@asheghanehaye_fatima
.
بگذار همه بدانند که من
تو را،
ای سرگردانی ی بی انتها
زیبایی های دردآورت را
با همه ی دلهره هایشان، می پرستم
و از تپش اضطراب هایت
جزیره ی گمشده ام را
(آن افسانه ی واقعیت ها را)
می جویم
بگذار همه بشنوند...
بگذار همه بدانند... .
#هوشنگ_ایرانی
.
بگذار همه بدانند که من
تو را،
ای سرگردانی ی بی انتها
زیبایی های دردآورت را
با همه ی دلهره هایشان، می پرستم
و از تپش اضطراب هایت
جزیره ی گمشده ام را
(آن افسانه ی واقعیت ها را)
می جویم
بگذار همه بشنوند...
بگذار همه بدانند... .
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
... و رنج سر گردانی، آرامش افسون را در هم می شکند:
مرا با این دریاهای مرده کاری نیست!
آن اقیانوس پر خروش،
اقیانوس من،
کجاست؟
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم صدای ربوده را باز نخواهد آورد...
#هوشنگ_ایرانی
... و رنج سر گردانی، آرامش افسون را در هم می شکند:
مرا با این دریاهای مرده کاری نیست!
آن اقیانوس پر خروش،
اقیانوس من،
کجاست؟
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم صدای ربوده را باز نخواهد آورد...
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
بگذار همه بدانند که من
تو را، ای سرگردانیِ بیانتها
زیباییهای دردآورت را
با همهی دلهرههایشان، میپرستم
و از تپش اضطرابهایت
جزیرهی گمشدهام را
(آن افسانهی واقعیتها را)
میجویم
بگذار همه بشنوند...
بگذار همه بدانند...
#هوشنگ_ایرانی
بگذار همه بدانند که من
تو را، ای سرگردانیِ بیانتها
زیباییهای دردآورت را
با همهی دلهرههایشان، میپرستم
و از تپش اضطرابهایت
جزیرهی گمشدهام را
(آن افسانهی واقعیتها را)
میجویم
بگذار همه بشنوند...
بگذار همه بدانند...
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
بگذار همه بدانند که من
تو را، ای سرگردانیِ بیانتها
زیباییهای دردآورت را
با همهی دلهرههایشان، میپرستم
و از تپش اضطرابهایت
جزیرهی گمشدهام را
(آن افسانهی واقعیتها را)
میجویم
بگذار همه بشنوند...
بگذار همه بدانند...
#هوشنگ_ایرانی
بگذار همه بدانند که من
تو را، ای سرگردانیِ بیانتها
زیباییهای دردآورت را
با همهی دلهرههایشان، میپرستم
و از تپش اضطرابهایت
جزیرهی گمشدهام را
(آن افسانهی واقعیتها را)
میجویم
بگذار همه بشنوند...
بگذار همه بدانند...
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
بگذار تو هم رفته باشد
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزه ی آخرین تپش، افسوس حضور را بدرود می گوید:
آری داستان را پایان دهیم!
اما، لبان زیبا، کدام داستان را؟
داستانی که هرگز آغاز نشد؟
که نمی توانست آغاز گردد؟
پرده ای ناگشوده فرو افتاد.
و چه زیباست افسانه ی یک پرده ی ناگشوده!
#هوشنگ_ایرانی
بگذار تو هم رفته باشد
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزه ی آخرین تپش، افسوس حضور را بدرود می گوید:
آری داستان را پایان دهیم!
اما، لبان زیبا، کدام داستان را؟
داستانی که هرگز آغاز نشد؟
که نمی توانست آغاز گردد؟
پرده ای ناگشوده فرو افتاد.
و چه زیباست افسانه ی یک پرده ی ناگشوده!
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
□افسون
در بیگانگی و دوری دستها، لبان زیبا میشکفد
و شبنم شادیهای گمشدهاش رؤیای گریز را به خواب میبرد
و او کلام را ترک گفت و کلام را برگزید که مگر در عظمت
پستیها و در توانایی شکستها شادی او را دریابد؛
او که بر او پیشی گرفت و او که آنها شود...
رهرو تندگذر آرام میگیرد
و در راز شگفت چشمها بر بینهایت ظلمت مینگرد
و بر نارنجی یک سپیدی از دست رفته، لبان زیبا سخن بیگانه را آغاز میکند:
پرتو این جادو بر تو باد
باشد که سیلهای نایافته در اعماق فراموشی پایان پذیرد...
شکست نقش دیدار، التهاب آنسوها را بر گریز میگسترد
و رنج سرگرانی، آرامش افسون را در هم میشکند:
مرا با این دریاهای مرده کاری نیست!
آن اقیانوس پر خروش،
اقیانوس من،
کجاست؟
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزه آخرین تپش، افسون حضور را بدرود میگوید:
آری داستان را پایان دهیم!
اما، لبان زیبا، کدام داستان را؟
داستانی که هرگز آغاز نشد؟
که نمیتوانست آغاز گردد؟
پردهای ناگشوده فرو افتاد.
و چه زیباست افسانه یک پرده ناگشوده!
■شاعر: #هوشنگ_ایرانی |۱۳۰۴همدان – ۱۳۵۲فرانسه|
□افسون
در بیگانگی و دوری دستها، لبان زیبا میشکفد
و شبنم شادیهای گمشدهاش رؤیای گریز را به خواب میبرد
و او کلام را ترک گفت و کلام را برگزید که مگر در عظمت
پستیها و در توانایی شکستها شادی او را دریابد؛
او که بر او پیشی گرفت و او که آنها شود...
رهرو تندگذر آرام میگیرد
و در راز شگفت چشمها بر بینهایت ظلمت مینگرد
و بر نارنجی یک سپیدی از دست رفته، لبان زیبا سخن بیگانه را آغاز میکند:
پرتو این جادو بر تو باد
باشد که سیلهای نایافته در اعماق فراموشی پایان پذیرد...
شکست نقش دیدار، التهاب آنسوها را بر گریز میگسترد
و رنج سرگرانی، آرامش افسون را در هم میشکند:
مرا با این دریاهای مرده کاری نیست!
آن اقیانوس پر خروش،
اقیانوس من،
کجاست؟
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزه آخرین تپش، افسون حضور را بدرود میگوید:
آری داستان را پایان دهیم!
اما، لبان زیبا، کدام داستان را؟
داستانی که هرگز آغاز نشد؟
که نمیتوانست آغاز گردد؟
پردهای ناگشوده فرو افتاد.
و چه زیباست افسانه یک پرده ناگشوده!
■شاعر: #هوشنگ_ایرانی |۱۳۰۴همدان – ۱۳۵۲فرانسه|
@asheghanehaye_fatima
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم، صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزه ی آخرین تپش،افسون حضور را بدرود می گوید:
آری داستان را پایان دهیم!
اما، لبان زیبا، کدام داستان را؟
داستانی را که هرگز آغاز نشد؟
که نمیتوانست آغاز گردد؟
پرده یی ناگشوده فرو افتاد.
و چه زیباست افسانه ی یک پرده ی ناگشوده!
#هوشنگ_ایرانی
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم، صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزه ی آخرین تپش،افسون حضور را بدرود می گوید:
آری داستان را پایان دهیم!
اما، لبان زیبا، کدام داستان را؟
داستانی را که هرگز آغاز نشد؟
که نمیتوانست آغاز گردد؟
پرده یی ناگشوده فرو افتاد.
و چه زیباست افسانه ی یک پرده ی ناگشوده!
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
ای سرگردان جاودان
هرگز مباد آنکه مرا ترک کنی
زیرا که تو
و شکنجه هایت
و راستی های رنج آورت
تنها گذرگاهیست که مرا به جزیره ی گمشده
(به آن افسانه ی واقعیات ها)
رهبری خواهد کرد.
#هوشنگ_ایرانی
ای سرگردان جاودان
هرگز مباد آنکه مرا ترک کنی
زیرا که تو
و شکنجه هایت
و راستی های رنج آورت
تنها گذرگاهیست که مرا به جزیره ی گمشده
(به آن افسانه ی واقعیات ها)
رهبری خواهد کرد.
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
.
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم ، صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزهی آخرین تپش ، افسون حضور را بدرود میگوید :
آری داستان را پایان دهیم
اما ، لبان زیبا ، کدام داستان را ؟
داستانی را که هرگز آغاز نشد ؟
که نمیتوانست آغاز گردد ؟
پردهای ناگشوده فرو افتاد .
و چه زیباست افسانهی یک پردهی ناگشوده
#هوشنگ_ایرانی
.
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم ، صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزهی آخرین تپش ، افسون حضور را بدرود میگوید :
آری داستان را پایان دهیم
اما ، لبان زیبا ، کدام داستان را ؟
داستانی را که هرگز آغاز نشد ؟
که نمیتوانست آغاز گردد ؟
پردهای ناگشوده فرو افتاد .
و چه زیباست افسانهی یک پردهی ناگشوده
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم، صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزهی آخرین تپش، افسون حضور را بدرود میگوید:
آری داستان را پایان دهیم!
اما، لبان زیبا، کدام داستان را؟
داستانی را که هرگز آغاز نشد؟
که نمیتوانست آغاز گردد؟
پردهیی ناگشوده فرو افتاد.
و چه زیباست افسانهی یک پردهی ناگشوده!
■●شاعر: #هوشنگ_ایرانی |۱۳۰۴ همدان – ۱۳۵۲ فرانسه |
بگذار تو هم رفته باشی
بگذار همه رفته باشند
توفان عظیم، صدای ربوده را باز نخواهد آورد
لرزهی آخرین تپش، افسون حضور را بدرود میگوید:
آری داستان را پایان دهیم!
اما، لبان زیبا، کدام داستان را؟
داستانی را که هرگز آغاز نشد؟
که نمیتوانست آغاز گردد؟
پردهیی ناگشوده فرو افتاد.
و چه زیباست افسانهی یک پردهی ناگشوده!
■●شاعر: #هوشنگ_ایرانی |۱۳۰۴ همدان – ۱۳۵۲ فرانسه |
بگذار همه بدانند که من
تو را ای سرگردانیی بیانتها،
زیباییهای دردآورت را
با همه دلهرههاشان میپرستم
و از تپش اضطرابهایت
جزیرهی گمشدهام را
(آن افسانه واقعیتها را)
میجویم
بگذار همه بشنوند... بگذار همه بدانند
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
تو را ای سرگردانیی بیانتها،
زیباییهای دردآورت را
با همه دلهرههاشان میپرستم
و از تپش اضطرابهایت
جزیرهی گمشدهام را
(آن افسانه واقعیتها را)
میجویم
بگذار همه بشنوند... بگذار همه بدانند
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
بگذار همه بدانند که من
تو را، ای سرگردانی بی انتها,
زیبایی های دردآورت را
با همه دلهره یشان میپرستم
و از طپش اضطراب هایت
جزیره گمشده ام را
(آن افسانه واقعیت ها را)
می جویم
بگذار همه بشنوند...بگذار همه بدانند
#هوشنگ_ایرانی
#بنفش_تند_بر_فصل_خاکستری ۱۳۳۰
#شعر_ده_سی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تو را، ای سرگردانی بی انتها,
زیبایی های دردآورت را
با همه دلهره یشان میپرستم
و از طپش اضطراب هایت
جزیره گمشده ام را
(آن افسانه واقعیت ها را)
می جویم
بگذار همه بشنوند...بگذار همه بدانند
#هوشنگ_ایرانی
#بنفش_تند_بر_فصل_خاکستری ۱۳۳۰
#شعر_ده_سی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima