شاعری با طناب تنهایی
گوشهای بی پناه میافتد
بعدِ چندین و چند قرن اینبار
مومنی توی چاه میافتد
.
مثل بغضی شکسته میماند
درخودش ذره ذره میپوسد
یوسفی روی دامنش وقتی
لکههایی سیاه میافتد
.
باز هم آسمانمان ابریست
باز هم حرف حرف نامردیست
از زمینی که جای ماندن نیست
سایهای روی ماه میافتد
قصههامان، همیشه دلگیرند
شعرها را کسی نمیخواند
توی بطن تمام قافیهها
نفرت و بغض و آه میافتد
.
ساکتی مثل شهر بعد از جنگ
ساکتم، مثل مَردِ بعد از مرگ
تا گلوله جواب پرسشهاست
موجی از خون به راه میافتد
.
با سرانجام تلخ باید ساخت،
قصد محتوم سرنوشت اینست
زیر سرمای هر زمستانی،
برگ سبز از گیاه میافتد
.
فصل آخر همیشه غمگین است
ماه هم پشت ابر خواهد ماند
یوسف اما خلاف قصهی قبل
تا ابد...
قعر چاه میافتد
#پویا_جمشیدی
#آبادان #خوزستان
@asheghanehaye_fatima
گوشهای بی پناه میافتد
بعدِ چندین و چند قرن اینبار
مومنی توی چاه میافتد
.
مثل بغضی شکسته میماند
درخودش ذره ذره میپوسد
یوسفی روی دامنش وقتی
لکههایی سیاه میافتد
.
باز هم آسمانمان ابریست
باز هم حرف حرف نامردیست
از زمینی که جای ماندن نیست
سایهای روی ماه میافتد
قصههامان، همیشه دلگیرند
شعرها را کسی نمیخواند
توی بطن تمام قافیهها
نفرت و بغض و آه میافتد
.
ساکتی مثل شهر بعد از جنگ
ساکتم، مثل مَردِ بعد از مرگ
تا گلوله جواب پرسشهاست
موجی از خون به راه میافتد
.
با سرانجام تلخ باید ساخت،
قصد محتوم سرنوشت اینست
زیر سرمای هر زمستانی،
برگ سبز از گیاه میافتد
.
فصل آخر همیشه غمگین است
ماه هم پشت ابر خواهد ماند
یوسف اما خلاف قصهی قبل
تا ابد...
قعر چاه میافتد
#پویا_جمشیدی
#آبادان #خوزستان
@asheghanehaye_fatima