تابلوی "گادایوا" اثر #لنگتون در سال 1897 میلادی-در این نقاشی گادایوا به همسرش می گوید که می خواهد در اعتراض به مالیات زیاد او از مستاجرانش برهنه در خیابان سوار بر اسب شود👆
گادایوا (به انگلیسی: Godiva) که اغلب از او با عنوان بانو گادایوا یاد میشود، بانوی نجیبزادهٔ آنگلوساکسون بود که بر اساس افسانهای از قرن ۱۳هم میلادی، برهنه در خیابانهای کاونتری سوار بر اسب شد تا در مبالغ مالیات ظالمانهای که همسرش از مستاجران خود از اهالی کاونتری مطالبه کردهبود، تخفیف بگیرد. Godgifu یا Godgyfu به معنی «هدیهای از جانب خدا» یک نام قدیمی انگلیسی است و واژهٔ Godiva لاتینشدهٔ آن است.
"پیپینگ تام" نام شخصیت دیگر این افسانه و نام مردی بهنام «تام» است که زمانی که بانو گادایوا را هنگام گشتزنی در خیابانهای کاونتری دید میزد، کور شد یا درگذشت.
همین داستان گادایوا دستمایه نقاشی و مجسمه های زیادی بوده است که در ادامه تعدادی از آنها را می بینید.
#گادایوا
#هنرنقاشی
#هنرمجسمه_سازی
@asheghanehaye_fatima👇
گادایوا (به انگلیسی: Godiva) که اغلب از او با عنوان بانو گادایوا یاد میشود، بانوی نجیبزادهٔ آنگلوساکسون بود که بر اساس افسانهای از قرن ۱۳هم میلادی، برهنه در خیابانهای کاونتری سوار بر اسب شد تا در مبالغ مالیات ظالمانهای که همسرش از مستاجران خود از اهالی کاونتری مطالبه کردهبود، تخفیف بگیرد. Godgifu یا Godgyfu به معنی «هدیهای از جانب خدا» یک نام قدیمی انگلیسی است و واژهٔ Godiva لاتینشدهٔ آن است.
"پیپینگ تام" نام شخصیت دیگر این افسانه و نام مردی بهنام «تام» است که زمانی که بانو گادایوا را هنگام گشتزنی در خیابانهای کاونتری دید میزد، کور شد یا درگذشت.
همین داستان گادایوا دستمایه نقاشی و مجسمه های زیادی بوده است که در ادامه تعدادی از آنها را می بینید.
#گادایوا
#هنرنقاشی
#هنرمجسمه_سازی
@asheghanehaye_fatima👇
"گادایوا" برهنه بر اسب و "پیپینگ تام" که در حال چشمچرانی و دید زدن اوست. در افسانه هست که تام بعد از این کور شد و یا مرد.
#هنرمجسمه_سازی
#گادایوا
@asheghanehaye_fatima
#هنرمجسمه_سازی
#گادایوا
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
#پوگمالیون مجسمهسازی ماهر اهل قبرس و از زنان بیزار بود. هیچ زنی را لایق خود نمیدانست و با خود عهد بسته بود هرگز ازدواج نکند. با اینحال به دلیل آنکه نمیتوانست فکر آنچه از آن متنفر بود را از ذهنش بیرون کند، تصمیم گرفت آن را تحقیر کند و برای ساخت یک مجسمه زن، تمام نبوغ و استعداد هنریاش را به کار گرفت.
او پیوسته و سختکوشانه کار کرد و در نهایت زیباترین اثر هنریاش را خلق کرد. با این وجود از نتیجه کار راضی نبود و همچنان هر روز روی آن کار میکرد و مجسمه روز به روز زیبا و زیباتر میشد تا اینکه به زیباترین مجسمهای تبدیل شد که حتی زیبایی هیچ زنی به پای آن نمیرسید.
سرانجام زیبایی منحصر بفرد مجسمه در دل خالقش نفوذ کرد و او را عاشق و بیقرار خود کرد. این مجسمه به حدی ماهرانه خلق شده بود که دیگر به جای عاج و سنگ انگار از گوشت و خون ساخته شده و زنی است که لحظهای متوقف ایستاده است. از آن روز به بعد جاذبه ای که پیگمالیون همیشه آن را سرکوب و طرد میکرد، کینهجویی خود را آغاز کرد.
هیچ عاشقی نمیتوانست درماندهتر از پیگمالیون باشد. او معشوقش را که مجسمهای سرد و بیجان بود، مانند کودکانی که با عروسکهایشان بازی میکنند و تصور میکنند در واقعیت به سر میبرند، در آغوش میگرفت، به او لباسهای زیبا و گرانبها میپوشاند و هدایای ارزشمند تقدیمش میکرد و به خود میقبولاند که مجسمه نیز از این بابت خشنود است حتی در خواب میدید که از او تشکر میکند.
این عشق بیمانند و شگفتانگیز از نظر آفرودیت الهه عشق، پنهان نماند و تصمیم گرفت به پیگمالیون جوان کمک کند. در جزیره قبرس که ویژه آفرودیت بود، همواره برای ستایش این الهه جشن ویژه و باشکوهی برپا میشد و انبوه مردم به معبدش میآمدند به ویژه عاشقانی که برای کمک به درگاهش دعا میکردند و پیگمالیون نیز اینبار یکی از آنها بود.
آفرودیت برای آنکه به او نشان دهد دعایش مستجاب شده، شعله آتش محراب پیگمالیون را سه بار زبانه کشید. پیگمالیون به خانه بازگشت و به سراغ مجسمهای که با دست خود ساخته بود رفت و آن را نوازش کرد ولی به سرعت خود را عقب کشید. بدن مجسمه گرم بود.
پیگمالیون که باور داشت مجسمه جان میگیرد، بازوها و سپس شانههای مجسمه را لمس کرد. انگار مومی بود که در برابر گرمای خورشید نرم میشد. سپس مچ دستش را گرفت؛ انگار خود در آن در جریان بود و نبضش میزد و بعد با خوشحالی مجسمه را در آغوش گرفت و دید که چهره او از شرم سرخ شده و لبخند میزند. پیگمالیون نام مجسمه را گالاتئا گذاشت. آفرودیت با شرکت در جشن ازدواجشان به آنها برکت و افتخار بخشید.
#هنر
#مجسمه_سازی
#هنرمجسمه سازی
@asheghanehaye_fatima
او پیوسته و سختکوشانه کار کرد و در نهایت زیباترین اثر هنریاش را خلق کرد. با این وجود از نتیجه کار راضی نبود و همچنان هر روز روی آن کار میکرد و مجسمه روز به روز زیبا و زیباتر میشد تا اینکه به زیباترین مجسمهای تبدیل شد که حتی زیبایی هیچ زنی به پای آن نمیرسید.
سرانجام زیبایی منحصر بفرد مجسمه در دل خالقش نفوذ کرد و او را عاشق و بیقرار خود کرد. این مجسمه به حدی ماهرانه خلق شده بود که دیگر به جای عاج و سنگ انگار از گوشت و خون ساخته شده و زنی است که لحظهای متوقف ایستاده است. از آن روز به بعد جاذبه ای که پیگمالیون همیشه آن را سرکوب و طرد میکرد، کینهجویی خود را آغاز کرد.
هیچ عاشقی نمیتوانست درماندهتر از پیگمالیون باشد. او معشوقش را که مجسمهای سرد و بیجان بود، مانند کودکانی که با عروسکهایشان بازی میکنند و تصور میکنند در واقعیت به سر میبرند، در آغوش میگرفت، به او لباسهای زیبا و گرانبها میپوشاند و هدایای ارزشمند تقدیمش میکرد و به خود میقبولاند که مجسمه نیز از این بابت خشنود است حتی در خواب میدید که از او تشکر میکند.
این عشق بیمانند و شگفتانگیز از نظر آفرودیت الهه عشق، پنهان نماند و تصمیم گرفت به پیگمالیون جوان کمک کند. در جزیره قبرس که ویژه آفرودیت بود، همواره برای ستایش این الهه جشن ویژه و باشکوهی برپا میشد و انبوه مردم به معبدش میآمدند به ویژه عاشقانی که برای کمک به درگاهش دعا میکردند و پیگمالیون نیز اینبار یکی از آنها بود.
آفرودیت برای آنکه به او نشان دهد دعایش مستجاب شده، شعله آتش محراب پیگمالیون را سه بار زبانه کشید. پیگمالیون به خانه بازگشت و به سراغ مجسمهای که با دست خود ساخته بود رفت و آن را نوازش کرد ولی به سرعت خود را عقب کشید. بدن مجسمه گرم بود.
پیگمالیون که باور داشت مجسمه جان میگیرد، بازوها و سپس شانههای مجسمه را لمس کرد. انگار مومی بود که در برابر گرمای خورشید نرم میشد. سپس مچ دستش را گرفت؛ انگار خود در آن در جریان بود و نبضش میزد و بعد با خوشحالی مجسمه را در آغوش گرفت و دید که چهره او از شرم سرخ شده و لبخند میزند. پیگمالیون نام مجسمه را گالاتئا گذاشت. آفرودیت با شرکت در جشن ازدواجشان به آنها برکت و افتخار بخشید.
#هنر
#مجسمه_سازی
#هنرمجسمه سازی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
Qi Sheng Luo
#هنر
#مجسمه_سازی
#هنرمجسمه_سازی
#کی_شنگ_لو ،پیکر تراش،مجسمه سازو حجار
@asheghanehaye_fatima
#هنر
#مجسمه_سازی
#هنرمجسمه_سازی
#کی_شنگ_لو ،پیکر تراش،مجسمه سازو حجار
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به سمت هنر بروید. نه لزوما به عنوان شغل و با هدف پول درآوردن. انواع هنرها راهی بسیار انسانی هستند برای تحمل پذیر کردن زندگی.
به سمت هنر بروید فارغ از اینکه چقدر در آن خوب یا بد هستید. برای دوستتان شعر بنویسید حتی شکسته بسته. با آهنگ رادیو برقصید، زیر دوش آواز بخوانید.
صرف احساس خلق کردن مزایای بیشماری با خود به زندگی می آورد.
#کورت_ونه_گات
#هنر
#هنرمجسمه_سازی
#مجسمه_سازی
@asheghanehaye_fatima
به سمت هنر بروید فارغ از اینکه چقدر در آن خوب یا بد هستید. برای دوستتان شعر بنویسید حتی شکسته بسته. با آهنگ رادیو برقصید، زیر دوش آواز بخوانید.
صرف احساس خلق کردن مزایای بیشماری با خود به زندگی می آورد.
#کورت_ونه_گات
#هنر
#هنرمجسمه_سازی
#مجسمه_سازی
@asheghanehaye_fatima