عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
حتی اگر که نیایی ،

نبینمت

یادم نمی رود آن مهربانیت

جاری اگر چه نیست

مهر نگاه تو در دیدگان من

می بندم این دو چشم

ظرف خیال خویش

پر می کنم ز قطره قطره ی آن یاد آشنا

از لابه لای صخره گذرهای روزگار

این سنگدل زمانه ی سد کرده راه عشق

من

چکه

چکه

چکه

یاد تو را جمع می کنم

نوشانده آن زلال عاشقی ات را به کام جان

سیراب اگر که نه

این کام خشک را

با قطره قطره یاد تو

تر می کنم مدام...

#کیوان_شاهبداغی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
خانه اي خواهم ساخت
آسمانش آبی
باز باشد همه پنجره هايش به پذيرايي نور
ساحت باغچه اش پر زنسيم

حوض ماهي پر آب
سر هر طاقچه شمعی روشن
قامت پاک درختانش سبز

وتو را خواهم خواند ، که در اين خانه کنارم باشی
دل این خانه به دیدار تو روشن گردد
سينه آينه تصويرتورا مي جويد ، که در آيي چون نور
تو بدین خانه در آ

ای سر آغاز امید
من به دیدار تو می اندیشم
و به آرامش بودن با تو
این دل تنگ ، تو را می خواهد
ای که با آمدنت ، همدم روز و شب ام ، تنهایی ، خواهد رفت

تو بدین خانه بیا
در خيابان اميد
کوچه باور سبز
نبش ميدان صبوري ، آن جا

خانه اي خواهي يافت
سر در خانه چراغي روشن
روي سکويش گلدان گلي
در دل خانه اجاقي دلگرم
سر دیوار حیاط
یا کریمی به تو خواهد خندید

و به تو خواهد گفت ، من چه اندازه دلم تنگ تو بود
وسعت خانه به اندازه خوشبختی ماست
حد آن ، خانه همسایه نباشد هرگز

ته دیوار حیاط ، آخر وسعت اندیشه ماست
با حضور تو در اين خانه ، چه جشني بر پاست

من در این خانه به دیدار تو می اندیشم
سفره ای دارم از جنس دلم ، جنس حریر
کاسه ای آب ، دلی پر ز امید
و نگاهی که تو را می جوید

سینه ای دارم از جنس بلور
چه سر سفره ، چه در کنج حیاط
عشق خود را تو در این سینه ، عیان خواهی دید
من به شوق تو در این باغچه گل خواهم کاشت
گل یاسی خوشبو ، نسترن ، نرگس پاک
گل سرخی زیبا
بوته ای نیلوفر ، سر به دیوار حیاط

گل صد رنگ امید
گل صبرم را ، با آمدنت خواهم چید
لب هر پنجره گلدانی گل
و به هر گلدان ، شاخه ای از لبخند
آسمان شب اين خانه ، پر از چشمک و مهتاب و نسيم
ناودانش پر موسيقي آب

شب در ایوان حیاط
نور مهتاب تو را خواهد دید
که به این خانه کوچک ، چه صفایی دادی
صبح فرداد ، که چشم و دل این خانه ، به لبخند تو روشن گردد
همگان می فهمند ، تو بدین خانه ، چو نور آمده ای

سر در خانه به خطی زیبا
می نویسم این را
غم نیاید اینجا
و بداند دیگر
خانه ی تو ،
این جاست  ...

#کیوان_شاهبداغی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima