عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
به من گرسنگی بدهید
سخت و جانفرسا
اما برایم عشقی کوچک باقی بگذارید
صدایی که در پایان روز
با من سخن بگوید
دستی که در تاریکی اتاق لمسم کند
و این تنهایی طولانی را بر هم زند .


#کارل_سندبرگ
شاعر آمریکا
@asheghanehaye_fatima



مگر ما چه داریم
که میان خود مساوی تقسیم اش کنیم؟

انجیلی کهنه یا دستی ورقِ بازی؟
مزرعه یا تابه ای برای غذا؟
ایوانی که در آن بنشینیم؟

به من بگو آخر
چگونه یارِ هم باشیم
وقتی که به یک زبان سخن می گوییم و
حرفِ هم را نمی فهمیم؟



#کارل_سندبرگ
کتاب #من_مرده_ام
ترجمه #بابک_زمانی
#نشر_ثالث
Forwarded from اتچ بات
.


برای تو و ماه نغمه سر دادم
اما تنها ماه آن را به خاطر دارد.
خواندم
ترانه هایی شاد سرانه
با قلبی آزاد
حنجره ای رها
حتی ماه آن ها را به خاطر دارد
و با من مهربان می شود.

#کارل_سندبرگ


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



به من گرسنگی بدهید
سخت و جانفرسا
اما برایم عشقی کوچک باقی بگذارید
صدایی که در پایان روز
با من سخن بگوید
دستی که در تاریکی اتاق لمسم کند
و این تنهایی طولانی را بر هم زند .


#کارل_سندبرگ
@asheghanehaye_fatima


ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩاﻡ
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩﺍﻡ
ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺯﻧﯽ
ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭘﺰﺷﮏ ﺑﺎﺷﺪ.

ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ نمی‌دﻫﻢ
ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﺤﮑﻢﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ
ﺁﺟﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﯽﭼﯿﻨﻢ.
ﺣﺘﯽ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺁﻭﺍﺯ می‌خوﺍﻧﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻗﻮﻥِ ﻣﻼﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ می‌گیرﻡ.

ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥﻫﺎ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﻣﯽﻟﺮﺯﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺗﺮﺍﺯﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ،
ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ
ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ .



#کارل_سندبرگ
از کتاب #من_مردم_ام
ﺗﺮﺟﻤﻪ: #بابک_زمانی
#نشر_ثالث
@asheghanejaye_fatima



.
شبانگاه، آنجا که بیل و کلنگها در گوشه ای می خوابند؛
نگهبانان شب، چپق هایشان را از آرزو پر می کنند.
گاه میشود که خواب روند و دیگر خاطر شان جمع نباشد.
گاه به دنبال معنایی می گردند
قصه ای
ستاره ای شاید.
.
دودِ چپقِ رؤیاهایشان
چونان راهی ست بلند که ما آمده ایم
چونان مسیری دراز که می رویم
چونان نفس های عمیقی که در این راه می کشیم.
.
خواب
تنها چیزی ست که سهم خودمان است؛
حتا اگر تمام نغمه ها
سرودهایی کهنه باشند،
حتا اگر قلب های آوازه خوان چونان فانوسی روغنی
در دستان سوزنبان، سوت و کور شده باشد،
حتا اگر نام خود را فراموش کرده باشیم وُ
خانه هایمان ویران شود،
سّرِ خواب برایمان باقی میماند؛
که خواب، سهمِ همه ی ماست
که خواب، والاترینِ چیزهاست.
.
مردم سرود میخوانند؛
مردمی که دهانشان سرودِ قلب میخواند،
مردمی که باید بخوانند یا بمیرند، مردمی که سرود قلبشان میخشکد
اگر دهانشان خاموش بماند ...
.
.
#کارل_سندبرگ
ترجمه : #بابک_زمانی
از کتاب : من مَردُمَم / نشر ثالث
بگذار شادمانی جانت را بگیرد
نه اینکه مرگ های کوچک
تو را از پای درآورد ...


#کارل_سندبرگ
ترجمه : #بابک_زمانی

@asheghanejaye_fatima
@asheghanehaye_fatima🌸


به من گرسنگی بدهید
سخت و جانفرسا
اما برایم عشق کوچکی باقی بگذارید؛
صدایی که در پایان روز
با من سخن بگوید
دستی که در تاریکی اتاق لمسم کند
و این تنهایی طولانی را برهم زند…

#کارل_سندبرگ
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@asheghanehaye_fatima

​​
به من گرسنگی بدهید
سخت و جانفرسا
اما برایم عشق کوچکی باقی بگذارید
صدایی که در پایان روز
با من سخن بگوید
دستی که در تاریکیِ اتاق لمسم کند
و این تنهایی طولانی را برهم‌زند!



#کارل_سندبرگ
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از آنان که درسِ زندگی می‌دادند
پرسیدم خوشبختی چیست ؟!

از آنان که اَربابِ هزاران کارگر بودند
پرسیدم خوشبختی چیست ؟!


همه سر تکان دادند
و با لبخندی ابلهانه سکوت کردند ...



تا اینکه بَعدها
در عصرِ یک روزِ تعطیل
که بر کنارِ رودخانه قدم می زدم
دسته‌ای از کولی ها را دیدم
که با زنان و فرزندانِ خود
زیرِ درختان ، در کنارِ بشکه‌های شراب
می رقصیدند و
می نوشیدند و
ساز می زدند ...




#کارل_سندبرگ

( شاعر و نویسنده آمریکایی )

کتاب : من مَردُمَم

ترجمه : #بابک_زمانی

انتشارات : ثالث


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
(خوشبختی)

از آنان که درسِ زندگی می دادند
پرسیدم خوشبختی چیست؟
از آنان که اربابِ هزاران کارگر بودند
پرسیدم خوشبختی چیست؟
همه سر تکان دادند
و با لبخندی ابلهانه سکوت کردند.
تا اینکه بعدها
در عصرِ یک روز تعطیل
که بر کنار رودخانه قدم میزدم
دسته ای از کولی ها را دیدم
که با زنان و فرزندان خود
زیر درختان، در کنار بشکه های شراب
می رقصیدند و
می نوشیدند و
ساز میزدند ...
.
.
#کارل_سندبرگ
ترجمه: #بابک_زمانی
.
از کتاب: من مردُم ام/گزینه اشعار کارل سندبرگ/نشر ثالث
. .
پی‌نوشت: چه حس غریبی در من ایجاد کرد این ویدیوی ساده. خانواده‌ای که فارغ از هردو جهان، ساز می‌زنند و شادمانند.
شادمانی، چه واژه‌ی غریبی!
گاهی آنقدر معذبم اگر ویدیو یا تصویر شادی را به اشتراک بگذارم.میان این همه بدبختی چه عذاب وجدانی در من ایجاد می‌شود اگر بخواهم مطلب شادی را به اشتراک بگذارم. اما چرا؟ واقعا چرا؟
مگر شادمانی حق ما نیست؟


@asheghanehaye_fatima
به من گرسنگی بدهید
سخت و جانفرسا
اما برایم عشقی کوچک باقی بگذارید
صدایی که در پایان روز
با من سخن بگوید
دستی که در تاریکی اتاق لمس ام کند
و این تنهایی طولانی را بر هم زند .

#کارل_سندبرگ

@asasheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
-به من گرسنگی بدهید
سخت و جانفرسا
اما برایم عشق کوچکی باقی بگذارید؛

صدایی که در پایان روز
با من سخن بگوید
دستی که در تاریکی اتاق لمسم کند
و این تنهایی طولانی را برهم زند…

#کارل_سندبرگ

@asheghanehaye_fatima
خوش‌بختی

از آنان که درسِ زندگی می‌دادند
پرسیدم خوش‌بختی چیست؟
از آنان که اربابِ هزاران کارگر بودند
پرسیدم خوش‌بختی چیست؟
همه سر تکان دادند
و با لب‌خندی ابلهانه سکوت کردند.
تا این‌که بعدها
در عصرِ یک روزِ تعطیل
که بر کنارِ رودخانه قدم می‌زدم
دسته‌یی از کولی‌ها را دیدم
که با زنان و فرزندانِ خود
زیرِ درختان، در کنارِ بشکه‌های شراب
می‌رقصیدند و
می‌نوشیدند و
ساز می‌زدند...

#کارل_سندبرگ [ Carl Sandburg | آمریکا، ۱۹۶۷-۱۸۷۸ ]

برگردان: #بابک_زمانی

@asheghanehaye_fatima