«در کنار یار»
خیال تو در سر دارم
بهگاهِ تابشِ آفتاب از دریا،
به گاهی که ماهِ تابان، تناَش را
در زلالِ آبراهها مینگارد.
تو را من به گاهی میبینم
که خاکهها
در دوردستِ گذرگاهها به فراز درمیآیند.
تو را در اعماقِ شبِ تار میبینم
آنجا که خانهبهدوشی سستاندام
پل پیادگان را میپیمود.
من تو را در هجومِ امواج غمافزا شنیدم.
حالا چندیست
به درختزاران درمیآیم
به گاهِ قرار و خموشی،
به خیالِ شنیدنِ هر چیزی.
#هاینریش_هاینه
ترجمهی #فائزه_پورپیغمبر
@asheghanehaye_fatima
خیال تو در سر دارم
بهگاهِ تابشِ آفتاب از دریا،
به گاهی که ماهِ تابان، تناَش را
در زلالِ آبراهها مینگارد.
تو را من به گاهی میبینم
که خاکهها
در دوردستِ گذرگاهها به فراز درمیآیند.
تو را در اعماقِ شبِ تار میبینم
آنجا که خانهبهدوشی سستاندام
پل پیادگان را میپیمود.
من تو را در هجومِ امواج غمافزا شنیدم.
حالا چندیست
به درختزاران درمیآیم
به گاهِ قرار و خموشی،
به خیالِ شنیدنِ هر چیزی.
#هاینریش_هاینه
ترجمهی #فائزه_پورپیغمبر
@asheghanehaye_fatima
جای کبودی درد دارد
اما چندان نمیپاید،
آن در هر حال مرا
به حالِ همیشه وامیگذارد.
اما جراحتی است
که قلب مرا بیشتر مجروح و زخمی میسازد،
چرا که جای یک زخم
همیشه داغی از خود بر جای میگذارد.
اگر از من بپرسی
که تو کدامیک هستی،
پاسخام به تو این است
تو جای آن زخم هستی.
#لانگ_لیو
برگردان: #فائزه_پورپیغمبر
@asheghanehaye_fatima
اما چندان نمیپاید،
آن در هر حال مرا
به حالِ همیشه وامیگذارد.
اما جراحتی است
که قلب مرا بیشتر مجروح و زخمی میسازد،
چرا که جای یک زخم
همیشه داغی از خود بر جای میگذارد.
اگر از من بپرسی
که تو کدامیک هستی،
پاسخام به تو این است
تو جای آن زخم هستی.
#لانگ_لیو
برگردان: #فائزه_پورپیغمبر
@asheghanehaye_fatima