این ذره ذره گرمی خاموشوارِ ما
یک روز بیگمان
سر میزند ز جایی و خورشید میشود.
تا دوست داریام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونهی هم
میچکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار
کی مرگ میتواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار؟
#سیاوش_کسرایی
@asheghanehaye_fatima
یک روز بیگمان
سر میزند ز جایی و خورشید میشود.
تا دوست داریام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونهی هم
میچکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار
کی مرگ میتواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار؟
#سیاوش_کسرایی
@asheghanehaye_fatima
ما قلبهایمان را
چون جام می به مهر و به سوگند
بر سنگ میزنیم،
ما رنج میبریم
ما درد میکشیم،
دشمن ببیند، آری
ما گریه میکنیم،
قلب شکاف خوردهی خود را
چونان
بذری ز خشمدانهی آتش
بر خاک شخم خورده زِ غم، هدیه میکنیم،
صبحست،
برخیز ای شب آمده غمگین غمگسار
کاین جامهی سیاهِ غمآلوده بر دریم
وز خون آفتاب
سهمی به راهتوشه بَرِ زندگان بریم...
#سیاوش_کسرایی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
چون جام می به مهر و به سوگند
بر سنگ میزنیم،
ما رنج میبریم
ما درد میکشیم،
دشمن ببیند، آری
ما گریه میکنیم،
قلب شکاف خوردهی خود را
چونان
بذری ز خشمدانهی آتش
بر خاک شخم خورده زِ غم، هدیه میکنیم،
صبحست،
برخیز ای شب آمده غمگین غمگسار
کاین جامهی سیاهِ غمآلوده بر دریم
وز خون آفتاب
سهمی به راهتوشه بَرِ زندگان بریم...
#سیاوش_کسرایی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima