"در نبودِ تو"
دیگر تنها نیستم مثل همیشه
در این شب، در خاورِ دور
با نبودنت هستم
بیست و پنج هزار کیلومتر میانِ ما
تو در زمستان و من در بهار
تو در نیمهای از دنیا و من در نیمهی دیگر
اما دستانم رها نمیکنند نبودنت را
حالا بیشتر در قلبمی
هزار بار بیشتر از هنگامِ بودنت
آن برهنگیِ برندهی شعلهگون
و دستانت که از اسرار سخن میگوید
تمنایی ندارم برای نامه نوشتن
حالا که عشق میورزیم
از بیست و پنج هزار کیلومتر.
عزیز نسین | شاعر ترکیهای
برگردان: مژگان دولتآبادی
#عزیز_نسین
#مژگان_دولتآبادی
@asheghanehaye_fatima
دیگر تنها نیستم مثل همیشه
در این شب، در خاورِ دور
با نبودنت هستم
بیست و پنج هزار کیلومتر میانِ ما
تو در زمستان و من در بهار
تو در نیمهای از دنیا و من در نیمهی دیگر
اما دستانم رها نمیکنند نبودنت را
حالا بیشتر در قلبمی
هزار بار بیشتر از هنگامِ بودنت
آن برهنگیِ برندهی شعلهگون
و دستانت که از اسرار سخن میگوید
تمنایی ندارم برای نامه نوشتن
حالا که عشق میورزیم
از بیست و پنج هزار کیلومتر.
عزیز نسین | شاعر ترکیهای
برگردان: مژگان دولتآبادی
#عزیز_نسین
#مژگان_دولتآبادی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
"همسان"
تنهایی من
مثل تنهاییتان نیست
تنهاییام
با پوست و استخوانم درآمیخته
همچون من
سالها با غم خو گرفته
باليد در من
تا که شکل گرفت
من و او
هر دو یکی شد...
حالا من و تنهاییام
دو نفر در یک کالبدیم
و اینگونه است که
دیگر تنها نیستیم...
عزیز نسین - شاعر ترکیهای
برگردان: مژگان دولتآبادی
کتاب: بیهوده میبارد این باران
نشر: چشمه
#عزیز_نسین
#مژگان_دولتآبادی
"همسان"
تنهایی من
مثل تنهاییتان نیست
تنهاییام
با پوست و استخوانم درآمیخته
همچون من
سالها با غم خو گرفته
باليد در من
تا که شکل گرفت
من و او
هر دو یکی شد...
حالا من و تنهاییام
دو نفر در یک کالبدیم
و اینگونه است که
دیگر تنها نیستیم...
عزیز نسین - شاعر ترکیهای
برگردان: مژگان دولتآبادی
کتاب: بیهوده میبارد این باران
نشر: چشمه
#عزیز_نسین
#مژگان_دولتآبادی
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
#مژگان_عباسلو
@asheghanehaye_fatima
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
#مژگان_عباسلو
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
"آفتابِ صدایت"
آمدی
در دستانت آفتاب
پیراهنت آفتاب
آغوشت آفتاب
آوردی آفتاب را
بر لبانت و بر سینهات
در گیسوانت آفتاب،
در چشمهایت آفتاب
خندههایت آفتابی
در صدایت بوسه زدم بر آفتاب
قلبم به نغمه درآمد
در آفتابِ رخشانِ نو
نیایی اگر،
زمستان میآید
خورشیدم از سردی
یخ خواهد زد
بیرون و درونم
پوشیده از یخ خواهد شد
اشک در جامِ چشمهایم منجمد
نبودنت،
آغازِ عصرِ یخبندان است
در پی هر صدایی روم،
باز هم صدای تو نیست
کاش صدایت را بفرستی
تا نیستیات را
که درونم یخ زده
گرم کند
آفتابِ صدایت.
عزیز نسین - شاعر ترکیهای
برگردان: مژگان دولتآبادی
کتاب: بیهوده میبارد این باران
نشر: چشمه
#عزیز_نسین
#مژگان_دولتآبادی
"آفتابِ صدایت"
آمدی
در دستانت آفتاب
پیراهنت آفتاب
آغوشت آفتاب
آوردی آفتاب را
بر لبانت و بر سینهات
در گیسوانت آفتاب،
در چشمهایت آفتاب
خندههایت آفتابی
در صدایت بوسه زدم بر آفتاب
قلبم به نغمه درآمد
در آفتابِ رخشانِ نو
نیایی اگر،
زمستان میآید
خورشیدم از سردی
یخ خواهد زد
بیرون و درونم
پوشیده از یخ خواهد شد
اشک در جامِ چشمهایم منجمد
نبودنت،
آغازِ عصرِ یخبندان است
در پی هر صدایی روم،
باز هم صدای تو نیست
کاش صدایت را بفرستی
تا نیستیات را
که درونم یخ زده
گرم کند
آفتابِ صدایت.
عزیز نسین - شاعر ترکیهای
برگردان: مژگان دولتآبادی
کتاب: بیهوده میبارد این باران
نشر: چشمه
#عزیز_نسین
#مژگان_دولتآبادی
چه بیهوده است
دلتنگی از دوری
چنان دوریم
که حتی نخواهیم گریست
با هم
بیهوده دوستت دارم
بیهوده زندهام
چرا که قسمت نخواهیم کرد
زندگی را
با هم
#عزیز_نسین
#ترجمه: #مژگان_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
دلتنگی از دوری
چنان دوریم
که حتی نخواهیم گریست
با هم
بیهوده دوستت دارم
بیهوده زندهام
چرا که قسمت نخواهیم کرد
زندگی را
با هم
#عزیز_نسین
#ترجمه: #مژگان_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
رفتنت
حفره ای در من ایجاد خواهد کرد
که تابستان و زمستان
از آن سوز میآید؛
با اینهمه آغوشت را بردار و برو
هرجای دنیا را که خواستی گرم کن!
پرندگانی هستند
که ترجیح می دهند
پای عشقی که ریشه دارد
از سرما یخ بزنند.
#مژگان_عباسلو
@asheghanehaye_fatima
حفره ای در من ایجاد خواهد کرد
که تابستان و زمستان
از آن سوز میآید؛
با اینهمه آغوشت را بردار و برو
هرجای دنیا را که خواستی گرم کن!
پرندگانی هستند
که ترجیح می دهند
پای عشقی که ریشه دارد
از سرما یخ بزنند.
#مژگان_عباسلو
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
"وعدهای دارم"
به حرفم نگیرید
مشغولم نکنید
وعدهای دارم
در جایی که نمیدانم کجاست،
در زمانی که نمیدانم کِی،
با کسی که نمیشناسم.
دوان دوان میروم،
او در انتظارم است...
عزیز نسین - شاعر ترکیهای
برگردان: مژگان دولتآبادی
کتاب: بیهوده میبارد این باران
نشر: چشمه
#عزیز_نسین
#مژگان_دولت_آبادی
"وعدهای دارم"
به حرفم نگیرید
مشغولم نکنید
وعدهای دارم
در جایی که نمیدانم کجاست،
در زمانی که نمیدانم کِی،
با کسی که نمیشناسم.
دوان دوان میروم،
او در انتظارم است...
عزیز نسین - شاعر ترکیهای
برگردان: مژگان دولتآبادی
کتاب: بیهوده میبارد این باران
نشر: چشمه
#عزیز_نسین
#مژگان_دولت_آبادی
Seday e Tora Doost Daram
Homayoun Shajarian
#صدای_تو_را_دوست_دارم
شعر از #اسماعیل_خویی
آهنگ: #مجید_درخشانی
خوانندگان: #مژگان_شجریان
#همایون_شجریان
صدای تو را دوست دارم
صدای تو از لاله زاران که بر باد…
صدای تو از نوبهاران که در یاد می آید.
صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور
از پشت بیداد می آید،
و جان دل من،
دل و جانم از آن به فریاد می آید
صدای تو اندوه خیام را دارد
در آن دم که چون کهکشان، ابری از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ بر آن،
شاد خواران و اندهگزاران، ببارد، بشارد صدای تو
اندوه شاد صدای تو را دوست دارم
مخالف سرای همایون و بیداد!
صدای تو در پرده ی دلکش شور زیباست و بر موج زاران دشتی،
و بر اوجساران ماهور و در هر چه گوشه ست از هر چه پرده ست
حریر صدایت به تحریر، چو بر صیقل برکه ها بازی نور زیباست
صدای تو همبفتی از مخمل آب و از طعم آتش
صدای تو، چون روح آیینهی بی خش و بی غش
جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست
و هر سنت از دیر گاهان و هر بدعت از ناگهان
در صدای تو آبی ست
@asheghanehaye_fatima
#صدای_تو_را_دوست_دارم
شعر از #اسماعیل_خویی
آهنگ: #مجید_درخشانی
خوانندگان: #مژگان_شجریان
#همایون_شجریان
صدای تو را دوست دارم
صدای تو از لاله زاران که بر باد…
صدای تو از نوبهاران که در یاد می آید.
صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور
از پشت بیداد می آید،
و جان دل من،
دل و جانم از آن به فریاد می آید
صدای تو اندوه خیام را دارد
در آن دم که چون کهکشان، ابری از ماهتاب و ستاره
نوای غزلهای حافظ بر آن،
شاد خواران و اندهگزاران، ببارد، بشارد صدای تو
اندوه شاد صدای تو را دوست دارم
مخالف سرای همایون و بیداد!
صدای تو در پرده ی دلکش شور زیباست و بر موج زاران دشتی،
و بر اوجساران ماهور و در هر چه گوشه ست از هر چه پرده ست
حریر صدایت به تحریر، چو بر صیقل برکه ها بازی نور زیباست
صدای تو همبفتی از مخمل آب و از طعم آتش
صدای تو، چون روح آیینهی بی خش و بی غش
جهان در صدای تو آبی ست
و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست
و هر سنت از دیر گاهان و هر بدعت از ناگهان
در صدای تو آبی ست
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
فقط خدا میداند
انسان قرن اخیر
تا چه اندازه بینشانه است
چهقدر بوسههای ازدهانافتاده
پشت هر ماسک
جمعاند
و چه مردمک آفتابندیدهای
در آرزوی گشایش چشمهاست...
حال چهگونه با دستان دستکشی
نوازشهای جامانده را
بشماریم؟
با این بغلهای بیات شده
چهطور نان تازه را قسمت کنیم؟
من که میگویم
تا سفره پهن است
نشانهها را بچینیم
که از ماست
هر کاسهای
خالی میماند...
#مژگان_منفرد
فقط خدا میداند
انسان قرن اخیر
تا چه اندازه بینشانه است
چهقدر بوسههای ازدهانافتاده
پشت هر ماسک
جمعاند
و چه مردمک آفتابندیدهای
در آرزوی گشایش چشمهاست...
حال چهگونه با دستان دستکشی
نوازشهای جامانده را
بشماریم؟
با این بغلهای بیات شده
چهطور نان تازه را قسمت کنیم؟
من که میگویم
تا سفره پهن است
نشانهها را بچینیم
که از ماست
هر کاسهای
خالی میماند...
#مژگان_منفرد
Tora Doost Darams [BehtarMusic.COM]
Homayoun Shajarian [BehtarMusic.COM]
صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن و از جاودان میسرآید
تصنیف : صدای تو
آهنگساز: مجید درخشانی
آواز : #مژگان_شجریان
آواز : #همایون_شجریان
ترانهسرا : #اسماعیل_خویی
@asheghanehaye_fatima
صدای تو از آن و از جاودان میسرآید
تصنیف : صدای تو
آهنگساز: مجید درخشانی
آواز : #مژگان_شجریان
آواز : #همایون_شجریان
ترانهسرا : #اسماعیل_خویی
@asheghanehaye_fatima
.
رفتنت
حفرهای در من ایجاد خواهد کرد
که تابستان و زمستان
از آن سوز میآید؛
با اینهمه آغوشت را بردار و برو
هرجای دنیا را که خواستی گرم کن!
پرندگانی هستند
که ترجیح میدهند
پای عشقی که ریشه دارد
از سرما یخ بزنند.
#مژگان_عباسلو
@asheghanehaye_fatima
رفتنت
حفرهای در من ایجاد خواهد کرد
که تابستان و زمستان
از آن سوز میآید؛
با اینهمه آغوشت را بردار و برو
هرجای دنیا را که خواستی گرم کن!
پرندگانی هستند
که ترجیح میدهند
پای عشقی که ریشه دارد
از سرما یخ بزنند.
#مژگان_عباسلو
@asheghanehaye_fatima