عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
از اتاق تا خط کهشکان که از پستان تو جهیده است،
از اتاق تا عمق کهکشان که از پهلوی تو می‌گذرد،
از اتاق تا خورشیدها که از چشمان تو برخاسته‌اند
از اتاق تا رودخانهٔ دنیا که از ناف تو جاریست
از اتاق تا دریا تا خط کهکشان تا خورشیدها
حضور همیشه‌ات
در گل‌های قالی، کتاب‌ها، شعرها، کنار میز، گلدان‌ها، زیرسیگاری‌ها،
در لیوان آبی که می‌نوشم،
در اتاق‌ها، خواب‌ها، رویاها
در راه‌ها، چاه‌ها
بر گرده‌های گاوها، گاو‌آهن‌ها
در شیارها، دانه‌ها، گندم‌زاران
در کویرها، نمک‌ها، آب‌ها، بادها
در نسیمی که از تابستان می‌آید
در دست‌ها، چشم‌ها، لباس‌ها، کمدها، آواز‌ها، کلیدها
در تابستان پنجاه‌وسه که در سایهٔ گیسوان تو گذشت
در کمرگاه علف
در دیدار گوزن و رود، رود و دریا
در آستانهٔ پرواز از شانه‌های مثنوی
در خاک
در سیب
در زیر پوست درختان
در زیر دندان‌های نخستین زن که تویی
نشسته کنار من با من
دهانی که طعم حضور همیشه‌ات را دارد
دهانی که اطلس پستانت را می‌خواند
دهانی با راه شیری، دهانی با خط کهکشان که از پستان تو جهیده است.

#ایرج_ضیایی
#عزیز_روزهام ❤️

@asheghanehaye_fatima

🎼●اجرای زنده‌ی آهنگ: «خورجین»

🎙●خواننـده:
#ابی

●●ترانه‌سرا: #ایرج_جنتی‌عطایی

●●آهنگ‌ساز: #بابک_بیات

توی این خورجین کهنه شعر عاشقانه دارم
برای تو و به اسمت یک کتاب ترانه دارم
یه سبد گل دارم اما، گل شرم و گل خواهش
تنی از عاطفه سیراب، تنی تشنه‌ی نوازش
بانوی شرقی من، ای غنی‌تر از شقایق
مال تو ارزونی تو، خورجین قلب این عاشق

@asheghanehaye_fatima
یک روز از پدرم پرسیدم فرق بین عشق و ازدواج چیست؟
روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست. با تعجب گفتم: اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم.
چند روز بعد پدرم روزنامه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و به نظرم جالب آمد که پدرم گفت این روزنامه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم، در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت: حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج در چیست؟
در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی...

خاطرات مهندس #ایرج_حسابی

@asheghanehaye_fatima
دایی جان ناپلئون
تهران پادکست
والا بابام جان دروغ چرا تا قبر آ.آ.آ.آ
ما خودمان عاشق شدیم
آن وقتی که نمی بینیش توی دلت پنداری یخ میبینده
وقتی می بینیش توی دلت پنداری تنور نونوایی روشن کردن
همه مال و منال دنیا رو برای اون میخوای

#ایرج_پزشکزاد
یاد و نامشان گرامیباد
#دایی_جان_ناپلئون

@asheghanehaye_fatima
نمی خواستم دستم را بشویم
مبادا بوی او برود.



"دایی جان ناپلئون"
#ایرج_پزشکزاد


@asheghanehaye_fatima