عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima






رودی که می خشکد در او سودای طغیان نیست
دور از تو حتی گریه کردن کاری آسان نیست

دارم به دوری از تو عادت می کنم کم کم
هر کس به دردی خو کند در فکر درمان نیست

وقتی عزیـــزی نیست تا باشـــــد خریدارت
فرقـــی میان قصـــر مصر و چـاه کنعـان نیست

مانده ست بر دیوار قاب عـکس تو هر چنــد
تندیســی از آقامحمــدخان به کرمــــان نیست

خوارزم بعد از حمله ی چنگیــز خــان حتی
انـدازه ی من بعـــد دیــدار تو ویــران نیست

همــواره مفهــوم عنایت نیست لبخنــدت
گاهــی به غیر از سیــل دستـــاورد باران نیست

در بســـتر ســیلاب وقتــی خانه می سـازی
روزی اگـر ویران شــود تقصــیر طوفان نیست

وقتی که نان کدخدا در دست میراب است
جــایی بــرای رحــم او بر زیردســتان نیست

راه خــودت را کــج نکن با دیدنم از دور
آهوی وحشی از پلنگ این سان گریزان نیست

می گردی و چشمم به دنبال تو می گردد
خورشید از چشم زمین یک لحظه پنهان نیست

چشمم به گیلاس لبت وقتی که می افتد
دیگر زبان را جرات (( لعنت به شیطان )) نیست
تو لطف شیطانی به آدم سیب گندم گون !
شیــطان همیــشه در پی اغـوای انــسان نیست

گیســو بیفشـان بید نامجــنون من در بـاد
بی گرده افشــانی گـلـی پابنـد گلدان نیست

شاید جنون زیـباترین عقـل جهــان باشد
هر کس که دیوانه ست الزاما پریشان نیست

هـر چند خامـوشم ولی هرگز مپنداری
آتشفشان خفــته دیگر فکـر طغیان نیست

من عاشـقم حتـی اگر شاعـر نمی بودم
اما بدون عشـق شـاعـر بودن آســـان نیست

#اصغر_عظيمي_مهر

📚#هميشه_حق_با_ديوانه_هاست
#انتشارات_فصل_پنجم
#سالنA3_راهرو7
@asheghanehaye_fatima

...





از این خانه نمی روم
با این که دشمن
به طبقه ی اول
دوم
پنجم
دشمن به مرز تخت خوابم رسیده است
همیشه با من که با خودم در جنگم
جنگیده ای

ملافه را تکان می دهم
نسل جنگ نبوده ای
که چیزی از صلح بفهمی
جای مرا فتح می کنی

زندانم را دوست دارم
با زندان بان های مشکوکش
که دهان شان
مثل غارهای توو در توو
بهم باز می شود

از این خانه نمی روم
درگیرم
با دست های بیست ساله ی زنی
که سال هاست روبروی تو تسلیم است

دست هایش!
مرا به رسمیت بشناس
هیچ شهری زیباتر از این نیست
که دست نخورده
اشغال شود



#منیره_حسینی
#انتشارات_فصل_پنجم
از کتاب خیلی چیزها روشن می شود
@asheghanehaye_fatima

رفتـــن
به آن جا که نمی دانی کجاست
و برنگشـتن
به سمت پنجـره ای
که تمام روز تـصویری جز شـــب نداشت
تصمیم مــن بود

تصمیم
اگر حتی با اشتباه گرفته شود
حتی اگر با بـهانه گرفته شود
با شماره ای ناشناس اگر
با گــریه گرفته شود حتی
تصمیم است

نگــاه کن
آن که سال هاست
گـــورش را کنده
و روی خــودش خـاک ریخته است
دلتــنگ تــولدی دیگر است

و دلتــنگیِ آدم های زیـرِ زمین را
از تـرک های سنگ قـبرشان
می شود فهمـید




#منیره_حسینی
#کتاب_خیلی_چیزها_روشن_میشود
#انتشارات_فصل_پنجم
@asheghanehaye_fatima

...
رفتـــن
به آن جا که نمی دانی کجاست
و برنگشـتن
به سمت پنجـره ای
که تمام روز تـصویری جز شـــب نداشت
تصمیم مــن بود

تصمیم
اگر حتا با اشتباه گرفته شود
حتا اگر با بـهانه گرفته شود
با شماره ای ناشناس اگر
با گــریه گرفته شود حتا
تصمیم است

نگــاه کن
آن که سال هاست
گـــورش را کنده
و روی خــودش خـاک ریخته است
دلتــنگ تــولدی دیگر است

و دلتــنگیِ آدم های زیـرِ زمین را
از تـَرک های سنگ قـبرشان
می شود فهمـید

#منیره_حسینی
#کتاب_خیلی_چیزها_روشن_میشود
#انتشارات_فصل_پنجم
@asheghanehaye_fatima



شکننده بودم
و با هر نگاهی
تکه ای از من فرو می ریخت
از ریخت افتادم و
عطر گردنم
میان هزاران بوی گل از ذهنت پریده بود

آن روز که پیراهنم را
به اهتزاز / از تنم دراوردم
شکارتو
بافتح دنیا برابر بود
امروز دنیا برابرم ایستاده است

خوش بحال زن هایی
که به موقع می خندندو
به موقع گریه نمی کنند

خوش بحال کاکتوس ها
که با اولین برخورد انگشت هایت
جایی در خانه ات ندارند .

#منیره_حسینی
از کتاب خیلی چیزها روشن می شود
#انتشارات_فصل_پنجم
@asheghanehaye_fatima




به وقتش
طوری دنیا را می تکانم
که اثری از جنس تو نباشد
با این که دیروز شنیده ام
کسی که از پشت کوه آمده
تمام باغش را
از گل های پیراهن زنی پر کرده
که یک روز
جاده او را تا شهر پر پر کرده است
با این حال باور نمی کنم
در قرن دست های سیمانی*
قرنی که سنگ روی سنگ بند نمی شود
آدم کنار آدم
بدون تاریخ مصرف
یکی را دوست داشت

چند روز است
ظرف ها را نشسته ام
اصلا به سیاه و سفید شب و روزم دست نکشیده ام
و‌تار عنکبوت انگشت هایم را گرفته است
چند روز است
ساعت،سرکاری که با من کرده ای
ایستاده است
لااقل
پای زن بعداز من بایست
که شاعر نیست
و‌نمی تواند
با چاقویی که در سینه اش فرو رفته
شعرهای دردناک بیرون بکشد

#منیره_حسینی
*فروغ
از کتاب خیلی چیزها روشن می شود
#انتشارات_فصل_پنجم
رفتـــن
به آن جا که نمی دانی کجاست
و برنگشـتن
به سمت پنجـره ای
که تمام روز تـصویری جز شـــب نداشت
تصمیم مــن بود

تصمیم
اگر حتی با اشتباه گرفته شود
حتی اگر با بـهانه گرفته شود
با شماره ای ناشناس اگر
با گــریه گرفته شود حتی
تصمیم است


نگــاه کن
آن که سال هاست
گـــورش را کنده
و روی خــودش خـاک ریخته است
دلتــنگ تــولدی دیگر است

و دلتــنگیِ آدم های زیـرِ زمین را
از تـَرک های سنگ قـبرشان
می شود فهمـید

#منیره_حسینی
#کتاب_خیلی_چیزها_روشن_میشود
#انتشارات_فصل_پنجم

@asheghanehaye_fatima