عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


هر بار خواست چــــای بریزد نمانده ای
رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای

تنها دلش خوش است به اینکه یکی دوبار
بــا  واسطــه سلام برایش رسانده ای

حالا صدای او به خودش هم نمی رسد
از بس که بغض توی گلویش چپانده ای

دیدم دوباره شهر پر از جوجه فنچ هاست
گفتند باز روســــری ات را  تکـــانده ای

می رقصـــی و برات مهم نیست مرگشان
مشتی نهنگ را که به ساحل کشانده ای

بدبخت من، فلک زده من، بد بیار من...
امروز عصر چـــای ندارم ... تو مانده ای!!

#حامد_عسکری
@asheghanehaye_fatima



پاییز امسالو قدم می زنم
تموم شهرو کوچه هاشو با تو
خیابونا بلنده خسته میشی
از کمدت درآر کتونیاتو

قراره باز بخندی كورم كنه
برق سفيدِ خنده ی مرمريت
قراره باز دوباره بعد بارون
عينكمو پاك كنی با روسريت

یکی باید باشه، شبا نذاره
غصه و تنهایی مزاحمت شه
یکی باید باشه برات بیاره
مُسکناتو، اگه لازمت شه

یکی باید باشه که قبل خوابت
موهای نسکافه ایتو بو کنه
بلد باشه دس بکشه رو پلکات
بلد باشه چشماتو جادو کنه

این اولین پاییزه که دارمت :)
خیابونا قراره زیبا بشه
باید یه پالتو بخرم تو جیباش
دستای کوچیکِ تو هم جا بشه....



#حامد_عسکری
@asheghanehaye_fatima



نه فانوسی کنارِ لحظه‌های تارمان مانده
نه دیگر زلف تاکی بر سر دیوارمان مانده 

فقط اندوه می‌گیرد، سراغی از غریبی‌مان
همان که یارمان بوده کماکان یارمان مانده

بپرس از پیشگوهای قدیمی این معما را 
چقدر از روزهای مثلِ زهرمارمان مانده

چقدر از دلخوشی‌های کم و کوتاهمان رفته 
چقدر از داغ‌های بر جگر بسیارمان مانده 

سزای خواندن ازعشق است، در گوش کرِ جنگل
اگر که قطره خونی گوشه‌ی منقارمان مانده

تو تقدیر منی ای عشق، اما عقل می‌گوید:
بیا بگذر ز تقصیرت همین یک کارمان مانده ...


#حامد_عسکری
@adheghanehaye_fatima




بیـــا شهــریــــور پیـراهنت ییلاق لک لک ها

صدای جاری گنجشک در خواب مترسک ها

بیا ای امن ، ای سرسبز ، ای انبوه عطر آگین

بیـــا تـــا تخـــــم بگذارند در دستانت اردک ها

گل از سر وا بکن ده را پریشان می کند بویت

و بــــه سمت تـــــو می آیند باد و بادبادک ها

تـــــو در شعرم شکوه دختـــــری از ایل قاجاری

که می رقصد – اگر چه – روی قلیان و قلک ها

تمــــام شهـــــر دنبــــال تواند از بلــــخ تا زابل

سیاوش ها و رستم ها فریدون ها و بابک ها

همین کــــه عکس ماهت می چکد توی قنـات ده

به دورش مست می رقصند ماهی ها و جلبک ها

کنار رود ، دستت توی دستم ،شب،خدای من !

شکــــوه خنده ای تــــو ، سکوت جیر جیرک ها

مرا بـــی تاب می خواهند ، مثل کودکی هامان

تو مامان ،من پدر ، فرزندهامان هم عروسک ها

تو آن ماهـــی که معمولا رخت را قاب می گیرند

همیشه شاعرانی مثل من ، از پشت عینک ها

#حامد_عسکری
پیگیر پریشانیِ
ما دیر به دیر است
دلتنگ به یک خنده ‌ی
او زود به زودیم ...



#حامد_عسکری


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



نبودی در دلم انگارطوفان شد،چه طوفانی
دو پلکم زخمی از شلاق باران شد،
چه بارانی

نبودی بغض کردم..حرف ها را...خودخوری کردم
دلم ارگ است و ارگ از خشت...
ویران شد چه ویرانی

#حامد_عسکری
@asheghanehaye_fatima


شربت توت سیاه است آنچه بر لب ریخته
تشنه‌ها را تشنه تر کرده لبالب ریخته

میرعماد امشب چلیپایی به رقص آورده یا
گیسویی بر شانه لختی مورب ریخته؟

جان فدای خالقی که در دهان کوچکت
چند مروارید غلتان مرتب ریخته

خالقی که چشم هایت را پدید آورده و
قطره ای از آن میان کاسه شب ریخته

من اتاقم را همین دیشب مرتب کردم و
اسمت آمد ... گوشه گوشه یاس و کوکب ریخته



#حامد_عسکری
#عزیز_روزهام.
@asheghanehaye_fatima


یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد!😁😉

#حامد_عسکری
چون سرمه می وزی قدمت روی دیده هاست
لطف خط شکسته به شیب کشیده هاست

هرکس که روی ماه تو را دیده، دیده است
فرقی که بین دیده و بین شنیده هاست

موی تو نیست ریخته بر روی شانه هات
هاشور شاعرانه‌ی شب بر سپیده هاست

من یک چنار پیرم و هر شاخه ای ز من
دستی به التماس به سمت پریده هاست

از عشق او بترس غزل مجلسش نرو
امروز میهمانی یوسف ندیده هاست...!


#حامد_عسکری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


ما بَـمی ها یک عبارت خوشمزه ای راجع به گریه داریم. نمی گوییم "گریه کردم" یا "به گریه افتادم" یا "شروع کردم به گریه کردن" ، می گوییم "گریه شدم" ؛ یعنی تبدیل شدم به گریه و این خیلی قشنگ تر و عمیق تر است. این که تو ساز بزنی تا ساز بشوی، خیلی تفاوت دارد. این که تو فوتبال بازی کنی و بشوی خود فوتبال، بشوی مارادونا، زیدان، رونالدینیو. خیلی تفاوت معامله است.

#برشی_از_کتاب
#خال_سیاه_عربی📚
👤#حامد_عسکری ✍🏻