از اتاق تا خط کهشکان که از پستان تو جهیده است،
از اتاق تا عمق کهکشان که از پهلوی تو میگذرد،
از اتاق تا خورشیدها که از چشمان تو برخاستهاند
از اتاق تا رودخانهٔ دنیا که از ناف تو جاریست
از اتاق تا دریا تا خط کهکشان تا خورشیدها
حضور همیشهات
در گلهای قالی، کتابها، شعرها، کنار میز، گلدانها، زیرسیگاریها،
در لیوان آبی که مینوشم،
در اتاقها، خوابها، رویاها
در راهها، چاهها
بر گردههای گاوها، گاوآهنها
در شیارها، دانهها، گندمزاران
در کویرها، نمکها، آبها، بادها
در نسیمی که از تابستان میآید
در دستها، چشمها، لباسها، کمدها، آوازها، کلیدها
در تابستان پنجاهوسه که در سایهٔ گیسوان تو گذشت
در کمرگاه علف
در دیدار گوزن و رود، رود و دریا
در آستانهٔ پرواز از شانههای مثنوی
در خاک
در سیب
در زیر پوست درختان
در زیر دندانهای نخستین زن که تویی
نشسته کنار من با من
دهانی که طعم حضور همیشهات را دارد
دهانی که اطلس پستانت را میخواند
دهانی با راه شیری، دهانی با خط کهکشان که از پستان تو جهیده است.
#ایرج_ضیایی
#عزیز_روزهام ❤️
@asheghanehaye_fatima
از اتاق تا عمق کهکشان که از پهلوی تو میگذرد،
از اتاق تا خورشیدها که از چشمان تو برخاستهاند
از اتاق تا رودخانهٔ دنیا که از ناف تو جاریست
از اتاق تا دریا تا خط کهکشان تا خورشیدها
حضور همیشهات
در گلهای قالی، کتابها، شعرها، کنار میز، گلدانها، زیرسیگاریها،
در لیوان آبی که مینوشم،
در اتاقها، خوابها، رویاها
در راهها، چاهها
بر گردههای گاوها، گاوآهنها
در شیارها، دانهها، گندمزاران
در کویرها، نمکها، آبها، بادها
در نسیمی که از تابستان میآید
در دستها، چشمها، لباسها، کمدها، آوازها، کلیدها
در تابستان پنجاهوسه که در سایهٔ گیسوان تو گذشت
در کمرگاه علف
در دیدار گوزن و رود، رود و دریا
در آستانهٔ پرواز از شانههای مثنوی
در خاک
در سیب
در زیر پوست درختان
در زیر دندانهای نخستین زن که تویی
نشسته کنار من با من
دهانی که طعم حضور همیشهات را دارد
دهانی که اطلس پستانت را میخواند
دهانی با راه شیری، دهانی با خط کهکشان که از پستان تو جهیده است.
#ایرج_ضیایی
#عزیز_روزهام ❤️
@asheghanehaye_fatima
🎼●اجرای زندهی آهنگ: «خورجین»
🎙●خواننـده: #ابی
●●ترانهسرا: #ایرج_جنتیعطایی
●●آهنگساز: #بابک_بیات
توی این خورجین کهنه شعر عاشقانه دارم
برای تو و به اسمت یک کتاب ترانه دارم
یه سبد گل دارم اما، گل شرم و گل خواهش
تنی از عاطفه سیراب، تنی تشنهی نوازش
بانوی شرقی من، ای غنیتر از شقایق
مال تو ارزونی تو، خورجین قلب این عاشق
@asheghanehaye_fatima
🎼●اجرای زندهی آهنگ: «خورجین»
🎙●خواننـده: #ابی
●●ترانهسرا: #ایرج_جنتیعطایی
●●آهنگساز: #بابک_بیات
توی این خورجین کهنه شعر عاشقانه دارم
برای تو و به اسمت یک کتاب ترانه دارم
یه سبد گل دارم اما، گل شرم و گل خواهش
تنی از عاطفه سیراب، تنی تشنهی نوازش
بانوی شرقی من، ای غنیتر از شقایق
مال تو ارزونی تو، خورجین قلب این عاشق
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
✍یک روز از پدرم پرسیدم فرق بین عشق و ازدواج چیست؟
روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست. با تعجب گفتم: اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم.
چند روز بعد پدرم روزنامه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و به نظرم جالب آمد که پدرم گفت این روزنامه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم، در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت: حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج در چیست؟
در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی...
خاطرات مهندس #ایرج_حسابی
@asheghanehaye_fatima
روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست. با تعجب گفتم: اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم.
چند روز بعد پدرم روزنامه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و به نظرم جالب آمد که پدرم گفت این روزنامه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم، در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت: حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج در چیست؟
در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی...
خاطرات مهندس #ایرج_حسابی
@asheghanehaye_fatima
دایی جان ناپلئون
تهران پادکست
والا بابام جان دروغ چرا تا قبر آ.آ.آ.آ
ما خودمان عاشق شدیم
آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ میبینده
وقتی می بینیش توی دلت پنداری تنور نونوایی روشن کردن
همه مال و منال دنیا رو برای اون میخوای
#ایرج_پزشکزاد
یاد و نامشان گرامیباد
#دایی_جان_ناپلئون
@asheghanehaye_fatima
ما خودمان عاشق شدیم
آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ میبینده
وقتی می بینیش توی دلت پنداری تنور نونوایی روشن کردن
همه مال و منال دنیا رو برای اون میخوای
#ایرج_پزشکزاد
یاد و نامشان گرامیباد
#دایی_جان_ناپلئون
@asheghanehaye_fatima
وقتی خاطر یکی را می خواهی... آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ می بنده... وقتی می بینیش یک هورمی تو این دلت بلند میشه، پنداری تنور نانوایی را روشن کردند... همه چیز دنیا را، همه مال و منال دنیا را برای او می خواهی، پنداری حاتم طائی شدی
#ایرج_پزشکزاد
📖 دایی جان ناپلئون
@asheghanehaye_fatima
#ایرج_پزشکزاد
📖 دایی جان ناپلئون
@asheghanehaye_fatima
باز روز آمد به پایان، شامِ دلگیر است و من
تا سحر سودایِ آن زلفِ چو زنجیر است و من
دیگران سرمست در آغوشِ جانان خفتهاند
آنکه بیدارست هر شب، مرغِ شبگیر است و من
گفته بودم زودتر در راهِ عشقت جان دهم
بعد از این تا زنده باشم، عُذرِ تأخیر است و من
سبحه و سَجّاده و مُهری مرتّب کرده شیخ
تا چه پیش آید خدا، یا دامِ تزویر است و من
از درِ شاهانِ عالَم لَذَّتی حاصل نشد
بعد از این در کنجِ عُزلت، خدمتِ پیر است و من
با چنین رعناغزالی خدعهساز و عشوهباز
پنجه اندر پنجه کردن، قوّهی شیر است و من
هر گرفتاری کند تدبیرِ استخلاصِ خویش
تا گرفتارش شوم، پیوسته تدبیر است و من
مَنعَم از کوشش مکن ناصح که آخِر میرسم
یا به جانان یا به جان، میدانِ تقدیر است و من
تا نویسم شِمّهای از شرحِ دردِ اشتیاق
از سرِ شب تا سحر، اسبابِ تحریر است و من
شاه میخواهم که گوید در رخِ اعدایِ مُلک
قطع و فصلِ این دعاوی، کارِ شمشیر است و من
در نظامِ امرِ کشور در رواجِ خطِّ عشق
آنکه بتواند سرافرازی کند، میر است و من
خواجهی اعظم نظامالسّلطنه کز خدمتش
آنکه نازد بر زمین و آسمان، تیر است و من
پیشِ اربابِ هنر در یک دو بیت از این غزل
قافیه گر شایگان شد، عذرِ تقصیر است و من
#ایرج_میرزا
@asheghanehaye_fatima
تا سحر سودایِ آن زلفِ چو زنجیر است و من
دیگران سرمست در آغوشِ جانان خفتهاند
آنکه بیدارست هر شب، مرغِ شبگیر است و من
گفته بودم زودتر در راهِ عشقت جان دهم
بعد از این تا زنده باشم، عُذرِ تأخیر است و من
سبحه و سَجّاده و مُهری مرتّب کرده شیخ
تا چه پیش آید خدا، یا دامِ تزویر است و من
از درِ شاهانِ عالَم لَذَّتی حاصل نشد
بعد از این در کنجِ عُزلت، خدمتِ پیر است و من
با چنین رعناغزالی خدعهساز و عشوهباز
پنجه اندر پنجه کردن، قوّهی شیر است و من
هر گرفتاری کند تدبیرِ استخلاصِ خویش
تا گرفتارش شوم، پیوسته تدبیر است و من
مَنعَم از کوشش مکن ناصح که آخِر میرسم
یا به جانان یا به جان، میدانِ تقدیر است و من
تا نویسم شِمّهای از شرحِ دردِ اشتیاق
از سرِ شب تا سحر، اسبابِ تحریر است و من
شاه میخواهم که گوید در رخِ اعدایِ مُلک
قطع و فصلِ این دعاوی، کارِ شمشیر است و من
در نظامِ امرِ کشور در رواجِ خطِّ عشق
آنکه بتواند سرافرازی کند، میر است و من
خواجهی اعظم نظامالسّلطنه کز خدمتش
آنکه نازد بر زمین و آسمان، تیر است و من
پیشِ اربابِ هنر در یک دو بیت از این غزل
قافیه گر شایگان شد، عذرِ تقصیر است و من
#ایرج_میرزا
@asheghanehaye_fatima
مرد من
سیمین غانم
«مرد من»
🎙●خواننـده: #سیمین_غانم
●ترانه: #ایرج_جنتیعطایی
●آهنگ: #بیات_بیات
بگو ای مرد من ای از تبار هرچه عاشق
بگو ای در تو جاری خون روشن شقایق
بگو ای سوخته ای بیرمق
ای کوه خسته...
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننـده: #سیمین_غانم
●ترانه: #ایرج_جنتیعطایی
●آهنگ: #بیات_بیات
بگو ای مرد من ای از تبار هرچه عاشق
بگو ای در تو جاری خون روشن شقایق
بگو ای سوخته ای بیرمق
ای کوه خسته...
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توصیه های عمو اسدالله...
اول ، بهش نشون نده که خیلی دوسش داری
دوم، اگر دیدی داره از کفت میره ، سانفرانسیسکو یادت نره...
#دیالوگ
#سانفرانسیسکو
#دایی_جان_ناپلئون
#ایرج_پزشکزاد
@asheghanehaye_fatima
اول ، بهش نشون نده که خیلی دوسش داری
دوم، اگر دیدی داره از کفت میره ، سانفرانسیسکو یادت نره...
#دیالوگ
#سانفرانسیسکو
#دایی_جان_ناپلئون
#ایرج_پزشکزاد
@asheghanehaye_fatima