عاشقانه های فاطیما
792 subscribers
21K photos
6.41K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست
نگفتم : عزیزم ، این کار را نکن
نگفتم : برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده
وقتی پرسید : دوستش دارم یا نه ، رویم را برگرداندم
حالا او رفته و من تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
نگفتم :عزیزم ، متاسفم ،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است
گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای
من آن را سد نخواهم کرد
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم
نگفتم : اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد
اما حالا ، تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم
نگفتم : بارانی ات را درآر ...
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم
نگفتم : جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست
گفتم : خدا نگهدار ، موفق باشی ، خدا به همراهت
او رفت و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ، زندگی کنم .

#شل_سیلورستاین

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




من یک مرد معمولی هستم
تو هم یک زن معمولی هستی
و ما هر دو نیازهای معمولی داریم
نیاز به آب و غذا و کمی هوا
و این که با هم باشیم
و همدیگر را دوست داشته باشیم
واین که خیلی معمولی
بمیریم...
پس چرا سعی می کنی همه چیز را انقدر سخت بگیری عزیزم؟
وقتی که زندگی
تا این حد معمولی است
پس بدترین چیزی که می تواند برای من و تو اتفاق بیفتد
چیزی نیست
به جز
یک اتفاق معمولی!

#شل_سیلورستاین
@asheghanehaye_fatima



بلوغ دردناک است ، وداع با دوران کودکی دردناک است ، ‌کامل شدن دردناک است ، اما گریزی نیست و تو آهسته آهسته بلند می شوی، و راه می افتی و می روی، و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمی می شود، اما آبدیده می شوی و می آموزی که از جاده های ناشناس نهراسی، از مقصد بی انتها نهراسی، از نرسیدن نهراسی و تنها بروی و بروی و بروی...


#قطعه_گمشده
#شل_سیلورستاین
@asheghanehaye_fatima


.
#داستانک

یک کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می رفت.
دم جنبانکی که همان اطراف پرواز می کرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهایی ؟؟
کرگدن گفت: همه کرگدن ها تنها هستند.
دم جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست هم نداری؟
کرگدن پرسید: دوست یعنی چی؟
دم جنبانک گفت: دوست، یعنی کسی که با تو بیاید، دوستت داشته باشد و به تو کمک بکند.
کرگدن گفت : نه امکان ندارد ، کرگدن ها نمی توانند با کسی دوست شوند.
دم جنبانک گفت : اما پشت تو می خارد ، لای چینهای پوستت پر از حشره های ریز است.
یکی باید پشت تو را بخاراند، یکی باید حشره های تو رو بردارد .
کرگدن گفت :اما من نمی توانم با کسی دوست شوم پوست من خیلی کلفت است .
دم جنبانک گفت : اما دوست داشتن به قلب مربوط میشود، نه به پوست.
کرگدن گفت : من که قلب خودم را نمی بینم .
دم جنبانک گفت : خب چون از قلبت استفاده نمی کنی، قلبت را نمی بینی ، ولی من مطمئنم که زیر این پوست کلفت یه قلب نازک داری چون بجای اینکه دم جنبانک را بترسانی ، بجای اینکه لگدش کنی ، بجای اینکه دهن گشاد و گنده ات را باز کنی و آن را بخوری داری با آن حرف می زنی .
کرگدن گفت : خب این یعنی چی ؟
دم جنبانک گفت : وقتی یه کرگدن پوست کلفت یک قلب نازک دارد یعنی چی ؟
یعنی اینکه می تواند دوست داشته باشد یعنی می تواند عاشق شود .

دم جنبانک پشت کرگدن نشسته بود و داشت پشت كرگدن را می خاراند . داشت حشره های ریز لای چین پوستش را بر می داشت .
کرگدن احساس کرد چقدر خوشش می آید ...
اما نمی دانست از چی خوشش می آید !

کرگدن گفت : اسم این دوست داشتن است ؟ اسم اینکه من دلم می خواهد تو روی پشت من بمانی و مزاحم های کوچولوی پشتم را بردارى؟
دم جنبانک گفت : نه ، اسم این نیاز است ، من دارم به تو کمک می کنم و تو از اینکه نیازت بر طرف می شود احساس خوبی داری ،یعنی احساس رضایت میکنی، اما دوست داشتن از این مهمتر است.
کرگدن نفهمید که دم جنبانک چه می گوید .

روزها گذشت روزها ، هفته ها ، و ماه ها و دم جنبانک هر روز می آمد و پشت کرگدن می نشست هر روز پشتش را می خاراند و حشره های کوچک و مزاحم را ازلای پوستش کلفتش بر می داشت و کرگدن هر روز احساس خوبی داشت.
یک روز کرگدن به دم جنبانک گفت :به نظر تو این موضوع که کرگدنی از این که دم جنبانکی پشتش را می خاراند و حشره های مزاحمش را می خورد احساس خوبی دارد برای یک کرگدن کافی است ؟
دم جنبانک گفت : نه کافی نیست .
کرگدن گفت : درست است کافی نیست.
چون من حس میکنم چیزهای دیگری هم دوست دارم،
راستش من بیشتر دوست دارم تو را تماشا کنم ....
دم جنبانک چرخی زد و پرواز کرد، چرخی زد و آواز خواند جلوی چشمهای کرگدن ،
کرگدن تماشا کرد و تماشا کرد و تماشا کرد ......
اما سیر نشد .
کرگدن می خواست همین طور تماشا کند . کرگدن با خودش فکر کرد این صحنه قشنگترین صحنه دنیاست و این دم جنبانک قشنگترین دم جنبانک دنیا و او خوشبخترین کرگدن توی دنیا .
وقتی که کرگدن به اینجا رسید احساس کرد که یک چیز نازک از چشمش افتاد !
کرگدن ترسید و گفت : دم جنبانک ، دم جنبانک عزیزم من قلبم را دیدم همان قلب نازکم را که می گفتی !
اما قلبم از چشمم افتاد حالا چه کنم ؟
دم جنبانک برگشت و اشک های کرگدن را دید .
آمد و روی سر او نشست و گفت : غصه نخور دوست عزیز ، تو یک عالم از این قلبهای نازک داری .
کرگدن گفت : راستی اینکه کرگدن دوست دارد دم جنبانکی را تماشا کند و ، وقتی تماشایش می کند قلبش از چشمش می افتد یعنی چی ؟
دم جنبانک چرخی زد و گفت : یعنی اینکه کرگردن ها هم عاشق می شوند !
کرگدن گفت: عاشق یعنی چی ؟
دم جنبانک گفت : یعنی کسی که قلبش از چشمهایش می چکد .
کرگدن باز هم منظور دم جنبانک را نفهمید ، اما دوست داشت دم جنبانک باز حرف بزند، باز پرواز کند، و باز او تماشایش کند و باز قلبش از چشمهایش بیفتند .
کرگدن فکر کرد اگر قلبش همین طور از چشمهایش بریزد یک روز حتما قلبش تمام می شود .
آن وقت لبخند زد و با خودش گفت : من که اصلا قلب نداشتم حالا که دم جنبانک به من قلب داد چه عیبی دارد ؟
بگذار تمام قلبم را برای او از چشمهایم بریزم ....



#شل_سیلورستاین
بلوغ دردناک است ،
وداع با دوران کودکی دردناک است ، ‌کامل شدن دردناک است ،
اما گریزی نیست و تو آهسته آهسته بلند می شوی، و راه می‌افتی و می‌روی،
و در این راه رفتن، دست و بالت بارها زخمی می‌شود،
اما آبدیده می‌شوی و می‌آموزی که از جاده‌های ناشناس نهراسی،
از مقصد بی انتها نهراسی،
از ترسیدن نهراسی
و تنها بروی و بروی و بروی...

📘 قطعه‌ی گمشده
👤 #شل_سیلورستاین


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



بلوغ دردناک است ،
وداع با دوران کودکی دردناک است ، ‌کامل شدن دردناک است ،
اما گریزی نیست و تو آهسته آهسته بلند می شوی، و راه می‌افتی و می‌روی،
و در این راه رفتن، دست و بالت بارها زخمی می‌شود،
اما آبدیده می‌شوی و می‌آموزی که از جاده‌های ناشناس نهراسی،
از مقصد بی انتها نهراسی،
از ترسیدن نهراسی
و تنها بروی و بروی و بروی...


#شل_سیلورستاین
#قطعه_ی_گمشده
🔴 هر رنج دوست داشتن صیقلی ست بر روح.

برخی ما را سر کار می گذارند،‌ برخی بیش از اندازه قطعه گم شده دارند و چنان تهی اند و روحشان چنان گرفتار حفره های خالی است که تمام روح ما نیز کفاف پر کردن یک حفره خالی درون آنان را ندارد.

گاهی اویی را که دوست می داری احتیاجی به تو ندارد زیرا تو او را کامل نمی کنی. تو قطعه گمشده او نیستی، تو قدرت تملک او را نداری.

و گاهی نیز چنین کسی به تو می آموزد که خود نیز کامل باشی، خود نیز بی نیاز از قطعه های گم شده. او شاید به تو بیاموزد که خود به تنهایی سفر را آغاز کنی، راه بیفتی، حرکت کنی.

" آغاز راه برایت دشوار است. "

این آغاز ، این زایش ،‌ برایت سخت دردناک است . بلوغ دردناک است ، وداع با دوران کودکی دردناک است ، ‌کامل شدن دردناک است ، اما گریزی نیست و تو آهسته آهسته بلند می شوی، و راه می افتی ومی روی، و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمی می شود، اما آبدیده می شوی و می آموزی که از جاده های ناشناس نهراسی، از مقصد بی انتها نهراسی، از نرسیدن نهراسی و تنها بروی و بروی و بروی


#شل_سیلورستاین
📙 #قطعه_گمشده

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بلوغ دردناک است
وداع با دوران کودکی دردناک است
کامل شدن دردناک است
اما گریزی نیست و تو آهسته آهسته
بلند می شوی و راه می‌افتی و می‌روی.
در این راه رفتن، دست و بالت بارها زخمی می‌شود،
اما آبدیده می‌شوی و می‌آموزی که از جاده‌های ناشناس نهراسی،
از مقصد بی انتها نهراسی،
از ترسیدن نهراسی
و تنها بروی و بروی و بروی...


#شل_سیلورستاین
📙 #قطعه_گمشده
#رقص

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


بلوغ دردناک است
وداع با دوران کودکی دردناک است
کامل شدن دردناک است
اما گریزی نیست و تو آهسته آهسته
بلند می شوی و راه می‌افتی و می‌روی.

در این راه رفتن، دست و بالت بارها زخمی می‌شود،
اما آبدیده می‌شوی و می‌آموزی که از جاده‌های ناشناس نهراسی،
از مقصد بی انتها نهراسی،
از ترسیدن نهراسی
و تنها بروی و بروی و بروی...


#شل_سیلورستاین
📙 #قطعه_گمشده
از گورخر پرسیدم: آیا تو سیاه هستی با خطهای سفید یا سفیدی با خطهای سیاه؟

و گورخر از من پرسید: آیا تو خوبی با عادت‌های بد یا بدی با عادت‌های خوب؟ آیا آرامی بعضی وقت‌ها شلوغ یا شلوغی بعضی وقت‌ها آرام؟ آیا شادی بعضی روزها غمگین یا غمگینی بعضی وقت‌ها شاد؟

و همچنان پرسید و پرسید و پرسید.
دیگر هیچوقت از گورخری درباره رنگ پوستش نخواهم پرسید!



#شل_سیلورستاین
- پاک‌کن جادویی
ترجمه #احمد_پوری

@asheghanehaye_fatima