی امروز زندگی است
امروزتان طلیعهی فردای محشر است
وقتی که تیغ کینه سر عشق را برید
وقتی حدیث درد برایم مکرر است
وقتی ز چنگ شوم زمان مرگ میچکد
وقتی دل سیاه زمین جای گوهر است
وقتی بهار وصلهی ناجور فصلهاست
وقتی تبر مدافع حق صنوبر است
وقتی به دادگاه عدالت طناب دار
بر صدر مینشیند و قاضی و داور است
وقتی طراوت چمن از اشک ابرهاست
وقتی که نقش خون به دل ما مصور است
وقتی که نوح کشتی خود را به خون نشاند
وقتی که مار معجزهی یک پیمبر است
وقتی که برخلاف تمام فسانهها
امروز شعله، مسلخ سرخ سمند است
از من مخواه شعرِ تر، ای بیخبر ز درد
شعری که خون از آن نچکد ننگ دفتر است
ما با زبان سرخ و سر سبز آمدیم
تیغ زیان برندهتر از تیغ خنجر است
این تخته پارها که با آن چنگ میزنید
ته ماندههای زورق بر خون شناور است…
#بیداد_خراسانی
( بخشی از غزل مثنوی)
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است
اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
شرم از نگاه بلبل بیدل نمیکنید
کز هجر گل نوای فغانش به حنجر است
از آن زمان که آینه گردان شب شدید
آیینهی دل از دم دوران مکدر است
فردایتان چکیدهی امروز زندگی است
امروزتان طلیعهی فردای محشر است
وقتی که تیغ کینه سر عشق را برید
وقتی حدیث درد برایم مکرر است
وقتی ز چنگ شوم زمان مرگ میچکد
وقتی دل سیاه زمین جای گوهر است
وقتی بهار وصلهی ناجور فصلهاست
وقتی تبر مدافع حق صنوبر است
وقتی به دادگاه عدالت طناب دار
بر صدر مینشیند و قاضی و داور است
وقتی طراوت چمن از اشک ابرهاست
وقتی که نقش خون به دل ما مصور است
وقتی که نوح کشتی خود را به خون نشاند
وقتی که مار معجزهی یک پیمبر است
وقتی که برخلاف تمام فسانهها
امروز شعله، مسلخ سرخ سمند است
از من مخواه شعرِ تر، ای بیخبر ز درد
شعری که خون از آن نچکد ننگ دفتر است
ما با زبان سرخ و سر سبز آمدیم
تیغ زیان برندهتر از تیغ خنجر است
این تخته پارها که با آن چنگ میزنید
ته ماندههای زورق بر خون شناور است…
#بیداد_خراسانی
( بخشی از غزل مثنوی)
آخر چگونه زار نگریم برای عشق
وقتی نبود آنچه که دیدم سزای عشق؟!
دیدم در انزوای خزان، باغ عشق را
دیدم به قلب خون غزل، داغ عشق را
دیدم به حکم خار، به گلها کتک زدند
مهر سکوت بر دهن قاصدک زدند
دیدم دیدم لگد به ساقه امید میزنند
شلاق شب به گُرده خورشید میزنند
دیدم که گرگ، بره ما را دریده است!
دیدم، دیدم هر آنچه دیدنش اندوه و ماتم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالَم است؟!"
#بیداد_خراسانی
@asheghanehaye_fatima
وقتی نبود آنچه که دیدم سزای عشق؟!
دیدم در انزوای خزان، باغ عشق را
دیدم به قلب خون غزل، داغ عشق را
دیدم به حکم خار، به گلها کتک زدند
مهر سکوت بر دهن قاصدک زدند
دیدم دیدم لگد به ساقه امید میزنند
شلاق شب به گُرده خورشید میزنند
دیدم که گرگ، بره ما را دریده است!
دیدم، دیدم هر آنچه دیدنش اندوه و ماتم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالَم است؟!"
#بیداد_خراسانی
@asheghanehaye_fatima