عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
پرده‌ی «چشمهایش» صورت ساده‌ی زنی بیش نبود. صورت کشیده‌ی زنی که زلف‌هایش مانند قیر مذاب روی شانه‌ها جاری بود. همه‌چیز این صورت محو می‌نمود. بینی و دهن و گونه و پیشانی با رنگ تیره‌ای نمایانده شده بود. گوئی نقاش می‌خواسته بگوید که صاحب صورت دیگر در عالم خارج وجود ندارد و فقط چشم‌ها در خاطره‌ی او اثری ماندنی گذاشته‌اند. چشم‌ها با گیرندگی عجیبی به آدم نگاه می‌کردند.

“چشمهایش”

#بزرگ_علوی


@asheghanehaye_fatima
بعضی چیزها را نمی‌شود گفت. بعضی چیزها را احساس می‌کنید.
رگ و پی شما را می‌تراشد، دل شما را آب می‌کند، اما وقتی می‌خواهید بیان کنید می‌بینید که بی‌رنگ و جلاست.
مانند تابلوئیست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست.
اما آن روح، آن چیزی که دل شما را می‌فشارد، در آن نیست.

👤#بزرگ_علوی
📕چشم‌هایش
@asheghanehaye_fatima
وقتی که دونفر شیفته‌ی یکدیگر می‌شوند،
کوچکترین اشاره، کوچکترین تماس، کوچکترین نگاه برای اینها به اندازه‌ی عالمی قیمت دارد.
این لبخند مثل نگاه آرزومندانه‌ی زندانی است که پس از ماهها توقف در سیاهچال مرطوب روزنه‌ای باز می‌شود و از میان آن خورشید را، که دورادور در مقابل او می‌درخشد، ببیند. این روزنه دریچه‌ی امید او برای آزادی است، از میان این دریچه بوی آزادی می‌چشد.
یک چنین لبخندی را گاهی این دو نفر باهم عوض و بدل می‌کردند.

#بزرگ_علوی
#ورق_پاره‌های_زندان

@asheghanehaye_fatima
دیگر از من سوالی نکنید. من دیگر چیزی ندارم که به شما بگویم. تازه هیچ‌چیز هم به شما نگفته‌ام. آنچه درون مرا می‌کاود و می‌خورد هنوز هم گفته نشده. اگر من می‌توانستم آنچه درون مرا می‌سوزاند را بیان کنم، آن‌وقت شاعر می‌شدم، نویسنده، نقاش و هنرمند بودم و حال نیستم.
این چشم‌ها مال من نیست!

#چشمهایش
#بزرگ_علوی

@asheghanehaye_fatima
مرا روی صندلی نشاند.
خودش هم پهلوی من نشست.
چند لحظه‌ای به من نگاه کرد..
آن وقت پرسید:
چرا نمی‌خواستید بیائید؟
گفتم : با خودم در جنگ بودم.
پرسید : بلاخره کی برد؟
گفتم : شما.
گفت : با من که در جنگ نبودید؟!

#بزرگ_علوی
#چشمهایش


@asheghanehaye_fatima