عاشقانه های فاطیما
808 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
تمام پنجره‌ی من
خیال او شده بود
تمام پوستم از عطر آشتی بیمار
تمام ذهن من از نور و نسترن سرشار.

من از رطوبت سبز نگاه او دیدم
که در نهایت چشم‌اش کبوتر دل من
قلمرویی ز برهنه‌ترین هواها داشت
و اشتیاق تب‌آلود بام‌های بلند
در آفتاب ز پرواز دور او می‌سوخت.

ز روی پنجره‌ی من
خیال او پَر زد
و شب ادامه گرفت...

#یدالله_رویایی

@asheghanehaye_fatima
تمام پنجره‌ی من
خیال او شده بود
تمام پوستم از عطر آشتی بیمار
تمام ذهن من از نور و نسترن سرشار.

من از رطوبت سبز نگاه او دیدم
که در نهایت چشم‌اش کبوتر دل من
قلمرویی ز برهنه‌ترین هواها داشت
و اشتیاق تب‌آلود بام‌های بلند
در آفتاب ز پرواز دور او می‌سوخت.

ز روی پنجره‌ی من
خیال او پَر زد
و شب ادامه گرفت...

#یدالله_رویایی

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزی که مرگِ دیگر من می‌آید
تو با منِ دیگرت بیا
تا روی خیالِ من وقتی
بنشیند خشت
بنشانَد روی خودِ خیالِ تو...

#یدالله_رویایی
#حامد_عسکری
@asheghanehaye_fatima
تمام حرف
بر سر حرفی‌ است
که از گفتن آن عاجزیم

#یدالله_رویایی

@asheghanehaye_fatima
پرنده‌ای که با من می‌رفت
تمام فریادش در چشمش بود
و چشم، آه،
تمام فاجعه از چشم می‌رود

#یدالله_رویایی

@asheghanehaye_fatima
و شکلِ راه رفتنِ تو
معنای مثنوی‌ست
در حالتِ عمیقِ عزیمت
که منظره‌ی راه،
بازوی صحراییِ مرا به تکان می‌آرد
در حالت عمیق عزیمت شتاب‌های موازی
در گردی مچ تو به هم می‌رسند و
باد ــ صفات باد ــ
شکل عزیز زانو را
که قدرت و اطاعت را با هم دارد
تصویر می کُند
تا قیصر از کف پای تو
قوس بلندِ طاقِ نصرت را برگیرد.

در حالتِ عمیقِ عزیمت که سمتِ نیمرخِ تو
برابرِ نگهَم ماند
پرواز طوطیان
جغرافیای صورتِ من را درهم ریخت
و آسمان که بایر از درخشش‌های آبی می‌شد
ناگاه
نام تو
از تمامِ جهت‌ها
می‌آمد

وقتی که باز می‌آیی
نام تو را
تمام جهت‌ها
رسم می‌کنند و در گذارِ دامنِ تو
دانه‌های شن
بر ریشه‌های پیدا
پیراهن عبور شعاع
می‌پوشد.

پیشانیِ تو وسعت شیشه است
وقتی که باز می‌آیی
و هر درخت، بوسه است
وقتی که مفصل تو ملاقاتی است
بین صفات باد و تکبیر توفان
و در هوای دهکده پیشانی تو
وسعت اطراف هجر را
محدود می‌کند ...

تو باز می‌آیی با نافی از خلیج احمر
و رانی از عصای موسی
و شکل راه رفتن تو
معنای مثنوی است
و روح مولوی است اینک
کز ساق تو حکایت نی را
بر می‌دارد.


#یدالله_رویایی


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و شکلِ راه رفتنِ تو معنای مثنوی است
و روحِ مولوی است اینک
کز ساقِ تو
حکایتِ نی را برمی‌دارد...


#یدالله_رویایی

@asheghanehaye_fatima
در هیأتِ هوا
دائم مراقبتم می‌کند.

او هست
هر جا هوا که هست
نه می‌گریزم می‌خواهم
نه می‌توانم بگریزم
ناچار در هوای او هر چیز
مثل هوا زیبا می‌گردد
من شکلِ حرفِ خودم می‌شوم
گل شکلِ عطرِ خودش
و اوست دوست
وقتی هوا مجسمه‌ای از
اوست.



#یدالله_رویایی
لبریخته‌ها
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
و دست‌های او نیروی نور بود.!!!

نیروی نور با دست‌های من!!

بیدار شد..
حرارت شد..
خورشید شد..
سخاوت شد ...

#یدالله_رویایی
@asheghanehaye_fatima