@asheghanehaye_fatima
.
«سلام، تس هستم. اسم و شمارهی خودتان را بگذارید. در اولین فرصت با شما تماس میگیرم، مرسی.»
بیب کوتاهی بلند شد. تس صدای پارازیت شنید. و بعد.
«مامان هستم... باید چیزی بهت بگویم.»
نفس تس بند آمد. گوشی از دستش افتاد.
مادرش چهار سال پیش مرده بود...
#میچ_آلبوم
کتاب #اولین_تماس_تلفنی_از_بهشت
.
«سلام، تس هستم. اسم و شمارهی خودتان را بگذارید. در اولین فرصت با شما تماس میگیرم، مرسی.»
بیب کوتاهی بلند شد. تس صدای پارازیت شنید. و بعد.
«مامان هستم... باید چیزی بهت بگویم.»
نفس تس بند آمد. گوشی از دستش افتاد.
مادرش چهار سال پیش مرده بود...
#میچ_آلبوم
کتاب #اولین_تماس_تلفنی_از_بهشت