عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



نقاب هایمان را تکه تکه کندیم. بدون گفته ای.
خون از گونه ها و پیشانی برهنه شده مان می ریخت. با وجود دردی که نفسمان را بریده بود و ناله مان را در آورده بود، لبخند همیشگی مان عاقبت ناپدید شد و پس از چند ساعت، چهره ی پیشینی مان ظاهر گشت. آن گاه لبهایمان به هم پیوستند.




کتاب : میرا
#کریستوفر_فرانک
@asheghanehaye_fatima




ما یک خانه ی معمولی داریم،با دیوارهای شفاف،تا چهار نفر ساکنان آن هیچ گاه نتوانند خود را از چشم دیگری پنهان کنند.به این ترتیب،تنهایی مغلوب می شود.زیرا چنان که همه میدانند بدی در تنهایی خفته است.



📚 میرا
👤 #کریستوفر_فرانک
‍ ‍‍ .


به تو یاد خواهند داد که هر وقت تنها شدی از ترس فریاد بکشی، یاد خواهند داد که مثل بدبخت‌ها به دیوار بچسبی، یاد خواهند داد به پای رفقایت بیافتی و کمی گرمای بشری گدایی کنی. یادت خواهند داد که بخواهی دوستت بدارند، بخواهی قبولت داشته باشند، بخواهی شریکت باشند. مجبورت خواهند کرد که با دخترها بخوابی، با چاق‌ها، لاغرها، با جوان‌ها، با پیرها. همه چیز را در سرت به هم می‌ریزند، برای اینکه مشمئز شوی، مخصوصا برای اینکه مشمئز شوی. برای این که از امیال شخصیت بترسی، برای اینکه از چیزهای مورد علاقه‌ات استفراغت بگیرد. و بعد با زن‌های زشت خواهی رفت و از ترحم آنها بهره‌مند خواهی شد و همچنین از لذت آن‌ها، برای آن‌ها کار خواهی کرد و در میانشان خودت را قوی حس خواهی کرد، و گله‌وار به دشت خواهی دوید، با دوستانت، با دوستان بی‌شمارت، و وقتی مردی را می‌بینی که تنها راه می‌رود، کینه‌ای بس بزرگ در دل گروهیتان به وجود خواهد آمد و با پای گروهیتان آن قدر به صورت او خواهید زد که چیزی از صورتش باقی نماند و دیگر خنده‌اش را نبینید، چون او می‌خندیده است.

#کریستوفر_فرانک
از کتاب #میرا





@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



با صدای تو همه‌ی کتاب‌ها خوبند . تو که می‌خوانی‌شان ، آن‌طور لم داده به دیوار و من تکیه داده روی سینه‌ی برهنه‌ی تو ، جوری که صدایت را از پوستت ، از توی بدنت بشنوم . گوشم را بچسبانم بهت و صدایت حتی بم‌تر بشود . پرفورمنس اختصاصی تو برای من ، این‌طوری که هر جمله را با لحن خودش ادا کنی و من چشم‌هام بسته باشد ، دستت لای موها و روی شقیقه‌ام تکان‌ بخورد و برای من بخوانی : « تو بعدا مرا پیدا خواهی‌ کرد ، مگر نه ؟ پیدایم خواهی کرد ؟ »


#کریستوفر_فرانک
نقاب هایمان را تکه تکه کندیم. بدون گفته ای.
خون از گونه ها و پیشانی برهنه شده مان می ریخت. با وجود دردی که نفسمان را بریده بود و ناله مان را در آورده بود، لبخند همیشگی مان عاقبت ناپدید شد و پس از چند ساعت، چهره ی پیشینی مان ظاهر گشت. آن گاه لبهایمان به هم پیوستند.

کتاب : میرا
#کریستوفر_فرانک

@asheghanehaye_fatima
برای فرد سالم، دوست داشتن خوبی هاي ديگری دليل عشق نيست ... بلكه دوست داشتن عيب های ديگری، بزرگترين دليل عشق است...!


#کریستوفر_فرانک


@asheghanehaye_fatima