@asheghanehaye_fatima
هیچ چیز سر جای خودش نبود
جز
ستارگان و کفش های جفت شده من ...
درچشمانم
شب می رقصید
اتاق خالی پر از پچ پچ
تخت زنگ زده می نالید
عنکبوتی تار میزد برای پروانه ی مرده
کوچه ها ترافیک سایه ها
پرسه های تنهایی در کافه ها و
خستگی در شانه باغ ها شکوفه می زد
آه...
که با ناله همدرد بود
از تیتر روزنامه خبری نبود
شعر ها سوار بر کاغذها پرواز میکردند و
بدون هیچ مقصدی
در وجودشان سقوط می رقصید...
آه چقدر مرگ باشکوه ست
چقدر زندگی ...
آه...
#الیسا_واحدی
هیچ چیز سر جای خودش نبود
جز
ستارگان و کفش های جفت شده من ...
درچشمانم
شب می رقصید
اتاق خالی پر از پچ پچ
تخت زنگ زده می نالید
عنکبوتی تار میزد برای پروانه ی مرده
کوچه ها ترافیک سایه ها
پرسه های تنهایی در کافه ها و
خستگی در شانه باغ ها شکوفه می زد
آه...
که با ناله همدرد بود
از تیتر روزنامه خبری نبود
شعر ها سوار بر کاغذها پرواز میکردند و
بدون هیچ مقصدی
در وجودشان سقوط می رقصید...
آه چقدر مرگ باشکوه ست
چقدر زندگی ...
آه...
#الیسا_واحدی
چشم ها حرف های نگفته را بازگو می کنند ،
اما
شانه های لرزان تو ،
موهای پریشان و دکمه های رنگ پریده
گفت
سایه ای را دوست دارم که بلندتر از توست !
#الیسا_واحدی
@asheghanehaye_fatima
اما
شانه های لرزان تو ،
موهای پریشان و دکمه های رنگ پریده
گفت
سایه ای را دوست دارم که بلندتر از توست !
#الیسا_واحدی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
مگر فرقی هم میکند
که سکوت را
حرف به حرف
روی آینه بنویسم
یاخاک؟
وقتی که من
اسیر پایکوبی قلبی هستم
که با رویای تو می رقصد..
می دانم
روح معصوم باکره ام را
می دانم
ناکامی قلبی که تشنه می زند,
و قلمی که غریبانه آب می شود
در نفسهای سبزت
جاودانه خواهند شد
#الیسا_واحدی
مگر فرقی هم میکند
که سکوت را
حرف به حرف
روی آینه بنویسم
یاخاک؟
وقتی که من
اسیر پایکوبی قلبی هستم
که با رویای تو می رقصد..
می دانم
روح معصوم باکره ام را
می دانم
ناکامی قلبی که تشنه می زند,
و قلمی که غریبانه آب می شود
در نفسهای سبزت
جاودانه خواهند شد
#الیسا_واحدی