#هنر
#مجسمه_سازی ...
فرشته غم
شاهکاری از : ویلیام وتمور استوری
( مجسمهساز، شاعر، و ویراستارِ امریکایی )
Angel of Grief ...
- William Wetmore Story
( In memory of Emily
Rome
non catholic cemetery )
Pic by : Giuseppe Della Greca
زندگی بال و پَری دارد با وسعتِ مرگ ...
#سهراب_سپهری
@asheghanehaye_fatima
#مجسمه_سازی ...
فرشته غم
شاهکاری از : ویلیام وتمور استوری
( مجسمهساز، شاعر، و ویراستارِ امریکایی )
Angel of Grief ...
- William Wetmore Story
( In memory of Emily
Rome
non catholic cemetery )
Pic by : Giuseppe Della Greca
زندگی بال و پَری دارد با وسعتِ مرگ ...
#سهراب_سپهری
@asheghanehaye_fatima
#مجسمه_سازی
#معرفی_هنرمند
#هنر
مجسمه های خارق العاده ساخته شده توسط هنرمند هنگ کنگی Johnson Tsang
@asheghanehaye_fatima
#معرفی_هنرمند
#هنر
مجسمه های خارق العاده ساخته شده توسط هنرمند هنگ کنگی Johnson Tsang
@asheghanehaye_fatima
#مجسمه_هایی_از_کتاب
#هنر
#مجسمه_سازی
استفن دویل یک گرافیست خوش ذوق اهل نیویورک است او از کتاب ها مجسمه های خاصی می سازد که آغلب نشان دهنده ی محتوای کتاب های نیز هستند، البته برخی ممکن است از این کار برداشت بدی کنند و آنرا به نوعی بی احترامی به کتاب ها بدانند اما خود دویل می گوید :"این مجسمهها گواهی بر قدرت زبان هستند و من آنها را به شکل تجسم ایدههای موجود در کتاب میبینم و قبل از ساخت مجسمه ،کتاب را هم به طور کامل خوانده ام ."
منبع #گاردین
@asheghanehaye_fatima
#هنر
#مجسمه_سازی
استفن دویل یک گرافیست خوش ذوق اهل نیویورک است او از کتاب ها مجسمه های خاصی می سازد که آغلب نشان دهنده ی محتوای کتاب های نیز هستند، البته برخی ممکن است از این کار برداشت بدی کنند و آنرا به نوعی بی احترامی به کتاب ها بدانند اما خود دویل می گوید :"این مجسمهها گواهی بر قدرت زبان هستند و من آنها را به شکل تجسم ایدههای موجود در کتاب میبینم و قبل از ساخت مجسمه ،کتاب را هم به طور کامل خوانده ام ."
منبع #گاردین
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
#پوگمالیون مجسمهسازی ماهر اهل قبرس و از زنان بیزار بود. هیچ زنی را لایق خود نمیدانست و با خود عهد بسته بود هرگز ازدواج نکند. با اینحال به دلیل آنکه نمیتوانست فکر آنچه از آن متنفر بود را از ذهنش بیرون کند، تصمیم گرفت آن را تحقیر کند و برای ساخت یک مجسمه زن، تمام نبوغ و استعداد هنریاش را به کار گرفت.
او پیوسته و سختکوشانه کار کرد و در نهایت زیباترین اثر هنریاش را خلق کرد. با این وجود از نتیجه کار راضی نبود و همچنان هر روز روی آن کار میکرد و مجسمه روز به روز زیبا و زیباتر میشد تا اینکه به زیباترین مجسمهای تبدیل شد که حتی زیبایی هیچ زنی به پای آن نمیرسید.
سرانجام زیبایی منحصر بفرد مجسمه در دل خالقش نفوذ کرد و او را عاشق و بیقرار خود کرد. این مجسمه به حدی ماهرانه خلق شده بود که دیگر به جای عاج و سنگ انگار از گوشت و خون ساخته شده و زنی است که لحظهای متوقف ایستاده است. از آن روز به بعد جاذبه ای که پیگمالیون همیشه آن را سرکوب و طرد میکرد، کینهجویی خود را آغاز کرد.
هیچ عاشقی نمیتوانست درماندهتر از پیگمالیون باشد. او معشوقش را که مجسمهای سرد و بیجان بود، مانند کودکانی که با عروسکهایشان بازی میکنند و تصور میکنند در واقعیت به سر میبرند، در آغوش میگرفت، به او لباسهای زیبا و گرانبها میپوشاند و هدایای ارزشمند تقدیمش میکرد و به خود میقبولاند که مجسمه نیز از این بابت خشنود است حتی در خواب میدید که از او تشکر میکند.
این عشق بیمانند و شگفتانگیز از نظر آفرودیت الهه عشق، پنهان نماند و تصمیم گرفت به پیگمالیون جوان کمک کند. در جزیره قبرس که ویژه آفرودیت بود، همواره برای ستایش این الهه جشن ویژه و باشکوهی برپا میشد و انبوه مردم به معبدش میآمدند به ویژه عاشقانی که برای کمک به درگاهش دعا میکردند و پیگمالیون نیز اینبار یکی از آنها بود.
آفرودیت برای آنکه به او نشان دهد دعایش مستجاب شده، شعله آتش محراب پیگمالیون را سه بار زبانه کشید. پیگمالیون به خانه بازگشت و به سراغ مجسمهای که با دست خود ساخته بود رفت و آن را نوازش کرد ولی به سرعت خود را عقب کشید. بدن مجسمه گرم بود.
پیگمالیون که باور داشت مجسمه جان میگیرد، بازوها و سپس شانههای مجسمه را لمس کرد. انگار مومی بود که در برابر گرمای خورشید نرم میشد. سپس مچ دستش را گرفت؛ انگار خود در آن در جریان بود و نبضش میزد و بعد با خوشحالی مجسمه را در آغوش گرفت و دید که چهره او از شرم سرخ شده و لبخند میزند. پیگمالیون نام مجسمه را گالاتئا گذاشت. آفرودیت با شرکت در جشن ازدواجشان به آنها برکت و افتخار بخشید.
#هنر
#مجسمه_سازی
#هنرمجسمه سازی
@asheghanehaye_fatima
او پیوسته و سختکوشانه کار کرد و در نهایت زیباترین اثر هنریاش را خلق کرد. با این وجود از نتیجه کار راضی نبود و همچنان هر روز روی آن کار میکرد و مجسمه روز به روز زیبا و زیباتر میشد تا اینکه به زیباترین مجسمهای تبدیل شد که حتی زیبایی هیچ زنی به پای آن نمیرسید.
سرانجام زیبایی منحصر بفرد مجسمه در دل خالقش نفوذ کرد و او را عاشق و بیقرار خود کرد. این مجسمه به حدی ماهرانه خلق شده بود که دیگر به جای عاج و سنگ انگار از گوشت و خون ساخته شده و زنی است که لحظهای متوقف ایستاده است. از آن روز به بعد جاذبه ای که پیگمالیون همیشه آن را سرکوب و طرد میکرد، کینهجویی خود را آغاز کرد.
هیچ عاشقی نمیتوانست درماندهتر از پیگمالیون باشد. او معشوقش را که مجسمهای سرد و بیجان بود، مانند کودکانی که با عروسکهایشان بازی میکنند و تصور میکنند در واقعیت به سر میبرند، در آغوش میگرفت، به او لباسهای زیبا و گرانبها میپوشاند و هدایای ارزشمند تقدیمش میکرد و به خود میقبولاند که مجسمه نیز از این بابت خشنود است حتی در خواب میدید که از او تشکر میکند.
این عشق بیمانند و شگفتانگیز از نظر آفرودیت الهه عشق، پنهان نماند و تصمیم گرفت به پیگمالیون جوان کمک کند. در جزیره قبرس که ویژه آفرودیت بود، همواره برای ستایش این الهه جشن ویژه و باشکوهی برپا میشد و انبوه مردم به معبدش میآمدند به ویژه عاشقانی که برای کمک به درگاهش دعا میکردند و پیگمالیون نیز اینبار یکی از آنها بود.
آفرودیت برای آنکه به او نشان دهد دعایش مستجاب شده، شعله آتش محراب پیگمالیون را سه بار زبانه کشید. پیگمالیون به خانه بازگشت و به سراغ مجسمهای که با دست خود ساخته بود رفت و آن را نوازش کرد ولی به سرعت خود را عقب کشید. بدن مجسمه گرم بود.
پیگمالیون که باور داشت مجسمه جان میگیرد، بازوها و سپس شانههای مجسمه را لمس کرد. انگار مومی بود که در برابر گرمای خورشید نرم میشد. سپس مچ دستش را گرفت؛ انگار خود در آن در جریان بود و نبضش میزد و بعد با خوشحالی مجسمه را در آغوش گرفت و دید که چهره او از شرم سرخ شده و لبخند میزند. پیگمالیون نام مجسمه را گالاتئا گذاشت. آفرودیت با شرکت در جشن ازدواجشان به آنها برکت و افتخار بخشید.
#هنر
#مجسمه_سازی
#هنرمجسمه سازی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎